گزارش سومین نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی»

در سومین نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» در کتابخانه و موزه ملی ملک، ناصر فکوهی مطرح کرد: پاسخ به کدام چالش‌ها موزه‌های پایدار نامیده می‌شود

وقتی یک شی به موزه می‌‏رود، می‌‏توانیم با نوشتن جمله‌ای کوچک هویت آن را تغییر دهیم، این تغییر هویت امروز موضوعی بسیار مطرح است. همچنین فرآیند انحصار نیز قابل بحث است. بر اساس این فرآیند شی موزه‎ای از دسترسی آزاد خارج است و تنها در ساعت، زمان و مکانی خاص و با پرداختن پول می‌‏توان به آن دسترسی داشت. تفکر درباره راه حل چنین چالش‎هایی است که موزه پایدار نامیده می‌‏شود.

به گزارش روابط عمومی موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، در این نشست ناصر فکوهی، انسان شناس و استاد دانشگاه تهران در سومین نشست «موزه و گفتمان‎های اجتماعی» درباره موضوع «نقد موزه‎داری و موزه‎شناسی در عصر صنعتی و چشم‌‏انداز موزه پایدار» با بیان این مطلب، افزود: موزه از لحاظ باستانی مفهومی مقدس دارد و چیزی شبیه ایزدستان یا پانتون‎ها است که مکانی ویژه نخبگان به شمار می‌آید. از دوران رنسانس برای نخستین بار موضوع دموکراتیزه شدن موزه به وسیله بورژوا‌ها مطرح می‌‏شود. آنان شروع به ساخت فضاهایی می‎کنند که از کلیساها و کاخ‎ها جدا هستند و به نمایش اشیا مختلف اختصاص دارند. با این حال دموکراتیزاسیون به معنای حقیقی در این موزه‌ها وجود ندارد؛ پس از انقلاب صنعتی است که چنین موزه‎هایی پدید می‎آیند و مردم عادی می‎توانند اشیا تاریخی و ارزشمند آن‌ها را ببینند.

فکوهی در این نشست که عصر دوشنبه سوم خرداد ۱۳۹۵ خورشیدی با حضور و سخنرانی مهدی کشاورز افشار استادیار گروه پژوهش هنر دانشکده هنر معماری و دانشگاه تربیت مدرس و رضا دبیری‎نژاد کارشناس موزه‎داری در موزه ملی ملک در کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد، خاطرنشان کرد: پس از این دوران اما موضوع کالاشدن شی هنری مطرح می‎شود؛ این جریان است که معین می‎کند کدام شی هنری است که مردم باید به آن توجه کنند و می‌تواند در موزه قرار گیرد. از سده پانزدهم تا سده نوزدهم میلادی که دوران سرمایه‎داری در حال شکل‎گیری است انقلاب‎های صنعتی و بورژوایی نیز شکل می‎گیرند. در فرآیندهای استعماری پس از این دوران، اشیای بومی آسیا و آفریقا به موزه‎های اروپا انتقال پیدا می‏‌کنند و اشیای اروپایی نیز که از سلب مالکیت کاخ و کلیساها به دست آمده بودند در موزه‎ها جایی به خود اختصاص می‌دهند. این رویدادها در واقع شروع موزه‎های دموکراتیک‌اند. همچنین در زمینه موزه‏های مردم‌شناختی فضاهایی غیر موزه نیز داریم که به اشیای غریب اختصاص دارند که همین فضاها بعدها به سمت موزه‌شدن حرکت می‎کنند.

این انسان‌شناس خاطرنشان کرد: خود انسان یکی از چیزهایی است که در موزه‌‎های این دوران به نمایش گذاشته می‌‏شود. اروپاییان مردمی را از میان بومیان آفریقا یا آمریکای جنوبی در مکان‎هایی به نمایش می‎گذاشتند که باغ وحش انسانی نامیده می‎شود. نخستین کسی که چنین باغ وحشی را در اروپا تاسیس کرد کریستف کلمب بود. البته باید یادآور شد این باغ وحش‌های انسانی چندان قدیمی نیستند و کار آن‌ها تا نیمه دوم سده بیستم ادامه داشت. در چنین مکانی انسان با شی یکی انگاشته شده و هر دوی آن‌ها در موقعیت منفعل شی‌بودگی قرار می‎گیرند. جریان صنعتی شدن برای آن که بتواند جهانی جدید پدید آورد باید مفهوم فضا-زمان را به شکلی جدید تعریف می‌‏کرد، این مفهوم از سوی بازار نیز به شکلی خاص مطرح می‌‏شود. نخستین موزه‎های غیر دولتی از چنین تفکراتی به وجود می‏‌آیند؛ آن‌ها قصد دارند چیزی به نام «جهان» را تعریف کنند، هرچند این تعریف از سده پانزدهم به بعد بر اثر روابط تجاری به وجود می‌آید. در کار، ایدئولوژی‎هایی مانند ایدئولوژی تطوری مطرح می‌‏شود. این اندیشه سیر هستی را از امر ساده به سوی امر پپچیده تعریف می‏‌کند. این الگو از الگوی مذهبی ادیان ابراهیمی برگرفته شده است هرچند تعریفی سکولار از این الگوها ارایه می‏کند.

فکوهی با اشاره به این که اندیشه‌های یادشده بعدها به خشونت تبدیل می‌‏شود، افزود: بر این اساس است که اروپاییان به خود حق می‌‏دهند دیگر کشورها یا اشیای آن‌ها را به نفع خود تصاحب کنند. در چنین پنداری، اروپا در راس تاریخ است، پس حق دارد هر نوع خشونتی را نسبت به دیگران اعمال کند، می‌‏تواند یک کشور را با این ادعا که اشیا تاریخی در آن نابود خواهند شد، غارت کند. به عنوان مثال ایران نمی‌‏تواند به فرانسه رفته، اشیای فرانسوی را برداشته و در موزه‎های خود به نمایش بگذارد زیار ایران به لحاظ تاریخی در جایگاهی پایین‎تر نسبت به فرانسه تصور می‌‏شود، در حالی که تاریخ به فرانسه مشروعیت چنین کاری را داده است. بر اساس همین اندیشه، امروز اشیا تاریخی بسیاری از ایران در موزه‌های فرانسوی وجود دارد.

وی ادامه داد: فضا-زمان توحش، فضا-زمان دیگری است که در آن سیستم، به طور کلی مشروعیت انسان بودن را از دیگری سلب و او را نزدیک به جانور و طبیعت تصور می‏‌کند. در این شرایط چنین فردی در موقعیت غیر انسانی قرار گرفته، خشونت در مورد او به مشروعیت نیازی ندارد همانگونه که کسی مرا به جرم کشتن یک جانور دستگیر نخواهد کرد. به این ترتیب کشتن جانور و تخریب طبیعت به مشروعیت نیازی ندارد، تخریب طبیعت تنها زمانی که در تملک کسی است نامشروع دانسته می‎شود، کسی شما را پس از تخریب یک باغ به خاطر آسیب زدن به طبیعت محکوم نمی‏‌کند، که، به این دلیل محکوم خواهید شد که این باغ در تملک کسی قرار دارد. در واقع این مالکیت است که مقدس دانسته شده و تخریب آن جرم به شمار می‌آید. اروپاییان در نگاه خشونت‌بار خود به دیگر مردمان حتی خشونت خود را با این ایده اعمال می‌‏کردند که در حال حرکت دادن این مردم به سمت پیشرفت و انسانیت‌اند.

استاد دانشگاه تهران همچنین درباره نقد موزه نیز گفت: تعبیر رسمی نقد موزه، تعبیری است که شورای موزه بین‎المللی یا ایکوم ارایه می‏‌کند. در توصیف ایکوم اما هیچ چیز از فرآیند غیر اخلاقی تصاحب اشیا موزه‎ای دیده نمی‎شود و به این موضوع نیز توجهی نمی‌‏شود که بیش‌تر آثار موزه‎ای با چپاول، تقلب یا محروم کردن صاحبان اصلی، از این اشیا به دست آمده‎اند. همچنین فرآیند غیر اخلاقی موزه‎ای شدن نیز در این تعبیر وجود ندارد و به این پرسش نیز پاسخ داده نمی‌شود که چرا یک شی باید موزه‎ای شود و چه کسی حق دارد با موزه‌ای کردن یک شی آن را از دسترس دیگران خارج کند. به همین دلیل است که جریان موزه‎ای شدن اشیا بر اساس بحث مشروعیت خشونت فعالیت کرده است.

فکوهی درباره دیگر چالش‌های موزه‎ای کردن اشیا نیز گفت: وقتی یک شی به موزه می‏‌رود، می‏‌توانیم با نوشتن جمله‌ای کوچک هویت آن را تغییر دهیم، این تغییر هویت امروز موضوعی بسیار مطرح است. همچنین فرآیند انحصار نیز قابل بحث است. بر اساس این فرآیند شی موزه‎ای از دسترسی آزاد خارج است و تنها در ساعت، زمان و مکانی خاص و با پرداختن پول می‏توان به آن دسترسی داشت. تفکر درباره راه حل چنین چالش‎هایی است که موزه پایدار نامیده می‏‌شود. در این دیدگاه پرسش‌هایی بسیار مطرح است از جمله این که چه کسی باید میراثی بودن یک شی را طرح کند. سیستم‌‎های فرهنگی باید آزادی داشته باشند به این پرسش‌ها پاسخ دهند. فرآیند‎های ایجابی نیز باید جایگزین فرآیندهای سلبی شوند زیرا موزه‏‌ها برای این نیستند که اشیای محلی از مردم گرفته شده و در موزه‌‏ها قرار گیرد.

موزه ملی ایران بر چه اساس چه اندیشه‌ای شکل گرفت؟

در سومین نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» همچنین مهدی کشاورز افشار درباره موضوع «تحلیل گفتمان از روند شکل‎گیری موزه ملی ایران و کارکردهای گفتمانی آن» گفت: موزه‎ها اموری در خدمت جامعه نیستند، که، اموری گفتمانی‌اند و در این گفتمان‏‌ها معنا پیدا کرده، معنا ساخته و عقلانیت و هویت سوژه‌ها را تعیین می‏‌کنند. موزه ملی ایران در سال ۱۳۱۶ خورشیدی افتتاح شد اما این موزه در مرزهای چه گفتمانی در آن سال‎ها شکل گرفت و کارکردهای آن گفتمان چیست. این موزه دارای سه بخش پیش از تاریخ، ایران باستان و دوران اسلامی است. بحث امروز من درباره بخش دوم این موزه است.

وی ادامه داد: ساخت موزه ملی ایران در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۱۳ خورشیدی آغاز شده و در سال ۱۳۱۶ گشایش می‌یابد. در این سال‎ها چه گفتمانی در ایران مطرح بود؟ من از داریوش آشوری وام گرفته و برای این بحث از کلمه ایرانیت استفاده می‎کنم. حسین کاظم‎زاده ایرانشهر نیز در جملاتی در مجله خود «ایرانشهر» از این کلمه استفاده کرده و افتخار، شرافت و ناموس مردمان را ایرانیت آن‌ها می‏‌داند. به این ترتیب این گفتمان ایران از اواخر دوره قاجار شکل گرفته و با مفصل‎بندی ویژه ادامه می‌یابد. در همین سده نوزدهم است که مفهوم ایران و ایرانی بودن شکل می‎گیرد. این گفتمان تا دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی ادامه پیدا کرده و با حضورهای گفتمان‏‌های دیگر کم‏‎رنگ می‎شود؛ هرچند هنوز هم وجود داشته و بخشی از هویت ما را تشکیل می‏‌دهد.

این استاد دانشگاه افزود: اواخر دوران قاجار ما دچار نوعی بحران هویتی شدیم، مشروطه نیز یک گسست معرفت‌شناسی به شمار می‌آید که در حال از میان رفتن است. در همین دوران است که مفاهیمی مانند وطن، ملت و کشور مطرح شده و به ایرانیت مفصل‌بندی می‌‏شوند. این در حالی است که تا پیش از این بیش‌تر مردم، وطن خود را شهر زادگاه‌شان می‏‌دانستند و با مفهوم کشور نیز آشنایی نداشتند.

کشاورز افشار درباره گسترش گفتمان ایرانیت در این دوران گفت: ضروری شدن گفتمان ایرانیت، مفصل‌بندی مفاهیم ایرانیت و در دسترس قرار گرفتن گفتمان ایرانیت، سه رویدادی است که در این سال‎ها رخ می‌‏دهد اما دو امر در طرح آن‌ها موثر است. نخست این که آگاهی به تاریخ ایران باستان در آن دوران وجود نداشت و کاوش‎های باستان‎شناسی موجب آشنایی با آن‌ها در آن دوران شد. دیگر این که شکست مشروطه و نابسامانی و بحران کشور در این فضا است که گفتمان ایرانیت را ضروری جلوه می‏‌دهد. گفتمان ایرانیت در این شرایط شروع به اسطوره‏‌سازی کرده و به مردم وعده می‌‏دهد که بازگشت به این اسطوره‎ها مشکلات کنونی آن‌ها را حل می‏‎کند. در همین فضا است که باستان‏‌گرایی به وجود آمده و تا امروز نیز باقی می‌ماند.

وی ادامه داد: به این ترتیب ایران باستان به عنوان یک گفتمان نجات‌بخش مطرح می‎شود. دوران هژمونیک شدن این گفتمان همزمان با پهلوی اول است. بر این اساس ابتدا فضایی ایجاد شد و سپس در این فضای خالی، سوژه شاه طرح شد تا جامعه احساس کند به یک شاه آرمانی نیاز دارد تا نجات یابد. گام دوم تشکیل دولت مدرن بود و در گام سوم ملت‎سازی انجام شد. در این مرحله با ایجاد تصویری آرمانی از ایران باستان کوشیده شد ملت شکل گیرد. از طریق رویه‌‏های تبلیغی و آموزشی بود که توجه به ایران باستان همگانی شد؛ همین‌جا است که موزه ایران باستان شکل می‏‌گیرد.

سیر تحول گفتمان موزه در ایران

سومین سخنران این نشست رضا دبیری‌نژاد بود که درباره «سیر تحول گفتمان موزه در ایران» سخن راند: پرسش من این است که موزه‏‌های پایدار چگونه گفتمان تولید می‎کنند. این‎ها در قالب مفصل‎بندی‎هایی که با رخدادها و فعالیت‎های فرهنگی کار می‌‏کنند بر گفتمان‏‌ها تاثیر گذاشته و گفتمان‏‌های جدید می‏‌سازند. چند پرسش در اینجا مطرح است؛ چه گفتمان‏‌هایی موزه می‎سازند؟ جایگاه موزه‏‌ها در مفصل‌بندی گفتمانی چیست؟ گفتمان‏‌ها چگونه موزه‏ای را می‏‌سازند؟ درست است که گفتمان‎‏ها بر موزه‎ها تاثیر دارند اما از آنجا که این گفتمان‌‏ها مدام در حال تغییرند این تاثیرات بر موزه‌‏ها نیز متفاوت‌اند.

وی ادامه داد: آغاز بحث موزه در ایران موزه‏‌های همایونی است که ناصرالدین شاه برای خودش موزه‎ای در بخشی از کاخ گلستان از اشیای ارزشمند می‌‏سازد. این موزه‌‏ها در حقیقت تنها برای شاه است، همه چیز متعلق به شاه است، موزه برای مردم نیست و تنها در مقابل مهمان‎های غربی به نمایش گذاشته می‌‏شود. این تعریف با تعریف امروز موزه بسیار فاصله دارد. اما گسست مشروطه به ملت حق داده و ملت دارای حقی می‌‏شوند که تحت تاثیر آن نهادهای آموزشی و معرفتی ایجاد می‎شود و در قانون تشکیل وزرات معارف در ۱۲۹۰ ایجاد موزه در شهرهای مختلف نیز وجود دارد.

این کارشناس موزه افزود: البته این موزه‎ها برای حفظ اموال مردم است. در دوران پهلوی دوم به ویژه از زمان تشکیل یک بنیاد ویژه منتسب به دربار، روند موزه‌سازی تغییر یافته و از آنجا که نگاه به سمت غرب است موزه‏‌هایی که ساخته می‏‌شود نیز فرم مدرن داشته و ایجاد موزه‎ها توسعه می‌‏یابد. نمونه‎های بارز آن برج شهیاد و ساخت موزه شش بهمن برای تاریخ معاصر پهلوی است که آغاز کار به شمار می‌آید و نمونه آخر و برجسته آن موزه هنرهای معاصر تهران است. در این موزه تمام نمودهای هنر معاصر غرب قرار گرفته و نمودهای توجه به هنر و امروزی شدن وجود دارد.

دبیری‌نژاد درباره درباره فعالیت‎های موزه‏ای پس از انقلاب نیز گفت: از آنجا که گفتمان‏‌های پیشین نمی‌توانست ادامه داشته باشد، سازمان میراث فرهنگی شکل می‏‌گیرد و با هدف پایان دادن به دوره تاریخی قبلی، کاخ موزه‎ها به عنوان محلی برای عبرت گیری ایجاد می‌‏شوند. پس از آن در دهه ۷۰ موزه‎های کوچک بسیاری برای توجه دوباره به جلب توریست ساخته می‌شوند. در سال‎های اخیر سیر ساخت موزه‏‌های جنگ نیز شدت گرفته است. این موزه‌‏ها با بودجه و مساحت بسیار شکل گرفته و به منظور حفظ یاد و خاطره و ادامه مسیر دفاع مقدس ساخته شده‌اند.

سلسله نشست‌های «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» در سه نوبت در ۲۰ و ۲۷ اردیبهشت و ۳ خرداد ۱۳۹۵ خورشیدی با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و پژوهشکده هنر دانشگاه هنر در سالن همایش‌های کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد.

گزارش ایلنا

ناصر فکوهی در نشست موزه و گفتمان‌های اجتماعی: موزه‌های پایدار چه چالش‌هایی دارند؟  

وقتی یک شی به موزه می‌‏رود، می‌‏توانیم با نوشتن جمله‌ای کوچک هویت آن را تغییر دهیم، این تغییر هویت امروز موضوعی بسیار مطرح است. همچنین فرآیند انحصار نیز قابل بحث است. بر اساس این فرآیند شی موزه‎ای از دسترسی آزاد خارج است و تنها در ساعت، زمان و مکانی خاص و با پرداختن پول می‌‏توان به آن دسترسی داشت. تفکر درباره راه حل چنین چالش‎هایی است که موزه پایدار نامیده می‌‏شود.

به گزارش ایلنا، در این نشست ناصر فکوهی (انسان شناس و استاد دانشگاه تهران) در سومین نشست «موزه و گفتمان‎های اجتماعی» درباره موضوع «نقد موزه‎داری و موزه‎شناسی در عصر صنعتی و چشم‌‏انداز موزه پایدار» با بیان این مطلب، افزود: موزه از لحاظ باستانی مفهومی مقدس دارد و چیزی شبیه ایزدستان یا پانتون‎ها است که مکانی ویژه نخبگان به شمار می‌آید. از دوران رنسانس برای نخستین بار موضوع دموکراتیزه شدن موزه به وسیله بورژوا‌ها مطرح می‌‏شود. آنان شروع به ساخت فضاهایی می‎کنند که از کلیساها و کاخ‎ها جدا هستند و به نمایش اشیا مختلف اختصاص دارند. با این حال دموکراتیزاسیون به معنای حقیقی در این موزه‌ها وجود ندارد؛ پس از انقلاب صنعتی است که چنین موزه‎هایی پدید می‎آیند و مردم عادی می‎توانند اشیا تاریخی و ارزشمند آن‌ها را ببینند.

فکوهی خاطرنشان کرد: پس از این دوران اما موضوع کالاشدن شی هنری مطرح می‎شود؛ این جریان است که معین می‎کند کدام شی هنری است که مردم باید به آن توجه کنند و می‌تواند در موزه قرار گیرد. از سده پانزدهم تا سده نوزدهم میلادی که دوران سرمایه‎داری در حال شکل‎گیری است انقلاب‎های صنعتی و بورژوایی نیز شکل می‎گیرند. در فرآیندهای استعماری پس از این دوران، اشیای بومی آسیا و آفریقا به موزه‎های اروپا انتقال پیدا می‏‌کنند و اشیای اروپایی نیز که از سلب مالکیت کاخ و کلیساها به دست آمده بودند در موزه‎ها جایی به خود اختصاص می‌دهند. این رویدادها در واقع شروع موزه‎های دموکراتیک‌اند. همچنین در زمینه موزه‏های مردم‌شناختی فضاهایی غیر موزه نیز داریم که به اشیای غریب اختصاص دارند که همین فضاها بعدها به سمت موزه‌شدن حرکت می‎کنند.

این انسان‌شناس خاطرنشان کرد: خود انسان یکی از چیزهایی است که در موزه‌‎های این دوران به نمایش گذاشته می‌‏شود. اروپاییان مردمی را از میان بومیان آفریقا یا آمریکای جنوبی در مکان‎هایی به نمایش می‎گذاشتند که باغ وحش انسانی نامیده می‎شود. نخستین کسی که چنین باغ وحشی را در اروپا تاسیس کرد کریستف کلمب بود. البته باید یادآور شد این باغ وحش‌های انسانی چندان قدیمی نیستند و کار آن‌ها تا نیمه دوم سده بیستم ادامه داشت. در چنین مکانی انسان با شی یکی انگاشته شده و هر دوی آن‌ها در موقعیت منفعل شی‌بودگی قرار می‎گیرند. جریان صنعتی شدن برای آن که بتواند جهانی جدید پدید آورد باید مفهوم فضا-زمان را به شکلی جدید تعریف می‌‏کرد، این مفهوم از سوی بازار نیز به شکلی خاص مطرح می‌‏شود. نخستین موزه‎های غیر دولتی از چنین تفکراتی به وجود می‏‌آیند؛ آن‌ها قصد دارند چیزی به نام «جهان» را تعریف کنند، هرچند این تعریف از سده پانزدهم به بعد بر اثر روابط تجاری به وجود می‌آید. در کار، ایدئولوژی‎هایی مانند ایدئولوژی تطوری مطرح می‌‏شود. این اندیشه سیر هستی را از امر ساده به سوی امر پپچیده تعریف می‏‌کند. این الگو از الگوی مذهبی ادیان ابراهیمی برگرفته شده است هرچند تعریفی سکولار از این الگوها ارایه می‏کند.

فکوهی با اشاره به این که اندیشه‌های یادشده بعدها به خشونت تبدیل می‌‏شود، افزود: بر این اساس است که اروپاییان به خود حق می‌‏دهند دیگر کشورها یا اشیای آن‌ها را به نفع خود تصاحب کنند. در چنین پنداری، اروپا در راس تاریخ است، پس حق دارد هر نوع خشونتی را نسبت به دیگران اعمال کند، می‌‏تواند یک کشور را با این ادعا که اشیا تاریخی در آن نابود خواهند شد، غارت کند. به عنوان مثال ایران نمی‌‏تواند به فرانسه رفته، اشیای فرانسوی را برداشته و در موزه‎های خود به نمایش بگذارد زیار ایران به لحاظ تاریخی در جایگاهی پایین‎تر نسبت به فرانسه تصور می‌‏شود، در حالی که تاریخ به فرانسه مشروعیت چنین کاری را داده است. بر اساس همین اندیشه، امروز اشیا تاریخی بسیاری از ایران در موزه‌های فرانسوی وجود دارد.

وی ادامه داد: فضا-زمان توحش، فضا-زمان دیگری است که در آن سیستم، به طور کلی مشروعیت انسان بودن را از دیگری سلب و او را نزدیک به جانور و طبیعت تصور می‏‌کند. در این شرایط چنین فردی در موقعیت غیر انسانی قرار گرفته، خشونت در مورد او به مشروعیت نیازی ندارد همانگونه که کسی مرا به جرم کشتن یک جانور دستگیر نخواهد کرد. به این ترتیب کشتن جانور و تخریب طبیعت به مشروعیت نیازی ندارد، تخریب طبیعت تنها زمانی که در تملک کسی است نامشروع دانسته می‎شود، کسی شما را پس از تخریب یک باغ به خاطر آسیب زدن به طبیعت محکوم نمی‏‌کند، که، به این دلیل محکوم خواهید شد که این باغ در تملک کسی قرار دارد. در واقع این مالکیت است که مقدس دانسته شده و تخریب آن جرم به شمار می‌آید. اروپاییان در نگاه خشونت‌بار خود به دیگر مردمان حتی خشونت خود را با این ایده اعمال می‌‏کردند که در حال حرکت دادن این مردم به سمت پیشرفت و انسانیت‌اند.

استاد دانشگاه تهران همچنین درباره نقد موزه نیز گفت: تعبیر رسمی نقد موزه، تعبیری است که شورای موزه بین‎المللی یا ایکوم ارایه می‏‌کند. در توصیف ایکوم اما هیچ چیز از فرآیند غیر اخلاقی تصاحب اشیا موزه‎ای دیده نمی‎شود و به این موضوع نیز توجهی نمی‌‏شود که بیش‌تر آثار موزه‎ای با چپاول، تقلب یا محروم کردن صاحبان اصلی، از این اشیا به دست آمده‎اند. همچنین فرآیند غیر اخلاقی موزه‎ای شدن نیز در این تعبیر وجود ندارد و به این پرسش نیز پاسخ داده نمی‌شود که چرا یک شی باید موزه‎ای شود و چه کسی حق دارد با موزه‌ای کردن یک شی آن را از دسترس دیگران خارج کند. به همین دلیل است که جریان موزه‎ای شدن اشیا بر اساس بحث مشروعیت خشونت فعالیت کرده است.

فکوهی درباره دیگر چالش‌های موزه‎ای کردن اشیا نیز گفت: وقتی یک شی به موزه می‏‌رود، می‏‌توانیم با نوشتن جمله‌ای کوچک هویت آن را تغییر دهیم، این تغییر هویت امروز موضوعی بسیار مطرح است. همچنین فرآیند انحصار نیز قابل بحث است. بر اساس این فرآیند شی موزه‎ای از دسترسی آزاد خارج است و تنها در ساعت، زمان و مکانی خاص و با پرداختن پول می‏توان به آن دسترسی داشت. تفکر درباره راه حل چنین چالش‎هایی است که موزه پایدار نامیده می‏‌شود. در این دیدگاه پرسش‌هایی بسیار مطرح است از جمله این که چه کسی باید میراثی بودن یک شی را طرح کند. سیستم‌‎های فرهنگی باید آزادی داشته باشند به این پرسش‌ها پاسخ دهند. فرآیند‎های ایجابی نیز باید جایگزین فرآیندهای سلبی شوند زیرا موزه‏‌ها برای این نیستند که اشیای محلی از مردم گرفته شده و در موزه‌‏ها قرار گیرد.

موزه ملی ایران بر چه اساس چه اندیشه‌ای شکل گرفت؟

در سومین نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» همچنین مهدی کشاورز افشار درباره موضوع «تحلیل گفتمان از روند شکل‎گیری موزه ملی ایران و کارکردهای گفتمانی آن» گفت: موزه‎ها اموری در خدمت جامعه نیستند، که، اموری گفتمانی‌اند و در این گفتمان‏‌ها معنا پیدا کرده، معنا ساخته و عقلانیت و هویت سوژه‌ها را تعیین می‏‌کنند. موزه ملی ایران در سال ۱۳۱۶ خورشیدی افتتاح شد اما این موزه در مرزهای چه گفتمانی در آن سال‎ها شکل گرفت و کارکردهای آن گفتمان چیست. این موزه دارای سه بخش پیش از تاریخ، ایران باستان و دوران اسلامی است. بحث امروز من درباره بخش دوم این موزه است.

وی ادامه داد: ساخت موزه ملی ایران در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۱۳ خورشیدی آغاز شده و در سال ۱۳۱۶ گشایش می‌یابد. در این سال‎ها چه گفتمانی در ایران مطرح بود؟ من از داریوش آشوری وام گرفته و برای این بحث از کلمه ایرانیت استفاده می‎کنم. حسین کاظم‎زاده ایرانشهر نیز در جملاتی در مجله خود «ایرانشهر» از این کلمه استفاده کرده و افتخار، شرافت و ناموس مردمان را ایرانیت آن‌ها می‏‌داند. به این ترتیب این گفتمان ایران از اواخر دوره قاجار شکل گرفته و با مفصل‎بندی ویژه ادامه می‌یابد. در همین سده نوزدهم است که مفهوم ایران و ایرانی بودن شکل می‎گیرد. این گفتمان تا دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی ادامه پیدا کرده و با حضورهای گفتمان‏‌های دیگر کم‏‎رنگ می‎شود؛ هرچند هنوز هم وجود داشته و بخشی از هویت ما را تشکیل می‏‌دهد.

این استاد دانشگاه افزود: اواخر دوران قاجار ما دچار نوعی بحران هویتی شدیم، مشروطه نیز یک گسست معرفت‌شناسی به شمار می‌آید که در حال از میان رفتن است. در همین دوران است که مفاهیمی مانند وطن، ملت و کشور مطرح شده و به ایرانیت مفصل‌بندی می‌‏شوند. این در حالی است که تا پیش از این بیش‌تر مردم، وطن خود را شهر زادگاه‌شان می‏‌دانستند و با مفهوم کشور نیز آشنایی نداشتند.

کشاورز افشار درباره گسترش گفتمان ایرانیت در این دوران گفت: ضروری شدن گفتمان ایرانیت، مفصل‌بندی مفاهیم ایرانیت و در دسترس قرار گرفتن گفتمان ایرانیت، سه رویدادی است که در این سال‎ها رخ می‌‏دهد اما دو امر در طرح آن‌ها موثر است. نخست این که آگاهی به تاریخ ایران باستان در آن دوران وجود نداشت و کاوش‎های باستان‎شناسی موجب آشنایی با آن‌ها در آن دوران شد. دیگر این که شکست مشروطه و نابسامانی و بحران کشور در این فضا است که گفتمان ایرانیت را ضروری جلوه می‏‌دهد. گفتمان ایرانیت در این شرایط شروع به اسطوره‏‌سازی کرده و به مردم وعده می‌‏دهد که بازگشت به این اسطوره‎ها مشکلات کنونی آن‌ها را حل می‏‎کند. در همین فضا است که باستان‏‌گرایی به وجود آمده و تا امروز نیز باقی می‌ماند.

وی ادامه داد: به این ترتیب ایران باستان به عنوان یک گفتمان نجات‌بخش مطرح می‎شود. دوران هژمونیک شدن این گفتمان همزمان با پهلوی اول است. بر این اساس ابتدا فضایی ایجاد شد و سپس در این فضای خالی، سوژه شاه طرح شد تا جامعه احساس کند به یک شاه آرمانی نیاز دارد تا نجات یابد. گام دوم تشکیل دولت مدرن بود و در گام سوم ملت‎سازی انجام شد. در این مرحله با ایجاد تصویری آرمانی از ایران باستان کوشیده شد ملت شکل گیرد. از طریق رویه‌‏های تبلیغی و آموزشی بود که توجه به ایران باستان همگانی شد؛ همین‌جا است که موزه ایران باستان شکل می‏‌گیرد.

سیر تحول گفتمان موزه در ایران

سومین سخنران این نشست رضا دبیری‌نژاد بود که درباره «سیر تحول گفتمان موزه در ایران» سخن راند: پرسش من این است که موزه‏‌های پایدار چگونه گفتمان تولید می‎کنند. این‎ها در قالب مفصل‎بندی‎هایی که با رخدادها و فعالیت‎های فرهنگی کار می‌‏کنند بر گفتمان‏‌ها تاثیر گذاشته و گفتمان‏‌های جدید می‏‌سازند. چند پرسش در اینجا مطرح است؛ چه گفتمان‏‌هایی موزه می‎سازند؟ جایگاه موزه‏‌ها در مفصل‌بندی گفتمانی چیست؟ گفتمان‏‌ها چگونه موزه‏ای را می‏‌سازند؟ درست است که گفتمان‎‏ها بر موزه‎ها تاثیر دارند اما از آنجا که این گفتمان‌‏ها مدام در حال تغییرند این تاثیرات بر موزه‌‏ها نیز متفاوت‌اند.

وی ادامه داد: آغاز بحث موزه در ایران موزه‏‌های همایونی است که ناصرالدین شاه برای خودش موزه‎ای در بخشی از کاخ گلستان از اشیای ارزشمند می‌‏سازد. این موزه‌‏ها در حقیقت تنها برای شاه است، همه چیز متعلق به شاه است، موزه برای مردم نیست و تنها در مقابل مهمان‎های غربی به نمایش گذاشته می‌‏شود. این تعریف با تعریف امروز موزه بسیار فاصله دارد. اما گسست مشروطه به ملت حق داده و ملت دارای حقی می‌‏شوند که تحت تاثیر آن نهادهای آموزشی و معرفتی ایجاد می‎شود و در قانون تشکیل وزرات معارف در ۱۲۹۰ ایجاد موزه در شهرهای مختلف نیز وجود دارد.

این کارشناس موزه افزود: البته این موزه‎ها برای حفظ اموال مردم است. در دوران پهلوی دوم به ویژه از زمان تشکیل یک بنیاد ویژه منتسب به دربار، روند موزه‌سازی تغییر یافته و از آنجا که نگاه به سمت غرب است موزه‏‌هایی که ساخته می‏‌شود نیز فرم مدرن داشته و ایجاد موزه‎ها توسعه می‌‏یابد. نمونه‎های بارز آن برج شهیاد و ساخت موزه شش بهمن برای تاریخ معاصر پهلوی است که آغاز کار به شمار می‌آید و نمونه آخر و برجسته آن موزه هنرهای معاصر تهران است. در این موزه تمام نمودهای هنر معاصر غرب قرار گرفته و نمودهای توجه به هنر و امروزی شدن وجود دارد.

دبیری‌نژاد درباره درباره فعالیت‎های موزه‏ای پس از انقلاب نیز گفت: از آنجا که گفتمان‏‌های پیشین نمی‌توانست ادامه داشته باشد، سازمان میراث فرهنگی شکل می‏‌گیرد و با هدف پایان دادن به دوره تاریخی قبلی، کاخ موزه‎ها به عنوان محلی برای عبرت گیری ایجاد می‌‏شوند. پس از آن در دهه ۷۰ موزه‎های کوچک بسیاری برای توجه دوباره به جلب توریست ساخته می‌شوند. در سال‎های اخیر سیر ساخت موزه‏‌های جنگ نیز شدت گرفته است. این موزه‌‏ها با بودجه و مساحت بسیار شکل گرفته و به منظور حفظ یاد و خاطره و ادامه مسیر دفاع مقدس ساخته شده‌اند.

سلسله نشست‌های «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» در سه نوبت در ۲۰ و ۲۷ اردیبهشت و ۳ خرداد ۱۳۹۵ خورشیدی با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و پژوهشکده هنر دانشگاه هنر در سالن همایش‌های کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد.

لینک

گزارش در وقایع اتفاقیه

شناسه خبر: ۴۴٣٧ | تاریخ مخابره: ۱۳۹۵/۳/۵ – ٠١:٠٠ نقد موزه‎داری و موزه‎شناسی و چشم‌‏انداز موزه پایدار در نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی» به چالش‌کشیدن موزه در عصر صنعت   نسخه چاپی

وقایع‌اتفاقیه: اینکه کوزه‌ای سفالین متعلق به قرن‌های پیشین یا  ابزار شکار نئاندرتال‌ها پشت ویترین موزه‌ای قرار بگیرد، شاید به خودی خود سؤال‌برانگیز نباشد اما نگاهی موشکافانه به مفهوم موزه این سؤال‌ها را در ذهن‌ها پررنگ می‌کند: چرا بازدید از موزه‌ها را به پول و زمان و مکانی خاص محدود می‌کنیم؟ چرا  فرانسه می‌تواند اشیای باستانی ایران را در موزه‌هایش نگهداری کند و ایران نمی‌تواند؟ موزه‌ها با چه رویکردی شکل گرفته‌اند؟ چرا بر اشیاء موزه‌ای نام می‌نهیم و هویتی جهت‌دار به آنها می‌دهیم؟ از نگاه ناصر فکوهی، انسان شناس مطرح کشور، اینها و چندین چرا و چالشی که نیازمند پاسخ و راه‌حل است، تعریفی از «موزه پایدار» است. عصر دوشنبه در سومین نشست «موزه و گفتمان‎های اجتماعی»، با مروری بر اشکال مختلف موزه و چالش‌های موزه‌ای کردن اشیا به نقد موزه‎داری و موزه‎شناسی در عصر صنعتی و چشم‌‏انداز موزه پایدار پرداخته شد.
چیزی شبیه ایزدستان
به گزارش «وقایع‌اتفاقیه» از لحاظ باستانی موزه مفهومی مقدس دارد، چیزی شبیه ایزدستان.» ناصر فکوهی، انسان‌شناس، نویسنده و مترجم در نشست «موزه و گفتمان‌های اجتماعی با این مقدمه به آغاز شکل‌گیری موزه‌های عمومی پرداخت: «نخستین بار در دوران رنسانس بود که موضوع دموکراتیزه شدن موزه به وسیله بورژوا‌ها مطرح شد. آنان برای نمایش اشیای مختلف، فضاهایی ساختند، جدای از کلیساها و کاخ‎ها اما دموکراتیزاسیون حقیقی در این موزه‌ها وجود ندارد؛ پس از انقلاب صنعتی بود که چنین موزه‎هایی پدید آمدند و مردم عادی توانستند اشیا تاریخی و ارزشمند آنها را ببینند.»
فکوهی با اشاره به مطرح شدن «کالاشدن شیء هنری» در این دوران، ادامه داد: «با قرارگیری اشیا در موزه‌ها، این جریان معین کرد که مردم به کدام شیء هنری توجه کنند. از سده پانزدهم تا نوزدهم میلادی که دوران سرمایه‎داری در حال شکل‎گیری بود، انقلاب‎های صنعتی و بورژوای هم شکل گرفتند. در فرآیندهای استعماری پس از این دوران، اشیای بومی آسیا و آفریقا به موزه‎های اروپا منتقل شدند و اشیای اروپایی نیز که از سلب مالکیت کاخ و کلیساها به دست آمده بودند در موزه‎ها جایی به خود اختصاص دادند. راه‌اندازی موزه‌های دموکراتیک از اینجا آغاز شد. در زمینه موزه‏‌های مردم‌شناختی فضاهایی غیر‌موزه‌ای هست که به اشیایی غریب اختصاص دارند. همین فضاها نیز بعدها به سمت موزه‌شدن حرکت کردند.»
انسان به مثابه شیء
نگاه حاضران در نشست روی تصاویر سیاه و سفید مات مانده. در عکس‌ها، بومیان سیاه‌پوست پشت حصارند و اروپایی‌ها با پیراهن‌های چین‌دار آزاد می‌چرخند و بومیان را دید می‌زنند. «باغ وحش انسانی» نامی است که بر این نمایش تلخ گذاشته شده. ناصر فکوهی با نمایش چند تصویر گفت: « در موزه‌‎های این دوران، انسان به نمایش گذاشته می‌‏شد. اروپاییان مردمی را از میان بومیان آفریقا یا آمریکای جنوبی در مکان‎هایی به نمایش می‎گذاشتند. کریستف‌کلمب اولین کسی بود که چنین باغ وحشی را در اروپا تأسیس کرد.» از عکس‌ها و اتفاقی که به نمایش درآمده این‌طور بر می‌آید که چند قرن از زمان آنها گذشته است اما این انسان‌شناس بر این باور خط کشیده و گفت: « این باغ وحش‌های انسانی چندان قدیمی نیستند، کار آنها تا نیمه دوم سده بیستم ادامه داشت. اینجا انسان با شیء یکی انگاشته شده و هر دوی آنها در موقعیت منفعل شیء ‌بودگی قرار می‎گیرند.»
او ادامه داد: «جریان صنعتی شدن برای آن که بتواند جهانی جدید پدید آورد، باید مفهوم فضا- زمان را به شکلی جدید تعریف می‌کرد. نخستین موزه‎های غیر‌دولتی برای پدید آوردن جهانی نو پدید آمدند. این اندیشه‌ها اما بعدها به خشونت تبدیل شد. بر این اساس است که اروپاییان به خود حق می‌‏دهند دیگر کشورها یا اشیای آنها را به نفع خود تصاحب کنند. در چنین پنداری، اروپا در رأس تاریخ است، پس حق دارد هر نوع خشونتی را نسبت به دیگران اعمال کند، می‌تواند یک کشور را با این ادعا که اشیای تاریخی در آن نابود خواهند شد، غارت کند. به عنوان مثال ایران نمی‌تواند به فرانسه رفته، اشیای فرانسوی را برداشته و در موزه‎های خود به نمایش بگذارد زیرا ایران به لحاظ تاریخی در جایگاهی پایین‎تر نسبت به فرانسه تصور می‌‏شود، در حالی که تاریخ به فرانسه مشروعیت چنین کاری را داده است.
بر اساس همین اندیشه، امروز اشیای تاریخی بسیاری از ایران در موزه‌های فرانسوی وجود دارد. به گفته این نویسنده فضا – زمان توحش، فضا-زمان دیگری است که در آن سیستم، به طور کلی مشروعیت انسان بودن را از دیگری سلب و او را نزدیک به جانور و طبیعت تصور می‏‌کند.
در این شرایط چنین فردی در موقعیت غیر‌انسانی قرار گرفته، خشونت در مورد او به مشروعیت نیازی ندارد همان‌گونه که کسی را به جرم کشتن یک جانور دستگیر نخواهند کرد. «به این ترتیب کشتن جانور و تخریب طبیعت به مشروعیت نیازی ندارد، تخریب طبیعت تنها زمانی که در تملک کسی است نامشروع دانسته می‎شود، کسی شما را پس از تخریب یک باغ به خاطر آسیب زدن به طبیعت محکوم نمی‏‌کند بلکه، به این دلیل محکوم خواهید شد که این باغ در تملک کسی قرار دارد. در واقع این مالکیت است که مقدس دانسته شده و تخریب آن جرم به شمار می‌آید. اروپاییان در نگاه خشونت‌بار خود به دیگر مردمان حتی خشونت خود را با این ایده اعمال می‌کردند که در حال حرکت دادن این مردم به سمت پیشرفت و انسانیت‌اند.»
مشروعیت خشونت
تعبیر رسمی نقد موزه، تعبیری است که شورای موزه بین‎المللی یا ایکوم ارائه می‏‌کند. به گفته استاد دانشگاه تهران اما در توصیف ایکوم هیچ چیز از فرآیند غیر‌اخلاقی تصاحب اشیای موزه‎ای دیده نمی‎شود. ایکوم به به این موضوع نیز توجه نمی‌کند که بیش‌تر آثار موزه‎ای با چپاول، تقلب یا محروم کردن صاحبان اصلی این اشیا به دست آمده‎اند. همچنین فرآیند غیر‌اخلاقی موزه‎ای شدن نیز در این تعبیر وجود ندارد و به این پرسش نیز پاسخ داده نمی‌شود که چرا یک شیء باید موزه‎ای شود و چه کسی حق دارد با موزه‌ای کردن یک شیء آن را از دسترس دیگران خارج کند. از نگاه فکوهی، از همین‌روست که جریان موزه‎ای شدن اشیاء بر اساس مشروعیت خشونت فعالیت کرده است.
فکوهی دیگر چالش‌های موزه‎ای کردن اشیاء را اینچنین تشریح کرد: وقتی یک شیء به موزه می‏‌رود، می‌توانیم با نوشتن جمله‌ای کوچک هویت آن را تغییر دهیم، این تغییر هویت امروز موضوعی بسیار مطرح است. همچنین فرآیند انحصار نیز قابل بحث است. بر اساس این فرآیند شیء موزه‎ای از دسترسی آزاد خارج است و تنها در ساعت، زمان و مکانی خاص و با پرداختن پول می‌توان به آن دسترسی داشت. تفکر درباره راه‌حل چنین چالش‎هایی است که «موزه پایدار» نامیده می‏‌شود. در این دیدگاه پرسش‌هایی بسیار مطرح است از جمله اینکه چه کسی باید میراثی بودن یک شیء را طرح کند؟ سیستم‌‎های فرهنگی باید آزادی داشته باشند به این پرسش‌ها پاسخ دهند. فرآیند‎های ایجابی نیز باید جایگزین فرآیندهای سلبی شوند زیرا موزه‏‌ها برای این نیستند که اشیای محلی از مردم گرفته شده و در موزه‌‏ها قرار گیرد.
سیر تحول گفتمان موزه در ایران
در بخش دیگری از این نشست که با همکاری کتابخانه و موزه ملی ملک و پژوهشکده هنر دانشگاه هنر در موزه ملی ملک برگزار شد، رضا دبیری‌نژاد، کارشناس موزه نیز درباره «سیر تحول گفتمان موزه در ایران» به سخرانی پرداخت.
او درباره آغاز موزه‌داری در ایران اینچنین گفت: «آغاز بحث موزه در ایران، موزه‏‌های همایونی است که ناصرالدین شاه برای خودش موزه‎ای در بخشی از کاخ گلستان از اشیای ارزشمند ساخت. این موزه‌‏ها در حقیقت تنها برای شاه است، همه چیز متعلق به شاه است، موزه برای مردم نیست و تنها در مقابل میهمان‎های غربی به نمایش گذاشته می‌‏شود. این تعریف با تعریف امروز موزه بسیار فاصله دارد اما گسست مشروطه به ملت حق داده و ملت دارای حقی می‌‏شوند که تحت تأثیر آن نهادهای آموزشی و معرفتی ایجاد می‎شود و در قانون تشکیل وزرات معارف در ۱۲۹۰ ایجاد موزه در شهرهای مختلف نیز وجود دارد. البته این موزه‎ها برای حفظ اموال مردم است.»
به گفته این کارشناس، موزه در دوران پهلوی دوم به‌ویژه از زمان تشکیل یک بنیاد ویژه منتسب به دربار، روند موزه‌سازی تغییر یافت و از آنجا که نگاه به سمت غرب بود، موزه‏‌هایی که ساخته می‌شد، فرم مدرن داشت و ایجاد موزه‎ها توسعه یافت. نمونه‎های بارز آن برج شهیاد و ساخت موزه شش بهمن برای تاریخ معاصر پهلوی است که آغاز کار به شمار می‌آید و نمونه آخر و برجسته آن موزه هنرهای معاصر تهران است. در این موزه تمام نمودهای هنر معاصر غرب قرار گرفته و نمودهای توجه به هنر و امروزی شدن وجود دارد.
بر این اساس فعالیت‎های موزه‏ای پس از انقلاب رنگ دیگری به خود گرفت، سازمان میراث فرهنگی شکل گرفت و با هدف پایان دادن به دوره تاریخی قبلی، کاخ موزه‎ها به عنوان محلی برای عبرت‌گیری ایجاد شدند. پس از آن در دهه ۷۰ موزه‎های کوچک بسیاری برای توجه دوباره به جلب توریست ساخته شدند و بعدها ساخت موزه‏‌های جنگ نیز شدت گرفت. به‌هرترتیب گفتمان‏‌های پیشین دیگر نتوانست ادامه داشته باشد و گفتمان تازه برای موزه‌داری شکل گرفت.

لینک