کوتهنوشتهای اجتماعی (۲۸): شکنندگی ِ دموکراسی
یک تصوّردرباره «دموکراسی» مدرن این است: پایدارترین و کاربردیترین ِشکل حکمرانی، موقعیتی «بازگشتناپذیر» یا به سختی «بازگشتپذیر»؛ اما، دادههای تاریخی معاصر، این موارد را تایید نمیکنند. دموکراسی یک نظام حکمرانی است یعنی ایجاد «نظم» و تقلیل ِ «آزادی» خود به سود آزادی دیگری و برعکس. بنابراین آنچه عموما تحسینش میکنیم «حقوق دموکراتیک» و نتیجه «مبارزه» با «نظام دموکراتیک» است نه خود ِ «دموکراسی». افزون براین، حکمرانیهای دموکراتیک ِبدون ریشه، اغلب به دلیل «نبود ظرفیت ِدموکراتیک» ممکن است از دل ِ«لحظات توهّم دموکراتیک» بیرون آمده باشند (اشغال افغانستان و عراق، بهار عربی، سقوط کمونیسم در بلوک شرق و قفقاز). بنابراین، نظام دموکراتیک، به همان اندازه به «نظم» نیاز دارد که به سازوکارهای «ضد نظم» تا توازن ممکن شود: دیدهبانی عمومی، نقد، اعتراض و پاسخگویی همه مقامات و کوتاه مدت بودن آنها، در برابر و بنابر قانون و تحولپذیری و انعطافپذیری خود ِ قانون و ضمانتهای لازم برای حقوق اقلیتها.
ناصر فکوهی / ۱۴۰۱