بونوئل (۱۹۰۰-۱۹۸۳) را بدون تردید میتوان یکی از برجستهترین و یگانهترین فیلمسازان تاریخ سینما به شمار آورد که در طول مسیر بلند فیلمسازیاش که با فیلم صامت سگ اندلسی (۱۹۲۹) آغاز و با شهرتی جهانی در فیلم میل مبهم هوس (۱۹۸۲) پایان یافت و توانست هویتی بینظیر به تکتک فیلمهایش به مثابه آثار هنری و به کل آنها به مثابه یک فیلم «بونوئلی» حتی فراتر از صفت «سوررئالیستی» بدهد. بونوئل همچون بسیاری از دوستان نزدیکش چون پیکاسو، پاز، فوئنتس، عدالتخواه، آزادیطلب و یک انقلابی به تمام معنا بود که میدانست چگونه با هنرش آرمانهای انقلابی برای رسیدن به جهانی بهتر را پیش ببرد. جذابیت پنهان بورژوازی، از این لحاظ در میان فیلمهای او جایگاهی ویژه دارد.
یکی از شاهکارهای تاریخ سینما که بارها و بارها میتوان آن را دید و بیشتر جهان امروز درک کرد. این فیلم که تنها چند سال پس از شورش بزرگ ۱۹۶۸، بر پرده سینما میرفت، گویای بازی بیپایانی میان واقعیت و خیال است که «بورژوازی» در معنای «گروه فرادست» جوامع انسانی، با زیردستان خود پیش گرفته است و در آن برغم همه کابوسها و هراسها و وحشتهایش به بازی ادامه میدهد. «گرد هم آمدن» نیروهای شرارت، ابتذال، فساد، سرکوب و وقاحت (در نهادهای قدرت و کلیسا) که هر بار نیمه کاره، رها شده و لودگی آنها را آشکار میکند، اما باز هم به زور ادامه مییابد. بونوئل میتواند واقعیت و خیال را در حادترین مسائل جامعه انسانی و پستترین غرایز این جوامع در رفت و برگشتهای تصویری و داستانی این فیلم به بازی بگیرد و تردستی عظیم خود را در استفاده از سینما برای ارائه روایتش از جهان به نمایش بگذارد. طنز تلخی که در فیلم مشاهده میشود، شاید بهترین زبانی بوده است که بونوئل میتوانست برای کار خود از آن استفاده کند بیآنکه درون کلیشههای مرسوم فیلمهای سیاسی بیافتد. شرارت کلیسا، مضحکه ارتش، بیرحمی پلیس، فساد سیاستمداران، نیرنگ سرمایهدارن، خلاء بیمعنای بورژوازی در نمایشی که حتی خود نمیداند یک نمایش است و صحنهای که حتی خودش را غافلگیر کرده و همگان را به خنده میاندازد، حاصل همین استفاده هوشمندانه از طنز سیاهی است که بونوئل در این فیلم آن را به اوج میرساند. در این میان دشمنان بزرگ اسپانیای انقلابی، نظامیان و کلیسا، بیشترین ضربه را از او میخورند.
آنها که دعوی هدایت و مدیریت و هماهنگی و نظم و رشد و پیشرفت جوامع انسانی را دارند و برای این کار، تلاش می کنند به رفتارهای خود جذابیتی اروتیک بدهند، در حقیقت حتی نمیتوانند، در زمان کوتاه یک شام و نهار، گرد بیایند و کلامهای با معنایی بر زبان بیاورند: بدین ترتیب هر گردهمآیی، هر مناسک و مراسم و مهمانی و اقدامی، موقعیتی گروتسک به خود میگیرد. جذابیت پنهان بورژوازی در حقیقت تنها برای خود این بورژوازی فروپاشیده وجود دارد و اگر چنین است، بیش و پیش از هر چیز، به آن دلیل است که این بورژوازی همان اندازه شریر و پست و فاسد است که ابله و دست و پا چلفتی و ندانمکار و هرزه.