به نظر من برای آنکه آزادی، مفهوم و محتوایی [حقیقی] داشته باشد، نباید و نمی توان آن را در خلاء تجربه کرد. آزادی، همواره به معنای رودررویی با موانع گوناگون و از سر راه برداشتن آنها بوده است. هیچ چیز به باور من، نمی تواند سخن همکارم در کلژ دو فرانس، رولان بارت، را توجیه کند که می گوید: «زبان فاشیستی است.» چرا؟ زیرا زبان دارای قوانین و الزاماتی است. و به دلیل دارا بودن همین ضوابط است که می توانیم [چیزی به نام] شعر داشته باشیم و شعر به معنایی، شناخت این قواعد الزام ها و چیره شدن بر آنها است. در کتاب «نگاه دوردست» متونی تا اندازه ای مناقشه بر انگیز وجود دارند که شاید بیشتر جهان معاصر را هدف گرفته باشند. گرایش در نزد برخی از مردم زمانه ما آن است که بگویند: آزادی باید همه جا و در همه موقعیت ها حضور[ ی بدون هیچ محدودیتی ] داشته باشد. برای نمونه، باید گذاشت کودکان هر گونه می خواهند خود را به بیان درآورند، اینکه هر گونه مانعی بر سر آزادی، امری شوم و منفی است. من نسبت به این گزاره واکنش نشان داده و گفته ام: نقاشی یعنی مبارزه با [موانع، محدودیت ها و الزامات ِ] قلم مو، رنگ ها و بومی که بر آن نقش می بندد. قواعد اجتماعی و حتی سانسور نیز، مقاومت هایی [مشکلات و موانعی] مشابه را پیش روی ما می گذارند. هر اثر هنری از قواعدی ریشه و شکل می گیرد که این مشکلات را پشت سر می گذارند تا بتواند زایش یافته و قواعد جدیدی را به نوبه خود جایگزینشان کنند.
درباره پاره های هنر:
مطالب «پاره های هنر»، برگزدان ناصر فکوهی از تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد. برای دستیابی به پاره های هنر پیشین روی برچسب پاره های هنر کلیک کنید. «پاره های هنر» و «پاره های معماری» به صورت متناوب هر هفته شنبه ها منتشر می شوند.