برگردان ناصر فکوهی
یونانیان (یا دستکم آتنیها) سخن گفتن و شنیدن را بسیار دوست داشتند: آنها حتی گونهای عطش ذاتی به این امر نشان می دادند که از غیر یونانی ها تمیزشان میداد. از این رو، علاقهمند بودند شور [و عشق] خود را نیز بر صحنه[نمایش] به سخن در آورند و با لذت در ضربآهنگ ِ ساختگی ِ اشعار ِ دراماتیک غوطهورکنند: اما در طبیعت، شور [و عشق] چنان تهی از سخن و چنان غرق در سکوت و در رنج [از گفتار اند] که وقتی طبیعت به بیان در میآید، سراسر آشفته و آکنده از پریشاناندیشی و چنین شرمگین به چشم مان می آید! از همین رو است که به برکت یونانیها است که ما خو گرفته ایم که اینگونه از ضد – طبیعت را بر صحنهها ببینیم (همچون ضد-طبیعت ِ دیگری که همان شور آوازخوانی است؛ شوری که تحملش می کنیم و این تحمل را مدیون ایتالیاییها هستیم). [بدین ترتیب] نیازی در ما زاده می شود که در واقعیت نمیتوانیم ارضایش کنیم: نیاز به آنکه انسانها حتی در خطیرترین شرایط با زبانی زیبا و روشن سخن بگویند. و آنگاه که میبینیم قهرمان تراژیک، وقتی زندگی، بر لبه پرتگاه قرار گرفته، جایی که اغلب، آدم های واقعی، عقل و اندیشه خود و بی شک زبان فرهیخته خویش را از دست میدهند، او، باز هم میتواند واژگانی بزرگوارانه بر زبان براند، رفتارهایی فاخر داشته باشد و در نهایت از خود هوشمندی روشبینانهای نشان دهد، این نیاز برایمان به یک [لذت] دلرباینده تبدیل میشود. این گونه فاصله گرفتن نسبت به طبیعت را شاید بتوان خوشگوارترین غذا برای غرور انسان دانست: بهررو، به برکت این فاصله است که انسان [می تواند] هنر را به مثابه بیان یک ضد- طبیعت، دوست بدارد.
درباره پاره های هنر
«پاره های هنر»، تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.