انسان تنها جانوری است که قامتی راست دارد. و از آنجا که طبیعت او در این راست قامتی است، هیچ نیازی به داشتن دو پای پیشین [همچون چارپایان] ندارد: به همین دلیل ، آناکساگوراس ادعا می کند که انسان از آنجا که دارای دست بوده است، از همه جانوران هوش بیشتری پیدا کرده است. اما منطقی تر آن بود که می گفت انسان دست دارد، زیرا از همه جانوران با هوش تر است. زیرا دست ها یک ابزار هستند: طبیعت همواره، همچون یک انسان فرزانه، هر اندامی را برای کار خاصی به وجود آورده است و از این رو، به فردی که می توانسته نی نواز ماهری باشد، توانایی نی نوازی داده شده و نه به کسی که صاحب یک نی بوده است. در طبیعت همواره امر کوچکتر است که بر امر کلان تر و قوی تر پیوند می خورد و نه امر ارزشمند تر و بزرگتر به امر خرد تر. بنابراین اگر می بینیم این روش اولویت دارد، اگر طبیعت از میان همه امکانات، بهترین را بر می گزیند، انسان ، به دلیل آنکه دست دارد نیست که هوشمند ترین موجودات به شمار می آید، بلکه از آنجا که هوشمند ترین موجودات است، دست دارد.
در واقع، موجودی که از همه هوشمند تر است، همانی است که قادر باشد از بیشترین ابزارها استفاده کند: و این در حالی است که به نظر می رسد دست های ما، صرفا نه یک ابزار، بلکه ابزار هایی بی شمار باشند. زیرا دستان می توانند به مثابه ابزارهای متعددی به کار روند. از این رو، طبیعت چنین ابزاری را به موجودی داده است که قادر باشد بیشترین فنون را به کار برد.
ارسطو در ویکیپدیا
«پاره های هنر»، تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.