پاره‌های اندیشه و هنر(۲۴): رابطه انسان و طبیعت بر اساس معرفت‌شناسی رُم باستان

آنتوانت نووارو متخصص ادبیات و استاد دانشگاه سوربن/ پاریس چهار و دانشگاه مونپلیه / برگردان ناصر فکوهی

بسیاری از زبان‌های غربی دو واژه  را برای به بیان آوردن رابطه انسان با جهان پیرامونی حفظ کرده‌اند که ریشه لاتین دارند: هومو (homo) و ناتورا(natura).  هومو به معنی انسان – مرد یا زن- در رابطه‌اش با زمین، خود از یک واژه هندواروپایی سرچشمه می‌گیرد که به معنای «زمین» است نه به مفهوم homo natus یعنی انسانی که از زمین زاده شده بلکه بیشتر به مفهوم موقعیت انسانی که بر سطح گسترده و  ژرفای زمین حاصلخیز و پرورش‌دهنده و «مادرانه» او مطرح است و بنابراین شاخصه الهی  او tellus (خاک) است و این افتخار را دارد که از معبدی در مرکز رُم برخوردار باشد. مهم‌ترین  واژه‌ای که در زبان لاتین  میان انسان و زمین ارتباط ایجاد می‌کند، فعل colere است که در معنای «زیستن» (در جایی] و «کشت» (یعنی کاشت و نگه‌داری برای به ثمر رساندن محصول) را با یکدیگر همراه دارد. بدین ترتیب cultiver (کاشتن، کشت، تربیت کردن) و culture (کشت، فرهنگ) و culte (کیش) همگی از زبان لاتین ریشه می‌گیرند و ما آن‌ها را در  اشکال دستوری  cultum یا cultus می‌یابیم . در واژه agri-culture (کشاورزی، «اگری» به معنی زمین یا پهنه زیر کشت در لاتین است و در برابر اوبوس urbs )  به نظر می رسد که ما رابطه درونی میان واژگان لاتین بین انسان و قدرت‌های الهی که بر همین زمین زیسته‌اند را از یاد می‌بریم: احترامی که باید به این خدایان داشت و نزدیکی آن‌ها را احساس کرد و همراهشان بود تا بتوان رشد  پرباری داشت.
ناتورا  به معنای «قدرت حیات» است… این معنا تا دوره‌ای متاخر در جمهوری وجود داشت و برخی آن را شاخه‌ای از «فیزیس» (طبیعت) یونانی  می‌دانستند. با این وصف اصطلاح «طبیعت‌گرایی رومی» (naturalisme romain)   ظاهرا به مثابه استنادی به شاخصه «روح رومی» یعنی احساس رومی از طبیعت است که با حس کردن رمز و راز آن به دست آمده و مشروعیت می یابد.

Antoinette Novara, La Relation de l(homme avec la nature selon la sagesse romaine antique, in, L’Art de Comprendre, no. 21, 2012, pp. 5-26.