پاره‌ای از یک کتاب(۵۶): شهر‌شرکت‌ها، مفاهیم، آسیب ها و چشم اندازها

شهر‌شرکت‌ها، مفاهیم، آسیب ها و چشم اندازها/ ناصر فکوهی، تهران، انتشارات انسان‌شناسی، ۱۴۰۱

شهرشرکت‌های جهان، رویکردهای مختلف

شهرشرکت در زبان انگلیسی town company و در زبان فرانسوی cité ouvrière یا شهر کارگری خوانده می‌شود. در تعاریف عمومی، شهرشرکت مکانی است که مسکن و خدمات و نهادهایش به یک یا چند شرکت و کارخانه وابسته باشد. البته بررسی تاریخی این پدیده نشان می‌دهد که اشکال شهرشرکت‌ها پیچیده‌تر و متنوع‌تر است.

شهرهای صنعتی قرن نوزدهم با هجوم کارگران روبه‌رو شدند و مسائلی چون کمبود مسکن، آلودگی، نبود خدمات و زیرساخت‌های لازم گریبان‌‌گیر آن‌ها شد. این شرایط بحرانی به شورش‌های کارگری انجامید و انقلاب‌های ۱۸۴۸ در اروپا از این شورش‌ها نشئت گرفت. در واقع ریشۀ این انقلاب‌ها فشارهایی بود که طبقۀ کارگر در نیمۀ اول قرن نوزدهم متحمل می‌شد. البته این انقلاب‌ها یکی پس از دیگری شکست خوردند؛ و در سال ۱۸۵۱ ناپلئون سوم در فرانسه، نظام جمهوری را با کودتا کنار زد و سلطنت خود را برقرار ساخت. از جمله اقدامات وی بازسازی پاریس به دست فرماندار آن، بارون هوسمان بود. او شهر قدیمی را زیر و رو و تخریب کرد و پاریس مدرن و زیبایی بر پا کرد. البته گفته‌ می‌شود تا اندازه‌ای هم برای به وجود آوردن خیابان‌های بزرگ و بازکردن راه برای ورود ارتش و سرکوب شورش‌ها انجام شد. تا پیش از این اقدامات، پاریس شهری پر از معابر تنگ و پیچ‌در‌پیچ بود؛ ساختار پاریس امروز اعم از بلوک‌های ساختمانی، میادین و بولوارها به واسطۀ اقدامات هوسمان پی‌ریزی شد. تولد پاریس هوسمانی خود نقطۀ عطفی است که به ما خصوصیات شهرهای مدرن را می‌شناساند.

هم‌زمان، ذهنیت‌های اتوپیایی در این دوران بود که تولد یافت. البته پیش از آن نیز دیدگاه‌های اتوپیایی وجود داشت، همچون آرمانشهر توماس مور[۱] که در سده‌های پیشین که هنوز دولت‌-ملت‌ها به وجود نیامده بودند، نوشته شد. اما در سدۀ نوزدهم کسانی چون اتیین کابه[۲]، شارل فوریه[۳]، ژوزف پرودون[۴]، رابرت اون[۵] و البته گروهی از معماران … از کسانی بودند که واکنش اصلاح‌طلبانه و تعاونی‌گرا به وضعیت شهرهای صنعتی داشتند.

اکثر این مصلحان به فکر پی‌ریزی یک شهر جدید بودند که با الزامات صنعت متناسب باشد. به نظر آن‌ها شهر قدیم قادر به پاسخگویی به صنعت نبود. برخی از این آرمانشهرگرایان تلاش کردند که ایده‌های خود را عملی کنند؛ برای مثال فوریه ایدۀ خود را در قالب فالانستر[۶] مطرح کرد و نمونه‌هایی از آن نیز در اروپا و آمریکا ساخته شد. فالانستر یک مجتمع سکونتی بود که بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر را در خود جای می‌داد. این مجتمع ویژگی‌های شهری و روستایی را در هم می‌آمیخت و زندگی افراد در آن به سبک اشتراکی بود. همچون رابرت اون که در بخش پیشین به تجربۀ او در ساخت نیوهارمونی[۷] در آمریکا اشاره شد، فالانستر و ایده‌های مشابه آن نتوانستند توفیق و گسترش یابند.

در میان این آرمانشهرگرایان، نظریه‌پرادازنی چون ابنزر هوارد[۸] و جرج بنوا-له‌وی[۹] ایده‌هایی چون باغشهرها[۱۰] را مطرح کردند. باغشهر رویکردی در برنامه‌ریزی شهری است که در اجتماعاتی مستقل با کمربندی سبز ساخته می‌شود؛ محدودۀ آن به سکونت و صنعت و کشاورزی اختصاص اختصاص پیدا می‌کند. فضای سبز و پاکیزگی در باغشهر پاسخی است که در برابر آلایندگی صنایع در شهرهای بزرگ مطرح شده است. ساختن باغشهرها در فرانسه و انگلستان به سنتی بزرگ تبدیل شد. مکان ساخت آن‌ها غالبا دور از شهرهای بزرگ بود؛ چون به زمین ارزان قیمت نیاز وجود داشت.

اینکه این باغشهرهای چقدر توفیق یافتند و به اهداف خود دست پیدا کردند، خود بحث مفصلی است؛ اما یکی از نکات مهم آن است ایدۀ باغشهر و همچنین ایدۀ آرمانشهرگرایان دیگر پایه‌گذار رویکردی با عنوان تعاونی‌گرایی شد. تعاونی‌گرایی تا امروز تداوم داشته است. امروز مدیریت برخی شرکت‌ها و کارخانه‌ها خانه‌هایی را به قیمت ارزان به کارکنان خود ارائه می‌کنند. شهرهای جدید نیز حاصل همین جنبش‌های اصلاح‌گرایانه هستند. شهر جدید از ابتدا برنامه‌ریزی شده و در زمین‌هایی که پیش از آن بلااستفاده بودند، ساخته می‌شود. این شهرها نیز در برخی موارد موفق بوده‌اند.

در مقابل این مصلحان، انقلاب‌گرایان قرار داشتند. آن‌ها یا انقلابیون انجمن بین‌المللی کارگران[۱۱] یا انترناسیونال اول بودند (مانند مارکس و انگلس)، آیا آنارشیست‌هایی که گرایش‌های رادیکال داشتند. این دو گروه، هردو به انقلاب معتقد بودند و مصلحان یاد شده را اتوپیست‌ها یا سوسیالیست‌های خیالی می‌نامیدند. به نظر آن‌ها ساختن یا اصلاح یک شهر نمی‌توانست مسئله‌ای را حل کند؛ آن‌ها از این رویکرد با عنوان وصله‌کاری اجتماعی یاد می‌کردند و استدلال‌شان این بود که با اصلاح کالبد و کارکرد شهرها چیزی تغییر نخواهد یافت.

ایده‌های این گروه که به دگرگونی‌های اساسی معتقد بودند، به انقلاب‌هایی در فرانسه (کمون پاریس[۱۲]-۱۸۷۱)، آلمان[۱۳] (۱۹۱۹) و روسیه[۱۴] (۱۹۱۷) منجر شد. در روسیه انقلاب به پیروزی رسید و در بحبوحۀ جنگ جهانی اول حکومت بلشویک بر سرکار آمد. اما تجربۀ تاریخ نشان داد که ایده‌های آن‌ها محکوم به شکست است. تجربۀ کشورهایی که بر اساس مدل کمونیستی-سوسیالیستی اداره شده‌اند، همچون روسیه و چین، شاهد گویای این شکست است و نشان می‌دهد که رسیدن به موقعیت مطلوب برای سامان دادن به کار و زیست با رادیکالیسم انقلابی نتیجه‌بخش نیست و عموما به موقعیت‌های دیستوپیایی[۱۵] راه می‌برد.

 

این گروه‌های رادیکال چپ که با رویکردی انقلابی قصد زیرورو کردن سیستم را داشتند، در شوروی اردوگاه‌های کار اجباری به وجود آوردند. نمونۀ آن شهرشرکت‌هایی بود که حکم زندان را داشت؛ برای آن‌ها برنامه‌ریزی تولیدی انجام می‌شد و افراد در آن استثمار و با واداشته شدن به کار و شرایط زندگی دشوار شکنجه می‌شدند. امروز نمونه‌های این اردوگاه‌ها در کرۀ شمالی به صورت گسترده وجود دارد، و شواهد حاکی از آن است که در چین داخلی نیز چنین اردوگاه‌هایی وجود دارند. در غرب نیز تجربه‌هایی نظیر این شهرشرکت‌های اردوگاهی وجود داشته است که در توتالیتاریسم اثر هانا آرنت[۱۶] به تفصیل به آن‌ها پرداخته شده است. پیشینۀ این اردوگاه‌ها به قرن قبلی و حتی پیش از آن می رسد.

در آمریکا، زمانی که تضاد میان ایالات صنعتی شمال و ایالات کشاورزی جنوبی (و نیازمند به کار بردگان) به اوج رسید، سرانجام در فاصله سال‌های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ جنگ داخلی[۱۷] رخ داد، که با پیروزی شمال و به وجود آمدن ایالات متحده پایان یافت؛ در آنجا نیز اردوگاه‌های کار اجباری در قالب شهرک‌های مسکونی زیرکنترل وجود داشتند. در این شهرک‌ها سیاهپوستان نگه‌داری و وادار به کار می‌شدند.[۱۸] این اردوگاه‌ها کار اجباری یا همراه با دستمزدی پایین بود، ولی نمی‌توان نام «شهر شرکت» بر آن‌ها گذاشت. ولی به‌هرحال در این شهرک‌ها یا اردوگاه‌های کار اجباری، کارگران تحت ستم بودند، به آن‌ها دستمزد چندانی داده نمی‌شد، دستمزدشان اغلب پول ملی نبود، بلکه در قالب کوپن‌هایی بود که در فروشگاه‌های مشخصی قابل‌مصرف بود و عموماً هم موجب مقروض‌شدن این کارگران به شرکت می‌شد. در آمریکا حتی پس از سال‌های ۱۸۶۶ تا جنبش مدنی سیاهان به رهبری مارتین لوترکینگ[۱۹] در میانۀ قرن بیستم که شاهد آزادی اسمی سیاهپوستان هستیم، آن‌ها عملاً به شهرها و مکان‌هایی که از آنِ سفیدپوستان است راه داده نمی‌شدند؛ این وضعیت به خصوص در ایالات جنوبی آمریکا وخیم‌تر بود.

در مجموع این شهرشرکت‌ها با هدف استثمار به وجود آمده بود؛ شهرک‌هایی که امروز تحت عنوان خوابگاهی می‌شناسیم، در اصل از همین شهرشرکت‌ها ریشه گرفته‌اند. در شهرک‌های خوابگاهی، افراد تنها برای خوابیدن، و نه زیستن، حضور دارند و در طی روز برای کار و فعالیت به شهرهای دیگر می‌روند.

در سال‌های ۱۹۶۰-۱۹۷۰، این وضعیت رفته‌رفته تغییر پیدا می‌کند. در این سال‌ها فرایند صنعت‌زدایی[۲۰] از کشورهای اروپای غربی آغاز می‌شود و کارخانه‌ها و مراکز صنعتی به کشورهای جهان سوم از جمله چین منتقل می‌شود. کاهش آلودگی در این کشورها (به علت آلایندگی صنایع) و کاهش دادن هزینه‌های تولید (به علت پایین بودن دستمزد کارگران در کشورهای جهان سوم) از اهدافی بود که صنعت‌زدایی از کشورهای توسعه‌یافته دنبال می‌کرد. هم‌زمان جنبش‌های کارگری دستاوردهایی مانند مرخصی، تأمین بیکاری، بیمه‌های اجتماعی و حقوق کارگری به همراه داشت.

امروز ۷۰ الی ۸۰ درصد از کالاها در چین تولید می‌شود. در مقابل، در شهرهای غربی خدمات جایگزین صنعت می‌شود و همین موضوع موجب تغییر ماهیت شهرشرکت‌ها می‌شود. البته برخی شرکت‌های شهرهای قدیمی مانند شهرک شرکت فولکس واگن[۲۱] هنوز باقی‌مانده‌اند. ولی عمدۀ شهرشرکت‌های کشورهای توسعه‌یافته کارکرد خدماتی دارند و بیش از آنکه در قالب یک شهرک ساخته شده باشند، به صورت یک بافت کاری هستند. معروف‌ترین آن‌ها شهرک گوگل[۲۲] در آمریکا، شهر هوشمند سامسونگ[۲۳] در کرۀ جنوبی، ناحیۀ سیلیکون ولی[۲۴] و … است. پایۀ کاری این شهرک‌ها نه صنعت، بلکه خدمات و فناوری است.

شهرک گوگل و سامسونگ دو نمونۀ موفق شهرک‌های کاری هستند که در آن‌ها خدمات کافی و رایگان برای کارکنان در نظر گرفته شده است؛ با وجود این، به این شهرک‌ها نیز نقدهایی وارد شده است. پرسشی که اکنون می‌توانیم مطرح کنیم و به تدریج در بخش‌های آتی این درسگفتار به آن پاسخ دهیم این است: اگر یک شهرشرکت همۀ نیازها را به بهترین شکل رفع کند، یعنی تمام خدمات لازم برای ساکنان را تأمین نماید، چقدر می‌توان آن شهرشرکت را سکونتگاهی مطلوب و پایدار دانست؟ چقدر می‌توان ادعا کرد که این شهرشرکت به مفهوم شهر نزدیک است؟

 

[۱] آرمانشهر یا یوتوپیا، اثر توماس مور، متفکر و سیاستمدار انگلیسی دوران رنسانس است که در آن جامعۀ آرمانی مطلوب خود را به تصویر کشیده و آن را با جامعۀ روزگار خود می‌سنجد. این کتاب به قلم نادر افشارنادر و داریوش آشوری به فارسی ترجمه شده و انتشارات خوارزمی آن را چاپ کرده است.

[۲] Etienne Cabet (1788-1856)

[۳] Charles Fourier (1772-1838)

[۴] Pierre-Joseph Proudhon (1809-1863)

[۵] Robert Owen (1771-1858)

[۶] Phalanstère

[۷] New Harmony

[۸] Ebenezer Howard (1850-1928)

[۹] Georges Benoit-Lévy (1880-1971)

[۱۰] Garden cities/ cités jardins

[۱۱] International Workingmen’s Association

[۱۲] کمون پاریس حکومت سوسیالیستی است که در دوره‌ای کوتاه از ۱۸ مارس تا ۲۸ مه ۱۸۷۱ بر پاریس حاکم شد.

[۱۳] انقلاب آلمان یا انقلاب نوامبر در اواخر سال ۱۹۱۸ و اوایل ۱۹۱۹ اتفاق افتاد و به سرنگونی ویلهلم دوم و تأسیس جمهوری وایمار انجامید.

[۱۴] انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی اعتراضی ضدامپراتوری روسیه بود که به سرنگونی حکومت تزارها و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی انجامید.

[۱۵] Dystopia

دیستوپیا، ویران‌شهر یا پادآرمان‌شهر، مفهومی است که در مقابل آرمان‌شهر قرار دارد؛ این مفهوم اشاره به جوامعی است که ویژگی‌های منفی برتری دارند و به هرج‌ومرج و نابودی رسیده‌اند.

[۱۶] Hannah Arendt (1906-1975)

هانا آرنت، فیلسوف و مورخ آلمانی-آمریکایی، از مهم‌ترین اندیشمندان سدۀ بیستم است. او از یهودیانی بود که از هولوکاست جان سالم به در برد و به آمریکا مهاجرت کرد. آثار وی در حوزۀ سیاست و مفاهیم دموکراسی و اقتدارگرایی اهمیت زیادی دارد.

[۱۷] جنگ داخلی آمریکا یاAmerican Civil War ، (۱۲ آوریل ۱۸۶۱- ۹ مه ۱۸۶۵) یک جنگ داخلی در ایالات متحد آمریکا بود که میان دولت‌های پشتیبان اتحادیه فدرال و ایالات جنوبی درگرفت. علت درگرفتن این نبرد برده‌داری بود. با پیروزی آبراهام لینکلن در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۶۰، ایالات برده‌دار جنوبی خواهان خروج از ایالات متحد آمریکا شده بودند.

[۱۸] همچنین در آفریقای جنوبی تحت حاکمیت آپارتاید، چنین شهرشرکت‌های بزرگی وجود داشت.

[۱۹] Martin Luther King Jr (1929-1968)

[۲۰] Deindustrialization

[۲۱] Volkswagen

[۲۲] Google town

[۲۳] Samsung Town

[۲۴] Silicon Valley