پاره‌ای از یک کتاب(۱۵۶): انسان‌شناسی شهری

ناصر فکوهی، انسان‌شناسی شهری، تهران، نشر نی، چاپ سیزدهم، 1401 ، وزیری، 608 صفحه

خُرده‌فرهنگ‌های کارکردی
گروهی از خُرده‌فرهنگ‌ها را می‌توان بر کارکردهای اصلی و چهارگانۀ شهر انطباق داد:
۱ . کارکرد مسکونی، در این کارکرد نوع مسکن می‌تواند به‌سرعت ایجاد گروه‌های خُرده‌فرهنگی کند. این امر در انسان‌شناسی شهری با عنوان «همسایگی‌ها» یا «همجواری‌ها» شناخته شده است. همسایگان تمایلی پیوسته به انسجام یافتن و یکسان‌سازی الگوهای فرهنگی خود دارند که این امر با جذب عناصر همسو و طرد عناصر غیر‌همسو و درنتیجه تحرک بافت‌های شهری تقویت می‌شود. بنابراین، قاعدتاً می‌توان به تعداد اشکال زیستی، خُرده‌فرهنگ‌ها را نیز یافت. خُرده‌فرهنگ گروه‌های مرفه در بافت‌های ویلایی در شهر، خُرده‌فرهنگ مجتمع‌های مسکونی شامل مجتمع‌های نخبگانِ ثروتمند، مجتمع‌های طبقات متوسط و مجتمع‌های فقیرنشین، از این جمله‌اند. این‌گونه از خُرده‌فرهنگ‌ها می‌توانند شکل جغرافیایی بزرگ‌تری نیز پیدا کنند و خود را در قالب یک «کوچه»، یک «خیابان»، یک «محله» و یا حتی یک «منطقۀ» شهری نیز نشان دهند که دارای نوعی انسجام جمعیتی (از لحاظ فرهنگی) باشد و یا برعکس خصوصیت آن در «برهم‌ریختگی» و نبود انسجام شهری یا ترکیب‌های خاصی از خُرده‌فرهنگ‌ها باشد. عموماً در شهرهای جدید ما با ترکیب‌های متفاوت خُرده‌فرهنگی روبه‌رو هستیم و نه با یکپارچگی مطلق جمعیتی، جز در اشکال بسته و گتو مانند که در جای خود بدان اشاره خواهیم کرد. تحلیل بافت‌های مسکونی و تلاش برای مرزبندی فرهنگی آنها می‌تواند نکات بسیاری را در مطالعات خُرده‌فرهنگ‌ها نشان دهد.
۲. کارکرد کاری، خُرده‌فرهنگ‌ها تعداد بسیار بیشتری در این کارکرد دارند که دلیل این امر، تقسیم کار بسیار گسترده‌تر اجتماعی در حوزۀ کاری است که از مشخصات اصلی شهرها به‌حساب می‌آید. در اکثر کشورهای توسعه‌یافته امروز جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان از طبقه‌ها یا اقشار اجتماعی ـ حرفه‌ای سخن می‌گویند که هر یک دارای خُرده‌فرهنگ‌های ویژۀ خود هستند. این اقشار را عموماً در این کشورها بر روی یک سلسله‌مراتب قرار می‌دهند که از مشاغل آزاد (پزشکان، وکلا، قضات) و مدیران عالی‌رتبه، شروع و به رؤسا و مدیران میانی رسیده و در نهایت به پیشه‌وران، کارگران ماهر، کارگران ساده و در آخرین رده، کارگران کشاورزی ختم می‌شود. پیر بوردیو، در کتاب‌های متعدد خود به‌ویژه در تمایز نشان می‌دهد که چگونه هر یک از این افشار «فرهنگ» خاص خود را براساس سبک‌های زندگی و علایق زیباشناختی خاص خود می‌سازند و چگونه می‌توان گرایش‌های ناخودآگاه و گاه خودآگاهی را در جهت انسجام‌دادن به این سبک‌ها و سلیقه‌ها در همۀ زمینه‌ها (از ورزش، هنر، تغذیه، لباس و آرایش گرفته تا تمایلات سیاسی، حزبی، برداشت‌های ارزشی، دینی و اخلاقی) مشاهده کرد. در کشورهای در حال توسعه، با گونه‌شناسی‌های متفاوتی از اقشار حرفه‌ای روبه‌رو هستیم از جمله با تعداد بی‌شماری از «اصناف» که هر کدام خُرده‌فرهنگی ویژۀ خود را دارند. این خُرده‌فرهنگ‌ها در بسیاری از موارد خود را در سبک‌های زندگی و سلایق ویژه و حتی در «زبان‌های صنفی» خاصی نشان می‌دهند. در موارد زیادی نیز یک «صنف» می‌تواند به زیر شاخه‌های متعددی تقسیم شود که هرکدام در جای خود قابل مطالعه هستند. بررسی و به‌دست آوردن شاخص‌های فرهنگی برای هر یک از این صنف‌ها و همچنین هر یک از مشاغل دیگر (از جمله مشاغل آزاد و مشاغل اداری) از مهم‌ترین زمینه‌های پژوهشی انسان‌شناسی شهری هستند. باید توجه داشت که خُرده‌فرهنگ‌های موسوم به طبقاتی یا قشربندی‌های اجتماعی نیز عمدتاً در همین چارچوب قابل مطالعه هستند.
۳. کارکرد اوقات فراغت، خُرده‌فرهنگ‌ها به‌صورت مشکل‌تری قابل مرزبندی و مطالعه هستند. برخی از خُرده‌فرهنگ‌هایی که در این حوزه مشاهده می‌شوند درواقع خُرده‌فرهنگ‌های حرفه‌ای هستند (همچون مشاغل اوقات فراغت: رستوران‌ها، آژانس‌های توریستی، راهنماها، ورزشکاران، مسئولان و کارکنان پارک‌های تفریحی…). با وجود این می‌توان خُرده‌فرهنگ‌های دیگری را نیز در این حوزه تعریف کرد که بیشتر حاصل موقعیت‌های فراغتی هستند و میزان ثبات در آنها بسیار متغیر است. برای نمونه، جمعیت‌های توریستی که گروه‌های خُرده‌فرهنگی متعددی را به‌وجود می‌آورند (توریسم فرهنگی، توریسم ورزشی، توریسم تفریحی…). این گروه‌ها را می‌توان بنابر منشأ جغرافیایی، قومی و ملی آنها و یا بنابر مقصد توریستی آنها به گونه‌های مختلف طبقه‌بندی کرد و به رفتارها و ذهنیت‌های مجزا و قابل تعریف دست یافت. اشکال بسیار بی‌ثبات دیگری را نیز می‌توان در موقعیت‌های فراغتی همچون بر روی یک پلاژ دریایی، در یک سالن رقص، در یک مجموعۀ ورزشی، در یک رستوران، در یک سالن نمایش یا در یک سینما و غیره یافت که مطالعه بر آنها نیاز به روش‌های خاصی دارد تا بتوان به‌رغم متغیر بودن شدید جمعیت آنها به شناخت آن دست یافت. ۴. کارکرد حمل‌و‌نقلی، میزان بی‌ثباتی متغیر بودن در این کارکرد به اوج خود می‌رسد زیرا فضاهای حمل‌ونقلی بنابر تعریف برای «گذر» و «عبور» ساخته شده‌اند. بنابراین، در آنها با کمترین «توقف» و «سکون» روبه‌رو هستیم و همین امر ما را در اینجا (به‌جز خُرده‌فرهنگ‌های حرفه‌ای مشغول به کار در آنها نظیر رانندگان وسایل حمل‌ونقل عمومی یا خصوصی، مأموران راهنمایی و رانندگی، …) با جمعیت‌های بسیار ناپایدار روبه‌رو می‌کند. با وجود این فضاهای حمل‌ونقلی اغلب موضوع‌های جالبی را برای مطالعه عرضه می‌کنند: پایانه‌های مسافری، فرودگاه‌ها، ایستگاه‌های قطار، و فضاهای درونی قطارها، اتوبوس‌ها و غیره، میدان‌های شهری، خیابان‌ها و … همگی می‌توانند به گونه‌ای خُرده‌فرهنگ منجر شوند که در هر فرهنگی متفاوت است.

خُرده‌فرهنگ‌های جنسیتی
انسان‌ها شهر را به گونه‌هایی متفاوت تجربه کرده و در آن زندگی می‌کنند. جنسیت‌های زنانه و مردانه از این لحاظ کاملاً گویا هستند و به خُرده‌فرهنگ‌های متفاوت به صورت مجزا و در رابطۀ دو جنس دامن می‌زنند. مسائلی را که در این حوزه مطرح‌اند می‌توان به دو گروه تقسیم کرد:
۱. خُرده‌فرهنگ‌های جنسیتی متفاوت و رابطۀ آنها با شهر؛
۲. روابط جنسی و ارتباط آنها با شهر.
در قسمت اول، مطالعات در چند دهۀ اخیر در حوزۀ انسان‌شناسی جنسیت بسیار گسترش یافته است و اجماعی نسبی وجود دارد که برداشت و درک‌های متفاوت جنسیت‌ها را از واقعیت بیرونی و تیلور این موارد را در شخصیت‌های جنسیتی می‌پذیرد. این مبحث بر خلاف ظاهر آن با تمایل جامعۀ مدرن به از میان بردن شخصیت‌های جنسی نیست، بلکه خود در چارچوب آن بحث قرار می‌گیرد. در شهر ما با فضاها و گروه‌هایی کاملاً مردانه یا زنانه روبه‌رو هستیم که می‌توانند در همۀ فضاهای کارکردی (زیستی، کاری، فراغتی و حمل‌ونقلی) تبلور یابند: قمارخانه‌ها، باشگاه‌های بیلیارد، سالن‌های بوکس… برخی از مکان‌های با غلبۀ کامل مردانه و سالن‌های آرایش، نمایشگاه‌های مُد… مکان‌هایی با غلبۀ نسبتاً کامل زنانه هستند. جنسیت درعین‌حال همچون سایر سطوح هویتی، همواره با سایر سطوح ترکیب شده و خُرده‌فرهنگ‌هایی متعدد به‌وجود می‌آورد: گروه‌های زنانه با مردانه تقریباً همیشه در سطح طبقاتی، قومی و … نیز از یکدیگر تفکیک می‌شوند.
در قسمت دوم، بخش بزرگی از مطالعات در سال‌های اخیر بر حوزۀ روابط جنسی متمرکز شده است. جامعۀ مدرن با تبدیل آزادی‌های جنسی به شرط ضروری کنترل جمعیت و مدیریت جنسی آن و با جدا کردن قطعی دو کارکرد «تولید مثل» و «ارضای جنسی» از یکدیگر که در دوران پیش‌صنعتی انطباق زیادی بر یکدیگر داشتند، سبب آن می‌شود که خُرده‌فرهنگ‌های مبتنی بر روابط جنسی متعددی در آن شروع به تبلور کنند. روابط پیرازناشویی (یعنی روابط جایگزین یا موازی با روابط جنسی رسمی در چارچوب ازدواج حقوقی و ثبت‌شده) انواع خُرده‌فرهنگ‌های حوزه‌های پژوهش در همجنس‌گرایانۀ مذکر و مؤنث، خُرده‌فرهنگ‌های انحرافی و بیمارگونه (انواع شیءپرستی‌ها، دیگرآزاری، خودآزاری، تمایلات کودک‌گرایانه …) که بسیاری از آنها بنابر جوامع مختلف در حوزۀ ممنوعیت و جرائم قرار می‌گیرند، هر یک نه‌فقط به‌مثابه مجموعه‌ای از رفتارها و ذهنیت‌های فرهنگی تعریف می‌شوند، بلکه با حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و با فضاهای شهری (در توزیع و تراکم‌های خود) نیز روابط متعدد به‌وجود می‌آورند که قابل مطالعه هستند.
گسترش بیماری ایدز در طول دو دهۀ گذشته در سراسر جهان و هزینه‌های بسیار سنگین آن به‌صورت جانی و مالی سبب شده است که بخش بزرگی از مطالعات شهری به‌سوی بررسی موقعیت بیماران ایدزی و چگونگی تداوم زندگی آنها در جوامع مدرن و پیامدهای بیماری و همچنین مسائل فرهنگی ناشی از آن و یا ضروری برای پیشگیری از آن، سوق یابند. تبدیل بیماری ایدز از یک بیماری کشورهای توسعه‌یافته به یک بیماری کشورهای در حال توسعه (و پیش از هر چیز یک بیماری آفریقایی و آسیای جنوبی) علاقه به مطالعات انسان‌شناسی شهری و انسان‌شناسی پزشکی را در این زمینه دو چندان کرده است.
سرانجام باید به گسترش انفجارآمیز پورنوگرافی ناشی از گسترش شبکۀ اینترنت و امکانات رسانه‌ای دیگر (تلویزیون ماهواره‌ای، بازی‌ها، نرم‌افزارها، …) اشاره کرد که با ورود شبکه‌های مافیایی و جنایتکار در حوزۀ پورنوگرافی کودکان به یک معضل بزرگ جهانی بدل شده است و گروهی از مطالعات شهری را به‌سوی تحلیل دلایل و انگیزه‌های پیدا شدن نیازهای بیمارگونۀ جنسی و چگونگی تحول آنها و پیامدهایشان و همچنین راه‌های فرهنگی مبارزه با آنها بدل کرده است.