پارهای از یک کتاب(۱۰۳): انسانشناسی شهری
پارهای از یک کتاب(103): انسانشناسی شهری، ناصر فکوهی، تهران، نشر نی، چاپ سیزدهم 1403
نظریههای شهر و شهرنشینی
شهر به مثابه نخستین شکل تمدنی و مرکز تقدس، قدرت و ثروت همواره مفهومی آرمانی و مقدس را به همراه داشته است. بنابراین تبلور این تصویر در ذهن اندیشمندان از قدیمیترین ایام دو گرایش موازی را به وجود میآورد از یک سو تمایل به تبیین و تفسیر فضا در زمان حال که طبعاً به نوعی به ذهنیت معماری و طراحی شهری منجر میشد و از سوی دیگر تمایل به فرافکنی آرمانهای اجتماعی- فلسفی خود به سوی آینده و سرنوشت شهری که به بروز آرمانگراییهای متفاوتمیانجامید. این گرایشهای موازی را که گاه میتوان آنها را در نزد اندیشمندی واحد نیز مشاهده کرد و گاه سبب گست و فاصله گرفتن اندیشمندان از یکدیگر میشد از دوران باستان تا امروز تقریباً در تمامی دورهها میتوان بازیافت از این رو، در این فصل تلاش کردهایم موضوع را به دو بخش کلاسیک و جدید تقسیم کنیم. در این تقسیمبندی هر آنچه عموماً درون حوزه تمدن صنعتی و پس از آن قرار میگیرد در بخش دوم قرار داده شده است. با وجود این باید توجه داشت که حتی در مدرنترین نظریات شهری نیز ما هنوز رد پا و تأثیر زیاد نظریات کلاسیک را مشاهده میکنیم بر این نکته نیز تأکید کنیم که انتخاب اندیشمندان و نظریهپردازان در این فصل چه در دوران باستان و چه در دوران مدرن تا اندازهای چارچوبهای ذهنی نگارنده را منعکس میکند و زمینه شهری حوزه ای نیست که در آن بتوان با دقت و وسواس بسیار زیاد اندیشمندانی را دستچین و سخن را به آنها محدود کرد. افزون بر این، گستره موضوعی و محدودیت حجم کتاب سبب میشود که به ناچار بسیاری از اندیشمندانی که ذکر نامها و نظریاتشان لازم است، از قلم بیفتند. برعکس ممکن است وجود اندیشمندی در این بخش مورد پذیرش همه کسانی که مایل به تدوین نظریههای شهری ،هستند .نباشد این امر تا حد زیادی اجتناب ناپذیر بوده و آنچه اهمیت دارد، پیش از آنکه خود اندیشمندان باشند، نظریات و مفاهیمی است که عرضه کردهاند.
نظریات کلاسیک یونان باستان
شهر در قلب کل نظام یونانی باستان قرار دارد تمدن یونانی از زمانی به حوزهای قدرتمند تبدیل شد و سخن از معجزه یونانی رفت که شهر دولتهای یونانی برپا شدند از این رو، سازمان شهر و آینده شهر دائماً در مرکز تفکر یونانی کلاسیک قرار داشت. بالا رفتن جمعیت شهرهای یونانی و نظامهای دقیقی که آنها برای توزیع زمینها و حفظ تعادل در شهرها داشتند و همچنین پیشرفت و توسعه تجارت و پیشهوری و فناوریهای ساخت کشتی و کشتیرانی سـبب میشد که یونانیان جزو نخستین مهاجر فرستها در تاریخ باشند. حرکات مهاجرتی یونانیان برای تشکیل شهرهای «مهاجرنشین» که آنها را گاه شهرهای «نوبنیاد» نیز نامیدهاند از قرن نهم پیش از میلاد آغاز شد و در سراسر دوران کلاسیک ادامه یافت این شهرها را یونانیان با الگوبرداری از «مادر شهرها» یعنی شهرهای قدیمیتری که در خود یونان به وجود آمده بودند، میساختند و از آنها با عنوان «شهر دختر» نیز نام میبردند. بسیاری از افرادی که دیگر نمیتوانستند به زمین دسترسی داشته باشند افراد فقیر و افراد ماجراجو داوطلبانی بودند که برای تأسیس چنین شهرهایی عازم میشدند به همین دلیل مهاجران اغلب مردان جوان و پر انرژی بودند و در محلهای مهاجرت، عمدتاً در ایتالیای جنوبی و مرکزی، دست به آمیزشهای قومی با اقوام بومی میزدند به این ترتیب بود که شهرهای استعماری یونانی چون سینویه یا صنوب در ۷۸۵ پیش از میلاد و سیراکوس در ۷۳۴ میلادی تأسیس شدند. دو فیلسوف بزرگ یونانی افلاطون و ارسطو مهمترین (و البته نه تنها) متفکرانی هستند که درباره شهر سخن گفتهاند البته به این نکته نیز توجه داشته باشیم که بسیاری از سخنان درباره شهر چه در این دوره و چه دورههای بعد در قالب اندیشه و نظر دربارهٔ سیاست و حکومت عنوان شده است. زیرا از ابتدا تا امروز، شهر و حوزه سیاسی بر یکدیگر همپوشانی زیادی داشتهاند.