پاره‌ای از یک کتاب (۱۸): همراه با باد

همراه با باد/ ناصر فکوهی /  انتشارات انسان‌شناسی / ۱۳۹۸

[بخشی از یک میزگرد]

فکوهی: امروز در سطح دنیا این بحث وجود دارد که منابع فیلم مستند از کجا مى‌‏آیند؟ چه رابطه‌‏اى بین کسى که هزینه را پرداخت مى‌‏کند و فردى که فیلم را مى‌‏سازد وجود دارد؟ از همین‏‌جا بحث به سمت هستى‏‌شناسى فیلم مستند سوق پیدا مى‌‏کند، بدین صورت که آیا فیلم مستند یا اتنوگرافیک را باید یک کار سفارشى به ‏حساب آورد که براى کارفرما انجام مى‌‏شود یا آن را یک کار مؤلفانه در نظر گرفت؟ البته در کتاب حاضر بیشترین بحثى که مطرح مى‌‏شود این بوده است که در دنیا بهترین سفارش‏‌دهندگان، تلویزیون‏‌ها هستند که درحال‏‌حاضر باید به آن‌ها شبکه‌‏هاى اینترنتى و ماهواره‏‌اى را هم اضافه کرد و این منابع هستند که باید از فیلم مستند حمایت کنند؛ چراکه امروز فیلم مستند از امکانى که در ابتدا وجود داشت؛ یعنى اینکه در سینما‌ها قبل از فیلم اصلى نمایش داده شود، برخوردار نیست؛ البته مى‌‏توان شکل‌‏هاى جدیدى را هم تصور کرد؛ مثلاً من فکر مى‏‌کنم درحال‌‏حاضر شاید بشود فیلم مستند را در لوح‌‏هاى فشرده جاى داد که فیلم‏هاى داستانى را نمایش مى‏‌دهند و …؛ بنابراین به موضوع توزیع و مصرف فیلم مستند بازمى‌‏گردد و بحثى اختصاصى‌‏تر نیز در خود فیلم اتنوگرافیک چه تولید و چه توزیع آن وجود دارد چرا‌که این دو کمى با یکدیگر متفاوت‏‌اند؛ مثلاً هم‌‏اکنون مى‌‏توانم بگویم که در دانشکدۀ ما، تقریباً هیچ استفاده‌‏اى از فیلم اتنوگرافیک نمى‌‏شود؛ درحالى‌‏که از نظر من بسیار مورد نیاز است؛ یعنی فکر مى‌‏کنم یک فیلم اتنوگرافیک مى‏‌تواند به اندازه پنج جلسۀ کلاس آموزش بدهد. منتها ما مشکلاتى داریم؛ مثلاً یکى از مشکلات ابتدایى و اساسى این است که براى نمایش فیلم تجهیزات لازم و کافى را نداریم، یا فیلم‌‏ها در اختیارمان نیستند و یا این دیدگاه در بین اساتید دانشگاه وجود ندارد که فیلم داراى ارزش علمى است؛ البته ما از طریق برنامه‏‌هاى مختلف جانبى سعى کرده‏‌ایم این وضعیت را تغییر دهیم؛ ولی از لحاظ مقایسه تاریخى مى‏‌توانیم بگوییم که وضعیت دانشگاه‌‏هاى ما درحال‏‌حاضر تقریباً وضعیت دانشگاه‌‏هاى فرانسه در دهۀ۱۹۵۰ را دارد، آن‏‌گونه که ژان روش مى‏‌گوید؛ یعنی دیدگاهى که در فرانسه نسبت به فیلم مستند و اتنوگرافیک وجود داشت، در سال۱۹۵۰، سالى که ژان روش کارش را آغاز کرد؛ البته از نظر من شاید وضعیت ما از آن هم پایین‌‏تر باشد چراکه در آن زمان او فیلم‏‌هایش را نمایش مى‌‏داد و مى‌‏گفتند چندان ارزشى ندارند، ولى در ایران که اصلاً نمایش داده نمى‏‌شود. وضعیت در طول سی سالى که ژان روش کار کرده در کشور‌هاى اروپایى بسیار تغییر کرده است؛ ولى درحال‏‌حاضر ما تقریباً در همان نقطه شروع هستیم. یکى دیگر از بحث‌‏هایى که در کتاب حاضر به‏‌وسیلۀ سینماگران اروپایى و آمریکایى مطرح شده، رابطۀ بین تولید با مسئلۀ فناورى است؛ البته خود ژان روش این بحث را مطرح مى‏‌کند. او مى‌‏گوید در ابتداى مسئله فیلم مستند و فیلم اتنوگرافیک، مشکل اساسى که ما داشتیم بالا‌بودن بسیار زیاد هزینه‏‌هاى تولید بود؛ مثلاً براى ساختن فیلم مستند باید یک کامیون تجهیزات همراه خود مى‌‏بردیم و این مسئله، هم از جهت هزینه و هم از جهت اینکه یک گروه سی‌‌نفره موردنیاز بود که باید به محل مى‌‏رفتند، ایجاد مشکل مى‌‏شد؛ البته این نیاز به‏‌تدریج کاهش پیدا کرد، خود روش در یکى از مقالات کتاب با عنوان «پنجاه‌‌و‌‌چهار سال بدون سه‌‌پایه» استدلال مى‏‌کند که با استفاده از یک فن خاص توانسته است خود را از سه‌‌پایه بى‌‏نیاز کند. او مى‌‏گوید که به هر حال این سیستم را تغییر دادیم تا هزینه را پایین بیاوریم و یا از فیلم ۳۵میلى‏‌مترى به فیلم ۱۶‌میلى‌‏مترى برسیم. سپس عده‌‏اى دیگر، ازجمله کسانى که در آمریکا بحث انسان‌‏شناسى تصویرى را در دانشگاه راه‏‌اندازى کرده بودند، این داستان را از جانب انسان‏‌شناسى تصویرى ادامه دادند.

بحثى هم که در این زمینه مطرح است، فناورى دیجیتالى است که بدین‏‌ترتیب گروه درنهایت مى‏‌تواند به یک نفر کاهش یابد. بحث اساسى در اینجا این است که آیا سرانجام مى‌‏شود براى این قضیه استانداردى تعیین کرد یا خیر؟ این موضوع حتى در مورد سینماى نیمه‌‏مستند و نیمه‌‏داستانى نیز مطرح است.

یکى دیگر از مباحث مهم و تأمل‌‌برانگیز نیز، بحث فستیوال‌‏هاست. فستیوال‌‏ها تأثیر زیادى بر سینماى داستانى ما داشته‌‏اند و ظاهراً درحال اثرگذارى بر سینماى مستند ما نیز هستند؛ البته من دیدگاه مشخصى در مورد این قضیه دارم و معتقدم بحث فستیوال‌‏ها نمونۀ جدیدى از بیگانه‌‏گرایى[۱] است که ما در قرون هجده و نوزده در ارتباط میان اروپا و شرق با آن سروکار داشته‏‌ایم و اثرات آن در انسان‏‌شناسى بسیار منفى بود و صد سال طول کشید تا انسان‌‏شناسى توانست از آن بیرون بیاید. من تصور مى‏‌کنم فستیوال‌‏ها نیز چنین نقشى را دارا هستند و در این مورد نیز باید بحثى بشود تا نکات مثبت و منفى آن دیده شود؛ البته در اینجا لابى‏‌هایى دخالت مى‌‏کنند که تقریباً این لابى‌‏ها دارند تعیین خط مى‏‌کنند. مثال‌‏ها در این مورد بسیار زیاد هستند و ترجیح مى‏‌دهم نامى از کسى نیاوریم؛ اما برخى از فیلم‌‏ها، به‌‏خصوص با مضمون قومى و برخى از اقوام خاص، بیشتر این جریان بیگانه‌‏گرایى را نشان مى‌‏دهند.

 

[۱] exotism