پاره‌ای از یک کتاب (۱۷۶):اتوپیا یا رویای جهان بهتر

ناصر فکوهی، علی اکبری، کتابکده کسری،۱۴۰۳، وزیری 223 صفحه

ویژگی‌های جامعه آرمانی مور
ذهنیت مور نوعی تأثیرپذیری از افلاطون را نشان می‌دهد. کما اینکه وقتی افلاطون از جامعه آرمانی‌اش سخن می‌گوید، تحقق بیرونی آن چندان در ذهنش نیست اما پیش‌فرض او این بود که در گام نخست، فیلسوفان باید حاکمان باشند تا بشود جامعه آرمانی را به وجود آورد. مور نیز چنین ذهنیتی را دنبال می‌کند و شرط تحقق اندیشه‌هایش را همین مسئله می‌داند.
اولین مشخصه جامعه آرمانی مور این است که جامعه باید به‌وسیله‌ حاکمی اداره شود که برای تمام عمر انتخاب شده باشد. باید دقت داشت که ایده مدنظر او اصلاً منطبق بر حاکم مستبد نیست. در اندیشه او حاکمیت با نوعی تثبیت یافتگی از حوزه اجتماعی خارج و درواقع امر سیاسی طرد می‌شود. امر سیاسی در اختیار کسی گذاشته می‌شود که بیشتر در موقعیت داور قرار دارد نه تصمیم‌گیرنده. انتخابی بودن او نشان‌دهنده تمایل به منفعت جمعی است نه نفع فردی. مادام‌العمر بودن حاکم گویای حذف امر سیاسی از طریق یک بار انتخاب حاکم و بی‌اهمیتی آن در نظریه مور است. اهمیت موضوع آنجا آشکار است که امر سیاسی در همه اتوپیاهای جدید، به مهم‌ترین عامل تبدیل می‌شود. حتی در سیستم‌های هم‌زمان با افلاطون در یونان باستان،‌ امر سیاسی بسیار مهم است و در همه مباحث سیاسی آنان، تعیین ویژگی‌های فرد حاکم، نحوه حکومت، میزان اختیارات و مسئولیت‌هایش، ویژگی‌های مکانیسم‌هایی که باید از طریق آن‌ها حکومت کند و نیز شکل ساختار حکومت، بخش بزرگی از مقولات را شامل می‌شود.
این میراث نهایتاً به مدرنیته رسید و باقی ماند و همچنان امر سیاسی، یکی از مهم‌ترین مسائل در تعیین ویژگی‌های جامعه آرمانی و به تعبیری تبدیل به‌نوعی امر اسطوره‌ای شده است. امر سیاسی در قرن نوزده تحت تأثیر اندیشه‌های اسطوره‌ای اعم از مارکسیسم، ناسیونالیسم و سایر اندیشه‌های سیاسی تبدیل به چیزی شبیه به معجزه می‌شود. توهم آنکه تغییر در ساخت سیاسی نوعی معجزه است و آنچه پس از رخداد معجزه به وجود می‌آید نیز از جنس آن است، موجب شده بارها و بارها در قرون نوزده و بیست جوامع در اروپا برای رخداد این معجزه تقلا کنند، اما هیچ‌گاه آن جامعه آرمانی به وقوع نپیوسته است. علت تکرار چندباره‌ این تقلاهای خون‌بار چیزی نیست جز اندیشه اسطوره‌ای نسبت به ساختار قدرت و امر سیاسی که بیش از آنکه از عقلانیت تبعیت کند پیرو احساسات است. همین دیدگاه ساده‌انگارانه و سطحی‌نگرانه منجر به شکل‌گیری پوپولیسم در ساختارهای به‌اصطلاح دموکراتیک شده است. وعده تغییر یک‌شبه همه‌چیز و بهبود اوضاع از فردای انتخاب هر فرد نوعی، منجر می‌شد هر بار عواطف و احساسات بر عقلانیت چیره شود و نتیجه‌ای جز پسرفت در امور حاصل نشود. یکی از علل رد نظریه دموکراسی در افکار افلاطون همین نیل به پوپولیسم است. به‌زعم او غایت دموکراسی، عامه‌گرایی و حکومت نالایقان و فریب‌کاران است چراکه مردم عادی نمی‌توانند مثل حاکمان فکر، مسائل را تحلیل و آینده را ترسیم کنند.
شایان‌ذکر است بحث ما در اینجا ترسیم یا توجیه جامعه آرمانی ضد دموکراتیک نیست، بلکه معطوف به توجه عمیق‌تر به مسائل و عدم ‌ساده‌انگاری است کما اینکه مارکس که پروژه‌های اتوپیایی را نفی می‌کرد خودش عامل یک دیستوپیای بزرگ شد درحالی‌که آنچه در تفکرات اتوپیایی مورد تمسخر مارکس بود، امروز در حال تبدیل‌شدن به راه‌حل‌های واقعی و عملیاتی جامعه آرمانی است. پروژه‌های اتوپیایی که در قرن نوزده مطرح شدند و تا حدی به واقعیت رسیدند نمونه‌های بارزی از این موضوع هستند که در فصل‌های بعد بیشتر به آن‌ها خواهیم پرداخت.
ویژگی دیگر جامعه اتوپیایی مور، مشخصه جزیره‌ای بودن آن است. تقریباً اکثر اندیشه‌های اتوپیایی مطرح‌شده یا به‌صورت جزیره‌ای یا سیستم محافظت‌شده‌اند. مثلاً ایده‌ شهر خورشید توماسو کامپانلا نوعی ساختار اتوپیایی با مرکزیتی است که به دورش هفت لایه دیوار، آن را در برگرفته است و محافظت می‌کند. کامپانلا یک روحانی است که باور دارد آنچه انسان ساخته، مخالف اراده خداوند است. اگر قرار باشد خداوند شهری بسازد،‌ حتماً عدالت اولین ویژگی آن است. در آنجا اعتدال، عدالت و برابری وجود دارد، مهربانی و همبستگی میان انسان‌ها دیده می‌شود. درحالی‌که شهرهایی که انسان‌ها ساخته‌اند، پدیده‌ای مهیب و هیولایی است که در آن انسان‌ها علیه هم وارد عمل می‌شوند.

ویژگی جزیره‌ای بودن یا محفوظ بودن ساختار اتوپیایی، ناظر بر مورد حمایت بودن یک طبقه اقلیت است نه اینکه ساختار نمی‌تواند با بیرون از خود در ارتباط باشد. بعدها وقتی کمون‌های دانشجویی ایجاد شد و یا در دهه‌های بعدازآن اشکال دیگر کمون‌ها ظاهر شد، مثل کیبوتص‌ها که در فصل ۵ به آن خواهیم پرداخت، همیشه این چالش مطرح بود که آیا وجود نوعی سیستم محافظت‌کننده ضروری است یا خیر. پاسخ آن بود که اگر سیستم محافظت نباشد،‌ ساختار اتوپیایی از بین خواهد رفت.
از درون همین تفکرات اتوپیایی قوانین بسیاری مثل قانون حمایت از اقشار ضعیف بیرون آمد که هنوز هم مورداستفاده است. شایان توجه است که دیدگاه‌های اتوپیایی حتی اگر باهم انطباق نداشته باشند، قطعاً اشتراکات مثبتی دارند که در مباحث این کتاب بر آن‌ها تأکید بیشتری می‌شود. علی‌رغم برخی دیدگاه‌های انتقادی که به‌درستی مطرح می‌کنند که اندیشه‌های اتوپیایی، چه دیدگاه‌های افلاطون و چه بعدها پروژه کمونیستی مارکس و انگلس، اغلب به سمت اتوریتاریسم رفته است، اما به‌هرحال تفکر اتوپیایی، مثبت ارزیابی می‌شود. ممکن است اتوریتاریسم در شرایطی نه به اتوپیا بلکه به دیستوپیا منجر شود، اما این ایراد ذاتاً و ماهیتاً در نهاد مفهوم آرمان‌خواهی نیست.

ویژگی دیگر اتوپیای مور، نبود مالکیت خصوصی است. در اینجا مالکیت صرفاً به معنای ثروت نیست بلکه به معنای نفی فردیت است؛ نفی رابطه فرد با سیستم‌های مادی؛ یعنی نفی داشتن چیزی برای خود؛ اعم از فضا، امتیاز یا هر چیز دیگری؛ نفی مالکیت خصوصی به نحو مطلق. این امر ریشه در مفهوم کلاسیک جامعه آرمانی در اندیشه افلاطون دارد که مالکیت را به‌طور مطلق نفی می‌کرد. هرچند پروژه‌های معاصر نیز که به سمت توسعه پایدار گرایش دارند مالکیت را به‌طور نسبی نفی می‌کنند. در این برنامه‌ها شعاع مالکیت عمومی دائماً در حال افزایش است و مالکیت خصوصی محدود می‌شود و تحت قوانین مالیات یا عوارض قرار می‌گیرد. به‌این‌ترتیب کسی که ثروتش از حد مشخصی بیشتر شود،‌ باید تحت قوانین مالیات، آن درآمد را در سیستم اجتماعی بازتوزیع کند. از این دیدگاه، آورده همه پروژه‌های اتوپیایی برای انسان مثبت است.
ویژگی دیگر اتوپیای مور که البته بازهم ریشه‌های کهن دارد، توزیع امتیازات مادی بر اساس شایستگی‌های افراد یا به‌نوعی شایسته‌سالاری است. به این معنی که افراد به میزانی که شایسته هستند، از مواهب مادی و امتیازات اجتماعی برخوردار می‌شوند؛ اما نکته جالب‌توجه این است که در اتوپیای مور برده‌داری، هرچند تعریف‌شده و محدود، وجود دارد. در جامعه آرمانی مور کسانی که قانون را زیر پا بگذارند، جنایتکاران، دزدان، مجرمان و غیره به بردگی محکوم و برای کار در میان خانواده‌ها به‌صورت یکسان، دو برده برای هر خانواده، توزیع می‌شوند.
مشخصه دیگر پروژه مور، قائل بودن به برابری مطلق است. برابری حتی در استفاده از فضا، خیابان، شهر و … مطرح می‌شود. در نتیجه اطلاق برابری، مسئله زبان واحد به‌مثابه یکی از ارکان جامعه برابر مطرح می‌شود و همه باید به یک زبان صحبت کنند. همه باید یک لباس واحد بپوشند، آن هم نه بر اساس سلیقه فردی بلکه بر اساس اصل کاربردی بودن لباس؛ یعنی لباس باید در زمستان، گرم کند و در تابستان، خنک کند. این یکی از خطرناک‌ترین ایده‌هایی است که بعداً در خِمِرهای سرخ اعمال می‌شود. ازاین‌رو باید در پروژه مور ویژگی‌های مثبت و منفی را باهم دید.
از دیگر مشخصه‌های جامعه آرمانی مور به رسمیت شناختن حق اوتانازی یعنی حق افراد برای تعیین و انتخاب زمان مرگ است. مسلماً این ایده از زمان خودش، ۵۰۰ سال پیش، خیلی جلوتر بوده است. همچنین به رسمیت شناختن حق ازدواج و طلاق برای کشیشان از دیگر مؤلفه‌های اتوپیای مور است. بعدها در جنبش رفرم یعنی پروتستانیسم این اتفاق می‌افتد. ازاینجا نیز می‌توان پیوند خوردن موقعیت‌های بسیار اتوریتر با موقعیت‌های بسیار آزاد را مشاهده کرد. برای مثال حق انتخاب دین به‌طور مطلق در کنار ممنوعیت رابطه جنسی پیش از ازدواج باهم در ایده جامعه آرمانی دیده می‌شود. کسانی که پیش از ازدواج رابطه جنسی داشته باشند، محکوم به تجرد تا آخر عمر می‌شوند که می‌تواند بر اساس سن افراد محکومیت سنگینی به‌حساب آید. این نوع از محکومیت‌ها قطعاً از پروژه مور، یک ساختار توتالیتر و استبدادی می‌سازد، هرچند در مقابلش آزادی دین را می‌توان دید که برای قرن شانزده، ایده بسیار آوانگاردی به‌حساب می‌آید.