پارهای از یک کتاب (۱۷۰): سالهای گورباچف: «انقلاب سوم» یا پرسترویکا
شارل بتلهایم/ ترجمه ناصر فکوهی / موخره بتلهایم بر ترجمه فارسی «محکومان» و «حاکمان»/تهران: نشر نی/ رقعی ۲۵۹ صفحه
«پلورالیسم سوسیالیستی»، «گلاسنوست» و حدود آن
گورباچف تقریباً در ابتدای سخنرانی خود میگوید:
«امروز، برای اولین بار پس از سالها، ما میتوانیم واقعاً پلورالیسم سوسیالیستی در عقاید را احساس کنیم»، این ادعا به حقیقت نزدیک است. از ۱۹۸۵ و بهخصوص در سالهای بعدی، ما شاهد گوناگونی عقاید در مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی شوروی هستیم. مردم این کشور شصت سالی است که با چنین امری روبهرو نشدهاند. اما (میبینیم که «اما»یی هم در کار هست) این پلورالیسم تحت کنترل است: بعضی از عقاید ممکن است رسماً به چاپ برسند و بعضی دیگر نه. گلاسنوست هم با چنین محدودیتهایی دست به گریبان است. برای نمونه، اخبار رسمی پیش از انتشار بهطور جدی دستچین میشوند. شاهد این امر آنکه برای مثال دربارۀ بخش اصلی محاکمۀ چرنوبیل در مطبوعات و رادیو تلویزیون شوروی سکوت حاکم بود و نباید فراموش کرد که اینگونه سکوتها نه استثنا که قاعده به حساب میآیند.
مثال دیگری را میتوان در فوریه و مارس ۱۹۸۸ مشاهده کرد: حوادث حاد ارمنستان و آذربایجان شوروی به صورتی بسیار مختصر مطرح شدند بهنحوی که انتشارات رسمی شوروی دراینباره بینهایت «فقیر»تر از اطلاعات مشابه در مطبوعات خارجی یا در نشریات مخفی جمعیتهای غیررسمی بودند. اما این سکوتها به هیچ عنوان نتوانستهاند تنشهای موجود را کاهش دهند. برعکس، با این عمل، راه برای شایعههایی باز میماند که به احساسات طرفین دامن زده، به بالاگرفتن دشمنی میان ارمنیها و آذربایجانیها میانجامد. بدینترتیب، محدودیتهایی که به «گلاسنوست» تحمیل میگردند ممکن است پیامدهای اسفناکی به بار آورند. وسایل ارتباط جمعی شوروی با تأخیر متوجه اثرات شوم فقر اطلاعات منتشر شده بر شرایط موجود میان دو جمهوری ماورای قفقاز شدند و، از اواخر ماه مارس، شروع به پخش تفسیرها یا تحلیلهایی غنیتر دربارۀ حوادث مذکور کردند.
محدودیتهای دیگر «پلورالیسم سوسیالیستی» و «گلاسنوست» به برخورد مقامات رسمی با جنبش اتحادیهها و «کلوب»ها (در این زمینه از «گروهها» و «گروههای اجتماعی خودمختار» نیز سخن گفته میشود) مربوط است. این جنبش، که دربرگیرندۀ جمعیتهایی با اهداف مختلف، نظیر مبارزه با خشونت، حفاظت از محیط زیست، صلح و خلع سلاح، بزرگداشت قربانیان استالینیسم و… است، در سال ۱۹۸۷ گسترش پیدا کرد. در ماه اوت این سال، برای نخستینبار، ۸۰ «کلوب» مخالف خشونت در کنفرانسی گرد هم آمدند. جنبش پس از این جریان، وسعت خارقالعادهای یافت بهنحوی که حتی روزنامۀ پراودا به تاریخ اول فوریۀ ۱۹۸۸ اعلام کرد در سراسر کشور، سه هزار اتحادیه و کلوب با هدفهای گوناگون وجود دارند. با اینهمه، روزنامۀ نامبرده از مقالهای که به جنبش اختصاص داده بود استفاده کرد تا نسبت به «سوءاستفاده از دموکراسی سوسیالیستی» به خوانندگان خود «هشدار» دهد.
بخش اعظم این اتحادیهها از پرسترویکا پشتیبانی نقادانهای میکنند (البته در غالب موارد مسئله بر سر «انتقادی سازنده» است که به عنوان جزئی لازم برای «پلورالیسم سوسیالیستی» پذیرفته میشود)؛ با اینهمه، این چند هزار اتحادیه، که از کنترل حزب خارجاند و حیاتی تازه به جامعۀ شوروی دادهاند، هنوز در ابتدای ۱۹۸۸ «وضعیت قانونی» پیدا نکردهاند، به همین دلیل نشریات آنها (که شامل انبوهی اطلاعات مهم و عقاید و تحلیلهای معمولاً درخور بحث میشود) ممکن است هر آن توقیف شوند. و این چیزی است که گاهبهگاه اتفاق میافتد و محدودیت تحمیلی در اجرای سیاست «گلاسنوست» و نقصانهای موجود در «پلورالیسم سوسیالیستی» را نشان میدهد.
نمونهای گویا دربارۀ این پلورالیسم ناقص را میتوان در برخورد رسمی با اتحادیه مسکویی گلاسنوست (که نه یک استثنا بلکه قاعده موجود است) مشاهده کرد. اتحادیۀ نامبرده گاهنامهای تحت همان نام گلاسنوست منتشر میکند که آکادمیسین ساخاروف از جمله حامیانش است. افراد بنیانگذار این اتحادیه عبارتاند از لف تیموفیف، سرگئی گریگوریانتس. با وجود آنکه گاهنامه بر مضمون «گلاسنوست»، یعنی موضوعی که دبیرکل حزب غالباً به میان میکشد، تکیه میکند، ولی قانوناً اجازۀ انتشار بدان داده نشده و به همین دلیل تنها با صفحاتی اندک و به تیراژ ۱۰۰ نسخه در مسکو به چاپ میرسد (و چند شمارۀ آن نیز توقیف شده است).
روز ۷ آوریل ۱۹۸۸، بار دیگر شکنندگی موقعیت گلاسنوست و اتحادیههای غیررسمی دیگر روشن شد، چرا که در این تاریخ خط تلفنی نشریۀ گلاسنوست و نشریۀ دیگری که به مسیحیان تعلق دارد برای مدت شش ماه قطع گردید. این اقدام خودکامه تضادهای موجود در رهبری شوروی و تناقضات آن را با دستگاههایی که ظاهراً قدرت عمل خودسرانه دارند نشان میدهد. این تضادها بهویژه از آن رو آشکار میگردند که، در همین دوره، گورباچف اعلام میکند افزایش شمار اتحادیهها حاکی از ناتوانی سازمانها و دستگاههای رسمی در پاسخگویی به نیازهای جامعه است.
دربارۀ نشریۀ گلاسنوست، اضافه کنیم که اطلاعات، تحلیلها و دیدگاههای ذیقیمتی در آن یافت میشود و تکثیر آن در دهها شهر دیگر شوروی با همان شرایط نسبتاً مخفی انجام میگیرد. این نشریه در پاریس نیز با تیراژی بسیار بیشتر از سوی گروه «اندیشۀ روس» به انتشار میرسد و رادیوهای روسیزبان مستقر در کشورهای غربی، که شنوندگان زیادی در شوروی دارند، از آن استفاده میکنند. پس در نهایت میتوان ادعا کرد که نشریۀ مذکور مخاطبان بسیاری دارد.
بنابراین، در شوروی امروز، از یکسو، شاهد شکنندگی و محدودیت در اجرای سیاست گلاسنوست و «پلورالیسم سوسیالیستی» هستیم و از سوی دیگر، شاهد شهامت و پافشاری هزاران تنی که با به کارگیری وسایل جدید ارتباط جمعی میتوانند مشکلات تحمیلی بر گردش افکار و اطلاعات از سوی مقامات رسمی را تا اندازهای پشت سر گذارند.
در همان مقالۀ نامبرده که در ۲۸ فوریه در نشریۀ اخبار مسکو به چاپ رسید، گفته میشود سیهزار «گروه و جمعیت اجتماعی خودمختار» هر یک با «وسایل بیان» گوناگونی عمل میکنند. در این هفتهنامه چیزی دربارۀ تبعضیات تحمیلی بر این گروهها و نشریات آنها نیامده، برعکس بر چند مورد همکاری میان «کمیتۀ شوروی دفاع از صلح» یا CDP که دستگاهی رسمی است با بعضی از گروههای صلحجو تأکید میشود. فعالیتها و تحلیلهای گروههای اخیر چنان با CDP نزدیک است که قدرت حاکم به چشم خوبی به آنها مینگرد.