پاره‌ای از یک کتاب(۱۳۸):من، او، آن‌ها‌، هویت در نگاه واژگون‌ساز دوربین‌‌

ناصر فکوهی، جستارها و نوشتارهایی دربارهٔ عکس و عکاسان‌، تهران، انتشارات آبی پارسی، 1401، رقعی، 356 صفحه

آیا می‌توان تجربه زیستن را به تجربه عکاسی تقلیل داد؟ پاسخ تقریبی است… زیستن در یک معنا، مجموعه‌ای از مشخصات بیولوژیک است؛ فرآیندی ساده اما در همان حال بسیار پیچیده که از چند میلیارد سال تجربه بیرون آمده است: نفس کشیدن، خوردن، پوشیدن، سرپناه و زوجی داشتن و کودکانی یافتن. زیستن اما برای انسان، تجربه‌ای بی‌مانند از فرهنگ است، هر یک از مشخصات بیولوژیک در ساختارهایی معنایی، نمادین و زبانی، تعریف و باز‌تفسیر و بازسازی می‌شوند و بدین ترتیب است که همه حرکت‌ها از ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین‌شان، از نفس‌کشیدن تا راه‌رفتن، از خوردن تا پوشیدن، از نیازهای بدنی تا دیدن و شنیدن و لمس کردن و همه حس‌ها و احساس‌ها به ساختارهای معناشناختی تبدیل می‌شوند، به مجموعه‌های مناسکی، به جشن‌ها و مراسم و نمایش‌ها و دیده‌شدن‌ها و دیدن‌هایی نمایشی و در یک کلام به فیلم‌ها و به عکس‌هایی که اشکال ثبت خاطره‌ها هستند. همان‌گونه که متن‌ها چنین‌اند اما بسیار بیشتر از متن‌ها، زیرا تمام تفسیرها و تعابیری که می‌توان از عکس‌ها، از رنگ‌ها، از حرکات ثابت و ثبت‌شده و ساکن داشت و برداشت‌، همه خیال‌پردازی‌هایی که می‌توان از تصّور یا توهمی خط پیوسته لحظات پیش از شروع عکاسی تا لحظات پس از آن در زهن زاده می‌شوند، داشت و از روایتی که می‌توان برای عکس نوشت و داستانی که می‌توان درونش قرار داد‌، به نسبت یک متن بسیار بیشتر هستند.
تمرین ِعکاسی، و کُنش ِعکاسی، وقتی با زندگی روزمره، وقتی با تمام رویدادهای کوچک روزمره همراه شود، درسی بزرگ برای ما دارد: اینکه زندگی بیولوژیک که درون مدارها و چرخه‌های بی‌نهایت زندگی فرهنگی و شبکه‌های خُرد آن جاری می‌شود، سرچشمه‌ای بی‌پایان و عظیم برای شناخت یک فرهنگ، یک مردم در تمام گوناگونی، در تمام گستره و در تمام ژرفنای آن‌هاست. بنابراین نمی‌توان عکاسی را بدون این خصوصیات خواست، بی‌آنکه آن را از یک کُنش اجتماعی به ابزاری انتزاعی در هنر تبدیل کرد؛ به چیزی نظیر یک قلم‌موی نقاشی که بر بومی سفید رنگ‌های دلبخواهی را بیاراید. ارزش این گونه از عکاسی هنری البته بی‌شک بسیار بالاست همان‌گونه که ارزش هنر‌های تجسمی حتی در انتزاعی‌ترین اشکال آن‌ها. اما سخن ما در اینجا بر سر پدیده و فرآیند دیگری است؛ فرآیندی که در آن عکاسی بدل به قلمی می‌شود که زندگی را توصیف می‌کند؛ دستی هوشیار و متعهد، توصیف‌گر و تحلیل‌گر که واقعیت‌ها را می‌شکافد و با کنار هم قراردادن وقایع و رویدادها و همراه کردن کلمات و متن‌هایی چند، تصویری بدیع و یگانه از واقعیت به ما می‌دهد؛ کاری که در این کتاب شده است.
هرگز نمی‌توان از بیولوژی، از واقعیت‌های زیستی کوچک، صرف نظر کرد. مصداق این امر نیز دقیقا در همین مجموعه از عکس‌های عکاسان ایرانی است که در این کتاب گرد آمده‌ و بدون هیچ ادعا و شعاری به مخاطبان عمومی ارائه می‌شود. در این کتاب نویسندگان نه به دنبال عرضه تصویری آرمانی هستند، نه به دنبال آنچه به درست یا نادرست «سیاه‌نمایی»نامیده شده است. در این کتاب، عکاسان که به گمانم اکثر آن‌ها جوان هستند و در بطن جامعه و رویدادها، حضوری پُررنگ و گفت و گویی پیوسته با مردم دارند، نه در پی اثبات چیزی هستند و نه در پی نفی چیزی. آنچه در کتاب و از خلال عکس‌ها دیده می‌شود، واقعیت جامعه ایرانی در همه پیچیدگی‌ها و ظرافت‌ها، زیبایی‌ها و آسیب‌هایش است، بی‌آنکه ادعا شود تمام این واقعیت در این کتاب کوچک نمایانده شده است. گویی گوشه‌ای از پرده را از یک صحنه بزرگ کنار زده باشیم و به آن نگریسته باشیم. آنچه می‌بینیم مردم ما هستند. زنان و مردان، کودکان و بزرگسالان، جوانان و پیران، افراد خوشبخت و مصیبت‌زدگان و حتی از آن هم بیشتر آنچه می‌بینیم، جانوران و اشیاء هستند که اغلب حضور موثر و مهم آن‌ها را در زندگی‌مان فراموش می‌کنیم. هواپیماها، اشیای خانگی، در و دیوارها، بازارها، خیابان‌ها، مغازه‌ها و مانکن‌هایی که لباس‌هایی بر آن‌ها آویخته شده و… آنچه می‌بینیم همان اندازه سکوت و بی‌حرکتی را در خود دارد که حرکت و شتاب و به روز وبودن را، هیجان‌ها و اندوه‌ها و ماتم‌ها و دردها و شادی‌ها را، پیروزی‌های بزرگ و آسیب‌های بزرگ‌تر را. در یک کلام، شاید بتوانم بگویم این کتاب کوچک با عکس‌هایی که مهم‌ترین خصوصیت آن‌ها به نظرم، صمیمیت و صداقت‌شان است، می‌تواند خواننده، ولو یک خواننده غیر ایرانی را بسیار بیشتر و بهتر با جامعه ایران در آستانه سال ۱۴۰۰ آشنا کند تا بسیاری از عکس‌های بسیار حرفه‌ای و معروف و فیلم‌های معروف‌تر و کلیشه‌ای که امروز در جهان شاهد روی صحنه حرفتن و برجسته شدن‌شان هستیم. ایرانی که روی صفحات این کتاب کوچک در آستانه آغازی دیگر و دلبخواهانه قرار گرفته است و هنوز می‌تواند بخندد، گریه کند، پرسه بزند، در کوچه و خیابان‌ها سرگردان باشد، مردمانش با یکدیگر حرف بزنند، بازی کنند، فاجعه‌ها را تجربه کنند و شادی‌های کوچک روزمره‌شان را با یکدیگر تقسیم کرده و از سر بگذرانند. از همین رواست که وقتی دوستانی که ندیده‌دبودم‌شان و هنوز هم ندیده‌ام و هیچ آشنایی با آ‌ن‌ها نداشتم، برایم نامه‌ای نوشتند و خواستند که مقدمه‌ای کوتاه بر این مجموعه بنویسم و نمونه اولیه کتاب را برایم فرستادند، درنگی به خود راه ندادم. بحث بر سر آن نبود و نیست که این کتاب با مشروعیتی دانشگاهی همراه شود که نیازی هم به آن ندارد، مسئله آن نیست که کسی‌، هر کسی از آن تعریف کند و آنچه را نمایش داده شده است مورد تایید علمی یا غیر‌علمی، هنری یا اخلاقی قرار بدهد؛ من در هنر، باوری به اینگونه روش‌ها و رویکردهای طبقه‌بندی‌کننده و در واقع طردکننده ندارم. همان‌گونه که در علم شناخت جوامع انسانی نیز روش علمی، اگر فاقد هستی‌شناسی گویایی باشد، می‌توان از آن صرف نظر کرد، زیرا به صورت‌های بی‌شماری قابل دستکاری کردن و دستکاری شدن است و بنابراین ممکن است هر‌گونه مشروعیتی را از دست بدهد. به باور من، اثر هنری باید خود، مشروعیت خود را در طول زمان و نه صرفا در لحظه رخ دادن به وجود آورد. همان‌گونه که اثر علمی نیز باید خود مشروعیت خویش را البته در فرآیندی بسیار متفاوت و با اهداف و اشکالی بی‌نهایت دگرگون در طول زمان به دست آورد و با تکرار پیوسته خویش به سرچشمه‌ای قابل اطمینان و همواره تفسیر‌پذیر تبدیل شود. اما اگر باز هم به کتاب برگردیم و به فرآیند عکاسی، می‌توانم با اطمینان و با تجربه‌ای که در آن واحد تجربه‌ای فردی و حرفه‌ای از شناخت طولانی مدت یک جامعه در پیچیدگی‌های جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی‌اش است، بگویم این کتاب برایم بسیار آموزنده‌تر از رساله‌های زیادی بود که درباره همین جامعه نوشته شده‌اند و در آن با فشار ایدئولوژی یا نظریه‌های غریب به اصطلاح علمی یا سیاسی یا اجتماعی تلاش شده است درسی اخلاقی یا علمی به خواننده داده شود. تفاوت کار در اینجا تفاوت جامعه‌ای خیالین است که تنها در ذهن‌های ایدئولوژیک و فروکاسته وجود دارد با جامعه‌ای زنده‌، رنگارنگ‌نو پویا از انسان‌ها در یک پهنه فرهنگی با پیشینه‌ای دراز مدت و بشدت تفسیر‌پذیر. آنچه به این کتاب به ویژه ارزشی هستی‌شناختی می‌دهد، زیر پا گذاشتن مرزهای تصنعی است که امروز ما را بیش از هر زمان دیگری برای درک زندگی در ژرفنای پیچیدگی‌اش تهدید می‌کنند؛ مرزهای میان آدم‌های مختلف، مرزهای میان آدم‌ها و جانوران و اشیاء. از همین رو نیز کتاب به ما کمک می کند تا بتوانیم از این راه، فراتر رفتن از طبقه‌بندی‌های رایج میان رویدادهای خوب و بد و مصیبت‌ها و شادی‌ها و فراتر رفتن از آنچه به نظرمان «مهم» می‌آید و آنچه با سطحی‌نگری آن را «پیش پا افتاده»می‌نامیم، بیاموزیم. بازگشت به سادگی، اما نه با ساده‌پنداری و سطحی‌نگری، بلکه با عمیق‌کردن ذهن‌ها و چشم‌های‌مان. وقتی به اندزاه کافی به چیزهای ساده نزدیک شویم، وقتی عینک‌های ایدئولوژیک و نوعی از خودبیگانگی ِ توهم‌زده علمی را از خود دور کنیم، می‌توانیم چیزهایی را ببینیم که در آن نگاه‌ها محو شده‌اند و برای ما قابل مشاهده نیستند. منظور در اینجا آن نیست که خواسته باشیم نگاه‌های علمی و تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را نفی کنیم، هر کدام از آن‌ها جایگاه خود را دارند، همانطور که منظورمان آن نیست که خواسته باشیم یک عکس یا هر هنر تجسمی یا تصویر دیگری را که در آن حضور مولف بسیار پررنگ می‌شود و برچسب و دیدگاه خود را به واقعیت تحمیل می‌کند تا یک «اثر هنری» بیافریند نفی کنیم؛ منظور ما این است که می‌توان واقعیت را با ساده‌ترین ابزارها تا عمیق‌ترین لایه‌هایش شناخت و عرضه کرد ولو به صورتی ناخودآگاه. گمان من آن نیست که تصمیم برای تهیه و تدوین و به ثمر رساندن بسیاری از عکس‌هایی که در این مجموعه آمده‌اند یا متن‌های کوتاه و ساده و صمیمانه‌ای که بر آن‌ها نوشته شده‌اند، ولو آنکه لزوما با محتوای همه آن‌ها موافق نباشم، یا آن‌ها را گاه نوعی ساده کردن و تقلیل‌دهنده واقعیت بدانم، بر اساس یک استراتژی دقیق معرفت‌شناختی به سرانجام رسیده باشد. درست برعکس آنچه به باور من این کتاب و عکس‌هایش را ارزشمند می‌کند، همین ناخودآگاهی است که در عکس‌ها و در نوشته‌های همراهی‌کننده آن‌ها وجود دارد؛ همین صداقتی که در نگاه به واقعیت در همه ابعادش وجود دارد؛ همین «پراکندگی» موضوعی و زمانی و مکانی که ممکن است در ابتدا به نوعی اغتشاش ذهنی تعبیر شود اما با چند بار مرور کردن عکس‌ها به تدریج هر کدام جایگاه خود را در ذهن ما می‌یابند. ارزش کتاب به نظر من در آن است که در یک زمینه بزرگ‌تر اجتماعی، رویدادهای در جریان و تازه و زنده‌، خوانشی تکمیلی را ممکن می‌کند. می‌توان کتاب را پس از خواندن این یا آن خبر، خواندن این یا آن تفسیر سیاسی و اجتماعی تورقی کرد و بار دیگر به عکس‌ها‌، به این مردم، به این فرهنگ، به این جامعه که هزاران سال از عمرش می‌گذرد، نگریست و نکاتی ظریف و بی‌نهایت جذاب و پُربار یافت. هم از این رو به گمانم این کتاب نه فقط ارزشی در خود دارد، بلکه می‌تواند به مثابه الگویی برای نوعی کار جمعی در عکاسی اجتماعی و مینیمالیستی نیز به کار رود که امروز در جهان جایگاه بسیار خوبی دارد؛ عکس‌هایی از وقایع و آدم‌های عادی و روزمره که متن‌هایی از خود آن آدم‌ها یا عکاس، همراهی‌شان کند، بی‌آنکه خواسته باشد نه نظر خود را پنهان کند، نه آن را تحمیل کند، نه از نوعی خنثی بودن غیر واقعی در کار خود دفاع کند و نه سرانجام در پی تحمیل یک ایدئولوژی بر واقعیت باشد. با این نگاه به باور من، این کتاب برای گروه بزرگی از خوانندگان از دانشجویان و استادان و روشنفکران ما قابل بهره‌برداری و منبعی برای الهام گرفتن و شناخت جامعه‌ای است که ممکن است تصور کنند آن را بسیار خوب می‌شناسند، اما با دقتی بیشتر بر عکس‌ها خواهند دانست تا شناخت این جامعه و این فرهنگ هزاران ساله، فاصله بسیار زیادی برای همه ما باقی مانده است. فاصله‌ای که در آن می‌توان هزاران هزار اثر هنری و علمی دیگر آفرید.