ترجمه ناصر فکوهی
واژه نامه بوردیو به صورتی که در این پایگاه خواهد آمد در واقع ترجمه ای است تدریجی و بدون رعایت نظم الفبایی، از کاری که اصل آن به زبان فرانسوی انجام شده و بر روی پایگاه اینترنتی پیر بوردیو در دسترس است. متن زیر، مقدمه ای است که تهیه کنندگان اصلی واژه نامه بر آن نوشته اند:
شکل گرفتن این ”واژه نامه“ نتیجه کار جمعی گروهی بوده است که با عنوان ”لو شان“(میدان) فعالیت می کنند. هدف از تلاش مشترک در این زمینه آن بوده است که مفاهیم مرکزی و یا واژگان متعارفی را که به وسیله پیر بوردیو تعریف و یا بازتعریف شده است، به زبان خود او ترسیم شوند. برخی از این واژهها، علمی، برخی انتقادی یا حتی ”طنز آمیز“… هستند. این واژگان در چشم اندازی رو به تکامل شکل گرفته است و هدفی نهایی نیز داشته است:
از خلال این واژگان ما بر آن بودهایم که خوانندگان را به سوی مطالعه آثار این جامعه شناس هدایت کنیم. این واژه نامه به صورت ”پاره های برگزیده“ تهیه شده است و البته در آن انتخاب واژگان و بخش هایی که از بوردیو نقل شده است به وسیله کسانی انجام شده که از گروه هایی بسیار متفاوت ریشه گرفتهاند: دانشجویان، افراد خود ساخته، سیاست مداران، روزنامه نگاران، مددکاران اجتماعی، دانشگاهیان، معلمان(…) درخواست ما از خوانندگان آن است که این مجموعه را نوعی برداشت حاضر و آماده از بوردیو در نظر نگرفته بلکه به سوی خواندن کامل آثار او بروند(…) این کار جمعی که ما امید داریم در طول زمان ادامه یابد، نوعی قدردانی و تلاش برای تداوم راه جامعه شناسی انتقادی و شخصیتی است که از دست رفتنش تاثیر زیادی بر بسیاری از ما گذاشت.
شرکت کنندگان در تهیه این واژه نامه افراد زیر بوده اند:
کاترین بسانیه(Catherine Bessagnet)، ریشارد برن(Richard Brun)، اریک شابر(Eric Chabert)، رافائل ده سانتی(Raphael Desanti)، پاتریک دوکره(Patrick Ducray)، مارکو فدی(Marco Fedi)، ژان فرانسوا فستا(Jean Francois Festas)، اگزاویه موله نا(Xavier Molenat)، استفن مولینا(Stephane Molina)، ایو پات(Yve Patte)، مارتین رنو(Martine Rainaud)، مایکل وگتلی(Michael Voegtli)، سیلویا ویلینیک(Sylvia Willynck).
واژهنامه بوردیو ۳: زنان / نولیبرالیسم
زنان
” دختران، در قالب دریافت ها و ادراک هایی به سختی قابل دسترس برای خودآگاهی، اصول بینش حاکم را در خود درونی می کنند و این امر سبب می شود که آنها نظم اجتماعی را به گونهای که وجود دارد عادی و حتی طبیعی دانسته و به نوعی به سرنوشت خود شتاب بدهند و بدین ترتیب از شاخه ها و حرفه هایی که در آن جایی ندارند، دوری گزینند و برعکس به سراغ شاخه ها و حرفه هایی بروند که بهر رو سرنوشت به آن سو می کشاندشان. “
(La Domination Masculine, Seuil, 1998, p.102)( سلطه مذکر، ۱۹۹۸)
نولیبرالیسم
” آرمانشهر(یوتوپیا)ی ( در شرف تحقق یافتن) از استثماری بی حد و مرز(…) برنامه ای برای تخریب منظم ساختارهای جمعی ای که می توانستند مانعی بر سر راه منطق بازار تمام و کمال به به وجود بیاورند.“
L`Essance du néoliberalisme, in , Le Monde Diplomatique, Mars 1998, p.3; Reprise in, Contre-feux I, Liber-Raison d’Agir, 1998, p.108
” جوهر لیبرالیسم“ ، مقاله ای که نخستین بار در لوموند دیپبلماتیک مارس ۱۹۹۸ منتشر شد.