چگونه وجود کسی همچون سارتر، روشنفکری (فرانسوی) در عالی ترین معنای آن، می توانست ممکن باشد؟ شرایط اجتماعی امکان یافتن یک روشنفکر تام، روشنفکری که بر همه جبهه ها اعم از جبهه های اندیشه، فلسفه، نقد، رمان، تئاتر حضور دارد، کدامند؟ این یک پرسش کامل است: سارتر، خالق روشنفکر ، همچون خالقی ذاتی بود و هرگز از خلال خود-تحلیل هایی که پیوسته از سر می گرفت، قابلیت خود را در تا به انتها بردن شناخت خویش از حقیقت خود از دست نداد. چه به مثابه یک شخص فردی و چه به مثابه یک روشنفکر، به همین دلیل نیز او پیش دستی می کرد و از قبل هر گونه تلاش برای محدود کردن آنچه محدود ناپذیر می دانست، آن را به مثابه نوعی تقلیل گرایی رد می کرد، هر گونه تلاشی را برای طبقه بندی طبقه بندی ناپذیرها، برای اندیشیدن عینی به هرگونه اندیشمند، هر گونه اندیشه عینی کننده را .
ویژگی سارتر در آن بود که در یک کل رفتاری مجموعه ای را گرد می آورد که می توانست حتی کارکرد روشنفکر را از کار بیاندازد. تنها یک تاریخ(شناسی) اجتماعی عمیق می تواند نشان بدهد که همه عناصر شخصیت اجتماعی روشنفکری همچون او پیش از آنکه فرایند تمرکز یافتن سرمایه ای که سارتر از خلال آن، آنها را در خود گرد آورد، در وجودش حاضر بوده است. بهر رو آنچه را به سرعت می توان بر آن انگشت گذاشت ، منطق کار و تلاشی است برای انباشت که به برکت آن سارتر توانست مجموعه ای از سنت ها و روش های روشنفکر بودن را درون خود گرد آورد و همساز کند، مجموعه ای که به صورتی تدریجی در تمام طول تاریخ روشنفکری فرانسه ابداع و نهادینه شده بود.»
“Sartre, l’invention de l’intellectuel total”, Libération, 31/03/1983, reprise in Agone no. 26/27, 2002, pp. 225-226.
«سارتر، ابداع روشنفکر تام»، لیبراسیون ۳۱ مارس ۱۹۸۳، تجدید چاپ در آگون شماره ۲۷۶-۲۷، ۲۰۰۲، صص. ۲۲۵-۲۲