ترجمه ناصر فکوهی
نظام تحصیلی
نظام تحصیلی (…) حافظ نظم پیش از خود است، یعنی حافظ فاصله ای که میان دانش آموزانی با کمیت های نابرابر در سرمایه فرهنگی، وجود دارد. دقیق تر بگوئیم، نظام تحصیلی با زنجیره ای از تعداد بی شماری عملیات گزینشی، کسانی را که دارای سرمایه های فرهنگی موروثی هستند، از کسانی که فاقد چنین سرمایه های هستند، جدا می کند. و از آنجا که تفاوت های مربوط به استعداد ها از تفاوت های تحصیلی، با اتکاء بر سرمایه موروثی، غیر قابل تفکیک هستند، این نظام تلاش می کند که تفاوت های اجتماعی پیش از خود را حفظ کند. (…)
بدین ترتیب ، نهاد تحصیلی که در دوران گدشته تصور می شد می تواند نوعی شایسته سالاری با خود به همراه بیاورد، زیرا سبب خواهد شد استعداد های فردی در برابر امتیازات موروثی برتری بیابند [ در واقع] بر آن است که از خلال پیوند پنهانی که میان استعداد تحصیلی و میراث فرهنگی [افراد] وجود دارد، یک اشرافیت واقعی دولتی را به قدرت برساند که اقتدار آن و مشروعیتش با مدارک تحصیلی تضمین می شوند.»
( « سرمایه جدید» ، در منطق عملی ، انتشارات سوی ، ۱۹۹۴)
SYSTÈME SCOLAIRE
« Le système scolaire […] maintient l’ordre préexistant, c’est-à-dire l’écart entre les élèves dotés de quantités inégales de capital culturel. Plus précisément, par toute une série d’opérations de sélection, il sépare les détenteurs de capital culturel hérité de ceux qui en sont dépourvus. Les différences d’aptitude étant inséparables de différences scolaires selon le capital hérité, il tend à maintenir les différences sociales préexistantes. […]
Ainsi, l’institution scolaire dont on a pu croire, en d’autres temps, quelle pourrait introduire une forme de méritocratie en privilégiant les aptitudes individuelles par rapport aux privilèges héréditaires tend à instaurer, à travers la liaison cachée entre l’aptitude scolaire et l’héritage culturel, une véritable noblesse d’État, dont l’autorité et la légitimité sont garanties par le titre scolaire. »
« Le nouveau capital », in Raisons pratiques, Seuil, 1994