ترجمه ناصر فکوهی
زنان ” دختران، در قالب دریافت ها و ادراک هایی به سختی قابل دسترس برای خودآگاهی، اصول بینش حاکم را در خود درونی می کنند و این امر سبب می شود که آنها نظم اجتماعی را به گونهای که وجود دارد عادی و حتی طبیعی دانسته و به نوعی به سرنوشت خود شتاب بدهند و بدین ترتیب از شاخه ها و حرفه هایی که در آن جایی ندارند، دوری گزینند و برعکس به سراغ شاخه ها و حرفه هایی بروند که بهر رو سرنوشت به آن سو می کشاندشان. “
(La Domination Masculine, Seuil, 1998, p.102)( سلطه مذکر، ۱۹۹۸)
نولیبرالیسم ” آرمانشهر(یوتوپیا)ی ( در شرف تحقق یافتن) از استثماری بی حد و مرز(…) برنامه ای برای تخریب منظم ساختارهای جمعی ای که می توانستند مانعی بر سر راه منطق بازار تمام و کمال به به وجود بیاورند.“
L`Essance du néoliberalisme, in , Le Monde Diplomatique, Mars 1998, p.3; Reprise in, Contre-feux I, Liber-Raison d’Agir, 1998, p.108
جوهر لیبرالیسم