هنر دیاسپورایی به مثابه عامل هویت سازی جماعتی (بخش چهارم و پایانی)

زبان هنری، حافظه تاریخی دایاسپورا

هنر در نهایت خود را در چارچوب‌های زبان‌شناختی متبلور می‌کند؛ اما باید در اینجا توجه داشت که منظور ما از زبان، نه صرفا زبان ملفوظ‌، بلکه زبان در عام‌ترین معنای آن یعنی زبان ملفوظ، زبان مکتوب، زبان کالبدی، زبان نشانه‌ای، زبان نمادین و زبان سکوت  است. این اشکال متفاوت از زبان که تمامی آنها را می‌توان اشکال بیان به شمار آورد. همگی در شکل دایاسپورایی به فرایند هویت‌سازی یاری می‌رسانند. فرایند اجتماعی شدن از خلال یک فرایند زبانی انجام می‌گیرد که همانگونه که گفتیم صرفا به زبان ملفوط و حتی مکتوب محدود نمی‌شود. به همین دلیل نیز بسیاری از اعضای دایاسپورا که قادر نیستند حتی یک کلمه به زبان مادری خود سخن بگویند و تنها زبان کشور میزبان را می‌شناسند، مقولات ذهنی زبان واشکال بیان کالبدی، نشانه و نماد‌شناسانه خود را در فرایند اجتماعی شدن خویش از خانواده یا از نهادهای دایاسپورایی اخذ کرده و به کار می‌گیرند و سپس با آموختن زبان ملفوظ و یا حتی بدون آموختن آن، می‌توانند به جزئی ثاثیر‌گذار در دایاسپورا تبدیل شوند.

زبان در عین حال یکی از بهترین و موثرترین پل‌هایی است که می‌توان میان منشاء و دایاسپورا به وجود آورد و به تفاهم و همگرایی میان آنها رسید. اما برای این کار لازم است درک درستی از سازوکارهای زبانی و چگونگی استفاده از آنها داشته باشیم که از جمله ما رابه سازوکارهای حافظه جمعی و فراموشی پیوند می‌دهد.

حافظه تاریخی دایاسپورایی لزوما قابل مقایسه و به خصوص انطباق با حافظه تاریخی ملی نیست. البته در هر دو مورد ما با مقولات شاختی ابداع و ساخته شده سروکار داریم که بر اساس محور  قدرت و نیاز به ایجاد حداقلی از انسجام و آگاهی هویتی برای  برساختن یک نهاد یا یک جماعت معطوف به نهاد ( ولو آنکه این امر هر‌گز تحقق نیابند، هستیم). در واقع در حافظه تاریخی در چارچوب دولت ملی یک گذشته ابداع می‌شود تا مردمانی که در یک پهنه سیاسی با یکدیگر زندگی می‌کنند، بتوانند به حداقلی از تفاهم و همساز کردن رفتارهای اجتماعی  با یکدیگر رسیده و قوانین را به مثابه اشکال «طبیعی» این همزیستی و دولت را به مثابه شکل «طبیعی» هماهنگ کننده و سازمان دهنده به این همزیستی بپذیرند. در حالی که در حافظه جمعی دایاسپورایی این امر باید بر اساس یک سناریوی کاملا متفاوت نوشته شد که به سناریوی گذار از حالت طبیعی به حالت اجتماعی در چارچوبی روسویی شباهت داد: بهشتی گمشده که به سقوط در موقعیتی نامطلوب کشیده ولی در خود امید به «بازگشت» به بهشت را دارد. در نتیجه دراینجا حافظه جمعی برغم آنکه به گذشته (تاریخ) و یا به آینده (سرنوشت) ارجاع می‌دهد، اما  نقطه محوری استدلال‌هایش اثبات وجود یک هویت و نه یک ملت است. به عبارت دیگر در اینجا سخن گفتن از ملت بیشتر در پی حفظ یک خرده کیهان فرهنگی یا یک خرده فرهنگ است که خود را دائما با خطر اضمحلال و از میان رفتن به سود فرهنگ میزبان روبرو می‌بیند. در مورد دایاسپورای ایرانی اگر استدلال «موفقیت ایرانیان خارج از کشور» را بپذیریم قاعدتا این موفقیت باید آنها را به سوی جذب کامل در جامعه میزبان و در نتیجه به از میان رفتن «ایرانی بودن»‌شان بکشد، در حالی که چنان نیست و این ایرانیان دائما از خلال رسانه‌ای کردن خود، به «ایرانی بودن» باز می‌گردند. دلیل تا حدی روشن است: «موفقیت» در رابطه با منشاء و در رابطه با مقصد، دو معنای کاملا متفاوت دارد: برای یک ذهن سطحی‌نگر رسیدن به یک مقام ولو جزء یا یک پست دانشگاهی برای یک مهاجر دایاسپورایی یک موفقیت بزرگ به حساب می‌آید، اما برای همان جامعه لزوما چنین نیست و این امر می‌تواند یا اصولا موفقیتی نباشد و یا اگر هم باشد یک «موفقیت بسیار کوچک» به حساب بیاید، به علاوه اینکه این موفقیت کاملا به صورت فردی درک شود و هیچ رابطه منطقی با تبار فرد مورد نظر در آن دیده نشود. اگر باز هم به مثال ایرانیان ایالات متحده برگردیم در حالی که رسیدن به یک پست دانشگاهی برای یک ایرانی در آمریکا، در ایران یک «موفقیت بزرگ» به حساب می‌آید به نحوی که در اغلب سخنرانی‌ها و سمینارها این تیتر به صورت خاصی مورد تاکید قرار می‌گیرد. در خود آمریکا اصولا «استادی دانشگاه» به دلیل حقوق پایین و موقعیت‌های شغلی محدود آن ( جز در دانشگاه‌های بزرگ و برای برخی از اساتید بسیار معروف) یک موفقیت به حساب نمی‌آید مگر برای کسی که از طبقات پایین جامعه خود را به بالا کشیده باشد.

نتیجه گیری : چشم‌اندازهای یک رابطه پیچیده : هنر بومی و هنر دایاسپورایی

هنر دایاسپورایی در آن واحد یک نیاز و یک موقعیت و پتانسیل ارزشمند است که باید مورد توجه و تشویق قرار گرفته و به این ترتیب بتوان رابطه‌ای هر‌چه عمیق‌تر میان ساکنان دایاسپورا و ساکنان کشور مبداء به وجود آورد. برای ما، به مثابه ایرانی این امر اهمیتی دو چندان دارد، زیرا افرادی که در دایاسپورای ایرانی قرار دارند اغلب با کسب سرمایه‌های مالی و فرهنگی بزرگی روانه خارج از کشور شده‌اند و بنابراین ‌کشور بر آنها سرمایه‌گذاری زیادی کرده است، اینکه چرا ما نتوانسته‌ایم این سرمایه‌ها را حفظ کنیم، البته موضوعی اساسی است و نیاز به بحث و اصلاحات زیادی در سیستم‌های آموزشی و اجتماعی و اقتصادی کشورما دارد، اما در اینکه بهر‌رو این افراد ایرانی هستند و تمایل زیادی به ایرانی ماندن دارند و در اینکه با توجه به فناوری‌های کنونی جهان امکانات این کار به صورت عملی وجود دارد، جای شکی نیست. بنابراین می‌توان به سوی نوعی رابطه متقابل میان دو نوع از هنر رفت که درسطح کشور و در مرحله‌ای که ما از لحاظ سیاسی – اجتماعی درونش قرار داریم، بیشتر به مثابه یک هنر ملی ایرانی تعریف می‌شود در موقعیتی که ایرانیان خارج از کشور در آن قرار گرفته‌اند به مثابه یک هنر ایرانی. ولی این دونوع از هنر نه تنها لزوما تضادی با یکدیگر ندارند بلکه می‌توانند گام‌های بسیار را نیز با یکدیگر بردارند، اما شرط این امر آن است که در هر دو مورد ما بتوانیم مرزهای لازم را میان دو حوزه سیاسی و فرهنگی ترسیم کنیم و این امر را بپذیریم و درک کینم که هر دو حوزه برای ما ضروردت دارند، درعین حال که از منطق و چشم‌اندازهای یکسانی تبعیت نمی‌کنند و نمی‌توانند هم بکنند.

در این میان فاصله گرفتن از بیگانه‌گرایی به هر شکل و هر قالبی از یک سو و فاصله گرفتن از معادلات بازار هنر، در مفهوم تجاری و سودجویانه آن، از سوی دیگر دو محور و اصل حیاتی برای موفقیت نسبی ما در این زمینه به شمار می‌آیند. در واقع ما باید بیش از هر‌چیز با پذیرفتن این امر که در جهان امروز فرهنگ‌ها هر‌چه بیش از پیش شکل درهم آمیخته و ترکیبی پیدا می‌کنند و این واقعیت که حرکت به سوی اطلاعاتی و شبکه‌ای شدن جهان نه تنها این امر را ممکن کرده و تشویق می‌کند ، بلکه تا حد زیادی اصولا آن را ناگزیر نیز می‌کند،  به این فکر باشیم که به جای قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که با در هم آمیختگی‌های خود‌انگیخته و اغلب منفی روبرو می‌شویم، خود سر منشاء ایجاد در‌هم‌آمیختگی‌های مثبتی باشیم که بتوانند هویت‌ساز باشند. هیج حوزه‌ای همچون هنر به دلیل زبان‌های مشترکی که میان انسان‌ها به وجود می‌آورد از پتانسیلی چنین بالا برای این کار برخوردار نیسـت.

منابع

 

  • احمدی، ا.، ۱۳۷۸، قومیت و قوم‌گرایی در ایران، از افسانه تا واقعیت، تهران، نشر نی.
  • اسمیت، آ.، ۱۳۸۳، ناسیونالیسم، نظریه، ایدئولوژی، تاریخ، ترجمه منصور انصاری، تهران، مرکز مطالعات ملی.
  • برتون، رولان، ۱۳۸۰، قوم شناسی سیاسی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران. نشر نی.
  • پاز، ا.، ۱۳۷۶، هنر و تاریخ، مقالاتی درباره زیبا شناسی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، توس.
  • چلبی، مسعود، ۱۳۷۷، «طرح پژوهشی هویت های قومی و رابطه آن با هویت جامعه‌ای (ملی)»، وزارت کشور.
  • خیال، (فصلنامه)، ۱۳۸۵، ویژه انسان شناسی هنر، شماره ۱۷، بهار، تهران، فرهنگستان هنر.
  • جل، آ.، ۱۳۸۵، «مساله نیاز به انسان شناسی هنر»، در، فصلنامه خیال، شماره ۱۷، صص. ۷۰-۸۷.
  • دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی-اجتماعی، ۱۳۷۹، مهاجرت نخبگان، تهران، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
  • شیخاوندی، د.، ۱۳۸۰، ناسیونالیسم و هویت ایرانی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
  • فکوهی، ن.،۱۳۸۵، «انسان شناسی هنر: از بدوی‌گرایی تا هنر مدرن»، در، فصلنامه خیال، شماره ۱۷، بهار، تهران، فرهنگستان هنر، صص. ۶-۱۹.
  • فکوهی، ن. ، ۱۳۸۳، انسان شناسی شهری، تهران، نشر نی.
  • فکوهی، ن..، ۱۳۸۴الف ، در هزارتوهای نظم جهانی، تهران، نشر نی
  • فکوهی، ن.،ب۱۳۸۴ ، پیر بوردیو، پرسمان دانش و روشنفکری، در ، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، دوره دوم، شماره ۱، بهار، ۱۴۱-۱۶۱.
  • فکوهی، ن.، زیر چاپ، «انسان شناسی و سوررئالیسم»، در، فصلنامه خیال، فرهنگستان هنر.
  • قانعی راد، م.ا.، ۱۳۸۳، توسعه ناموزون آموزش عالی: بیکاری دانش آموختگان و مهاجرت نخبگان در ، مجله رفاه اجتماعی، سال چهارم، زمستان، شره ۱۵، صص. ۱۶۹-۲۰۷.
  • حسامیان، ف.، اعتماد، گ.، حائری، م.ر.، ۱۳۷۷، شهرنشینی در ایران، تهران، آگه.
  • سلطانزداه، ح.، ۱۳۶۵، مقدمه ای بر شهر و شهر نسینی در ایران، تهران، نشر آبی.

 

 

  • Adelkhah, F., 2001, Les Iraniens de californie, si la republique Islamique n’existait pas…, Les Etudes de CERI, 75.
  • Amselle, J.L., 1990, Logique metisse, anthropologie de l’identité en Afrique et ailleurs, Paris, Bibliothèque Scientifique Payot.
  • Amselle, J.L., 1999, “Ethnie”, in, Encyclopédie Universalis, Cd- Rom.Amselle, J.L., 2000, Entretien, in, Magazine des Sciences Humaines, no. 110, Novembre.
  • Anteby-Yemini, L., et al., (ed.), 2005, Les Diasporas, 2000 ans d’histoire, Rennes, Presses Universitaires de Rennes.
  • Appadurai, A., 1990, “Disjuncture and Difference in the Global Cultural Economy”, in Theory, Culture and Society, 7:295-310.
  • Appadurai, A., 1996, Modernity at Large, Cultural Dimensions of Globalization, London & Minneapolis, University of Minnesota.
  • Audoin, Ph., 1973, Les Surréalistes, Paris, Seuil.
  • Balibar, Etienne, Wallerstein, Immanuel, 1998(1988), Race, nation, classe, les identités ambigues, Paris, La Découverte.
  • Bandier, N., 1999, Sociologie du surréalisme(1924-1929), Paris, La Dispute/SNédit.
  • Banton, Michael, 1997(1988), Ethnic and Racial Consciousness, London & New York, Longman.
  • Banton, Michael, 1998, Racial Theories, New York, Cambridge , Vambrideg University Press.
  • Bartoli-Anglard, V., 1989, Le Surréalisme, Paris, Nathan.
  • Benette, A., 2005, Culture and Everyday life, London, Sage Publications Inc.
  • Benette, T., Watson, D.(eds.), 2003, Understanding everyday life, Open University, The Blackwell Publishing.
  • Benichou, Meidad, 2006, Le Multiculturalisme, Paris, Breal.
  • Bertheleu, Helene, 2001, Identifications ethniques , Rapports de pouvoir, compromis, territoire, paris, l’Harmattan.
  • Bourdieu, P., 1966, L’amour de l’Art, Paris, Minuit.
  • Bourdieu, P., 1979, La Distinction, Paris, Minuit.
  • Bourdieu, P., 1988, Homo academicus, London & New York, Polity Press.
  • Bourdieu, P.,1985, Leçon sur la Leçon, Leçon inaugurale au Collège de France, Paris, Minuit.
  • Breton, Roland, 2006, Horizon & Frontiere de l’Esprit, Comprendre le Multiculturalisme, Paris, Le Mot et le reste.
  • Brown, R., 1996, “Social Identity”, in Kuper, A., Kuper, J., The Social Science Encyclopedia, London & New York, Routledge.
  • Byron, R., 2000, “Identity”, in Bernard, A., Spencer, J., op.cit.
  • Casanova, D., 2004, Serving Ethnic Markets, May, Internet.
  • Cassen, B., 2000, To save Society, in, Lechner, F.J., & Boli, J. (eds.), op.cit.
  • Challiand, G., Rageau, J.P., 1991, Atlas des Diasporas, Paris, Odile Jacob.
  • Clifford, J., 1994, Diasporas, Current Anthropology, 9(3), pp. 302-338.
  • Clifford, J., 1996(1998), Malaise dans la culture, l’ethnographie, la littérature et l’art au XXème siecle, Paris, Ecole Normale Supérieure des Beaux-Arts, , pp. 18-24.
  • Clifford, J., 2004, Looking several ways, Anthropology and Native heritage in Alaska, in, Current Anthropology, 45(1), Feb.
  • Cohen, R., 1997, Global Diasporas: An Introduction, London, UCL Press.
  • Dewitte, Philippe, 1999, Immigration et integration, l’etat des savoirs, Paris, ed. La Découverte.
  • Doytcheva, Milena, 2005, Le Multiculturalisme, Paris, La Découverte.
  • Dufoix, S., 2003, Les Diasporas, Paris, PUF.
  • Dufoix, S., 2005, Notion, concept ou Slogan : qu’y a-t-il sous le terme de « diaspora », in, Anteby-Yemini, L., et al., op.cit., pp.53-63.
  • Early, E.A., Bowmen, D.L.(eds.), 2002, Everyday Life in Muslim Meadle East, Blomington and Indianapolis, Indiana University Press.
  • Eriksen, T.H., 1993, Ethnicity and Nationalism, Anthropological Perspectives, London, Pluto Press.
  • Fernandez, Bernard, 2002, Identite nomade, Paris, Anthropos.
  • Ferreol, G., Jucquois, G., 2003, Dictionnaire de l’alterité et des relations interculturelles, Paris, Armand Colin.
  • Fiedman, Robert, 1975, « Insitutional Racisme : How to Discriminate without Really Trying », in Thomas Pettigrew(ed.), Racial Discrimination in the United States, harper and Raw, New York, pp. 384-407.
  • Gil, F., 1999, “Identité” , in, Encyclopédie Universalis, Cd- Rom.
  • Gitlin, S., 2000, The Asian American Market: An Untrapped Opportuity for America’s Marketers, New Business, Kang & Lee Advertising, May/June.
  • Godelier, M., 1984, L’Idée et le matériel, Paris, Fayard.
  • Glazer, Nathan ; Maynihan, Daniel, 1976, Ethnicity Theory and Experience, London, Cambridge, Harvard University Press.
  • Goldberg, David Theo, Solomons, John, 2002, A Compagnon to Racial and Ethnic Studies, Oxford, Blackwell Publishing.
  • Hannerz, U., 2002, Notes on the Global Ecumene, in, Inda & Rosaldo, op.cit, pp.37-45
  • Halimi, S., 2000, When Market Journalism Invades the World, in, Lechner, F.J., & Boli, J. (eds.), op.cit.
  • Hall, S., 1990, Cultural Identity and diaspora, in, J. Rutherford(ed.), Identity, Community, Culture, Diffrence, Londres, Lawrence & Wishart, pp. 222-237.
  • Inda, J.X., Rosaldo, R.(eds.), 2002, The Anthropology of Globalization, Oxford, Blackwell Press..
  • IOM,2007, International Organization of immigration, iom.int.
  • Klein, Reva, 2005, Multiculturalism éducation, in, Encarta référence Encyclopedia.
  • Kuper, A., 2002, De l’Uniersel a Particlier, in, Journet, N.(ed.), Culture, ed. Sciences Humaines, pp. 313-316.
  • La Bell, Thomas J., Ward, Christopher R., 1996, Ethnic Studies and Multiculturalsm, NY, SUNY Press.
  • Lacoste, Y., 1989, Géopolotique des diasporas, Hérodote, 53, Avril-Juin, pp.3-12.
  • Laplantine, François, 2001, Métissage, de Arcimboldo a Zombi, Paris, Pauvret.
  • Layton, R., 1981, The Anthropology of Art, London, Granada.
  • Lechner, F.J., & Boli, J. (eds.), 2000, The Globalization Reader, Oxford, Blackwell.
  • Lindsey, H.O., 1995, History of black America, Magua Books.
  • Maalouf, Amin, 1998, Les Identites meurtrières, paris, Grasset.
  • Martin, P., 2000, The Moral Case for Globalization, in, lerner, F.J., & Boli, J. (eds.), op. cit.
  • Martiniello, Marco, 1995, L’Ethnicité dans les Scieces Sociales contemporine, paris, PUF, Que sais-Je.
  • Matterlat, A., 1999, “Mondialisation et culture”, in, Encyclopédie Universalis, Cd-Rom.
  • McHoul, A.W., Miller, T., (eds.), 1998, Popular Culture and Everyday life, London and New Dehli, Sage Publications.
  • Mostashari, A., 2003, Factsheet on the Iranian-American Community, Iranian Studies Group Research Series, October, MIT, http://web.mit.edu/isg.
  • Mostashari, A., Khodamhosseini, A., 2004, An Overview of Socioeconomic Chracteristics of the Iranian-American Community based on the 2000 census, MIT, Iranian Studies group, http://web.mit.edu/isg
  • Naficy, H., 1993, The Marketing of exile Cultures; Iranian Televisions in Los Angeles, University of Minnesota Press.
  • Jouve, Bernard, Gagnon, Alain, G. (dir.), 2006, Les métropoles au défi de la diversité culturelle, Gronoble, Presses Universitaire de Gronoble.
  • Passel, J.S., et al., 2004, Undocumented immigrants : Facts and Figures, Urban Institute, http://www.urban/url.cfm?ID=1000587.
  • Pyszkowski, Irene S., 1993, Muticulturalism, Edudcation for the Nineties , an overview, in, Education, vol. 114, p. 151 sq.
  • Raulin, A., 2001, L’Ethnique est quotidian, Diasporas marchandes et pratiques commerciales, paris, L’Harmathan.
  • Rouze, R., 2002, « Mexican Migration and the Social Space of Postmodernism”, in, Inda & Rosaldo, p.cit, pp.157-171.
  • Saez, Jean Pierre,(dir.), 1995, Identites culturelles et territoires, paris, Descle de Brouwer.
  • Safran, W., 1991, Diasporas in Modern Societies : Mythes of Homeland and Return, Diaspora 1(1), Printemps, pp.83-99.
  • Safran, W., 2005, The Tenous Link between Hostlands and Homeland : the Progressive Dezionization of wesern Diasporas, in, Anteby-Yemini, L., et al., op.cit., pp. 193-208.
  • Said, E., 1999, Out of place, New York, Knopf.
  • Scheffer, G., 2003, Diaspora Politics, at Home abroad, Cambridge, Cambridge University Press.
  • Scheffer, G., 2005, The Politics of Ethno-National Diasporas, in , Anteby-Yemini, L., et al., op.cit.,, pp.125-135.
  • Schnapper, D., 2005, De l’Etat nation au monde transnational, du sens et de l’utilite du concept de diaspora, pp. , in, Anteby-Yemini, L., et al., op.cit., (ed.), pp. 21-50.
  • Schnapper, D., 2006, Entretien, Magazine des Sciences Humaines, no. 173, Juin, pp. 44-45.
  • Sindzingre, N., 1999, “Identité(Anthropologie)”, in, Encyclopédie Universalis, Cd- Rom.
  • Skiriloff, L., 1999a, Multicultural Marketing Resources, Nov./Dec.
  • Skriloff, L., Cornitcher, D., 1999b, Multicultural Marketing: A Marketing Imperatives, Multicultural Marketing Resources, Inc., July/August, Internet.
  • Smith, A, 2005, National Identity, in, Encarta Reference encyclopedia
  • Smith, A., 1999, “The politic of Culture: Ethnicity and Nationalism”, in, Inglod, T., Companion Encyclopedia of Anthropology, London, Routledge.
  • Tajfel, H., 1978, “Differentiation between Social Groups : Studies in the Social Psycology of Intergroup relations”, London.
  • Thiesse, A.M., 1999, “La Lente invention des identitiés nationals”, in, le Monde Diplomatique, Juin.
  • Todorov, Tzvetan, 1989, Nous et les autres, Paris, Seuil.
  • Turygeon, Laurier(dir.), 1998, Les Entre-lieux de la culture, Paris, l’Harmattsan.
  • Whitol de wenden, Catherine, 2005, Atlas des migrations dans le monde, Paris, Ed. Autrementy.
  • Wieviorka, Michel, Ohana, J. (dir.), 2001, La Difference culturelle , une reformaulation des debats, colloques de Cerisey, paris, Balland.
  • Wieviorka, Michel, (ed.) 1992, Racisme et modernite, Paris, La Decouverte.
  • Williams, R., 1981, Culture, Glasgow, Fontana Press.
  • WTO, 2004, World Tourism Organization Statistiocs, June.
  • WTR,2004, World Trade Report.