گفتگو با ناصر فکوهی
منیره پنج تنی
اندیشیدن و گفتگو کردن درباره ابعاد مختلف پدیده ای مانند نمایشگاه مطمئنا در مصاحبه ای ژورنالیستی نمی گنجد. اما لزوم بررسی و تحلیل این مسأله سبب شد تا از شما بخواهیم ولو به طور اجمالی این پدیده را در دو بعد جامعه شناسی که به ابعاد کلان شهری و کشوری مربوط می شود و همین طور بعد انسان شناسانه که به تحلیل رفتار فرهنگی مردم می پردازد، بررسی کنید.
۱) در یک نگاه کلی و اجمالی، تأمل جامعه شناسانه و انسان شناسانه درباره پدیده ای مانند نمایشگاه دربردارنده چه ابعادی است؟
نمایشگاه ها یکی از ابزارهای اساسی و بسیار کارا در مدیریت فرهنگی یک جامعه هستند. این ابزارها می توانند جنبه اطلاع رسانی داشته باشند اما بیشتر از آن، از لحاظ درونی کردن یک رفتار اجتماعی، مثل کتاب خوانی و یا حتی خرید کتاب برای حمایت از یک رفتار اجتماعی علمی مثل کتاب نوشتن، اهمیت دارند. بنابراین ما در نمایشگاه هایی از این دست، و نه لزوما نمایشگاه های تجاری، صنعتی و غیره که هر یک بحثی جداگانه را می طلبند، فرصتی اساسی داریم که بتوانیم با مخاطبان عمومی وارد کنش متقابل و تاثیر گذار بشویم. البته یک نمایشگاه همان اندازه که می تواند در این زمینه با مدیریت خوب موفق باشد، اگر مدیریت ضعیفی داشته باشد به جای کمک کردن به گسترش و رشد فرهنگ در یک جامعه، به آن ضربه می زند. از این رو تامل بر هر نمایشگاه و نقد آن برای استفاده از این انتقادات در برنامه ریزی های بعدی ضروری است.
نمایشگاه همچنین مکانی آرمانی برای مطالعات از نوع انسان شناسی در سنت مردم نگارانه آن است، جایی که می توان دست به تحلیل های دقیق بر چگونگی رفتار انسان ها با یکدیگر ، با کتاب، شیوه های کالبدی آنها و بسیاری نکات ریز دیگر زد، فرصت هایی از این نوع ، یعنی گرد هم آمدن تعداد بسیار زیادی از افراد در محل و زمان محدود، بسیار کم پیش می آید و با توجه به آزادی نسبی موجود در رفتارها در این محیط، جای کار مردم نگارانه زیادی در این نمایشگاه هست که تا به حال چندان از آن استفاده نشده است.
۲) به سراغ بعد جامعه شناسانه این مسأله به ویژه بعد اقتصادی آن می روم که به ابعاد کلان کشوری و شهری می پردازد. اکنون بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب در حال برگزاری است. به نظر می رسد این نمایشگاه در طی این سال ها نهادهای اجتماعی و اقتصادی مختلفی را به خود مشغول کرده است. فراتر از آن چه در بادی امر به نظر می رسد، چه مراوداتی بین نهادها صورت می گیرد و این امر چه تبعات مثبت و منفی را با خود به همراه آورده است؟
به نظر من آنچه بیش از هر چیز مشهود است آن است که برغم گذشت ۲۴ سال و بنابراین بیست و چهار موقعیت استثنایی برای مطالعات جامعه شناختی و انسان شناختی، من هیچ مطالعه علمی جدی ای در این زمینه نمی شناسم. البته بعد اقتصادی که شما به آن اشاره کردید مهم است اما به نظر من، بعد فرهنگی از آن بعد اهمیت بیشتری دارد. نمایشگاه کتاب فرصتی استثنایی است که در کشوری همچون کشور ما که اغلب از یک آسیب اجتماعی به شکل کمبود علاقه به کتاب و کتابخوانی و عدم گسترش این رفتار شکایت می شود، دست به مطالعه جدی ای بر رابطه انسان ها با کتاب و نقشی که کتاب و کتاب خوانی در روابط میان خود این انسان ها ایفا می کند، زد اما همانگونه که گفتم من چنین مطالعاتی را سراغ ندارم. آنچه بیشتر در این نمایشگاه ها دیده می شود، انتشارات ویژه نامه های مطبوعاتی است که البته آنها هم جایگاه ارزش خود را دارند، اما هرگز جایگزین کارهای علمی و جدی در این زمینه نمی شوند. برای برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی نیاز به ابزارهای علمی و روش مند در این حوزه وجود دارد. بنابراین جای آن هست که چه مسئولان و چه پژوهشگران بر این حوزه دقت بیشتری کرده و پروژه هایی را برای مطالعه بر این رویداد تعریف کنند.
۳) همانطور که می دانیم در اغلب موارد کتاب ها در طول یکسال و به طور یکجا از طریق نمایشگاه کتاب به دست مردم می رسد. صرفنظر از تبعات این امر برای افراد جامعه، این مسأله چه تبعات اقتصادی در سطح خرد و کلان به همراه می آورد؟
اثر مستقیم این امر، کاهش بهای کتاب و همچنین ایجاد چشم اندازی است که در افراد وجود دارد و می تواند آنها را از یک سال تا سال دیگر و به تدریج به سوی نوعی پس انداز برای هزینه کردن در نمایشگاه بکشاند. تاثیر دیگر ایجاد بخشی در بودجه نهادها است که می تواند به صورت بن کتاب به کارمندان و کارمنان اختصاص داده شود، چنانکه این کار انجام می شود و به نظر من کار مفیدی است. البته آنچه بیش از هر چیز در چنین نمایشگاه هایی اهمیت دارد به نظر من آن است که مردم را با مفهوم ارزش کالایی فرهنگی و نیاز به پرداخت هزینه بابت آن آشنا کرد. از این لحاط باید دقت داشت که بن های کتاب می توانند تاثیری منفی بر جای بگذارند برای مثال این فکر را ایجاد کنند که کتاب کالایی تجملی و بی فایده است که باید آن را صرفا به عنوان هدیه از طرف دولت دریافت کرد. به نظر من این ایده می تواند مفید باشد که به فرض در سازمان ها و موسسات به افراد به اندازه ای بن داده شود که خود آنها نیز حاضر باشند، به همان میزان، پس انداز ودر این زمینه سرمایه گزاری کنند . این سازوکار باعث می شود که افراد صرفا چون چاره ای ندارند دست به خرید تاب نزنند بلکه برای آن، دست به برنامه ریزی بزنند. ایجاد حساب خرید کتاب به این ترتیب نوعی سرمایه گزاری ولو کوچک فرهنگی است که افراد می توانند در انتهای سال آن را به صورت بن کتاب دریافت کنند.
۴) مسأله بعدی رابطه نمایشگاه با فروشگاه های کتاب است. وقتی مردم یکسال کتاب نمی خرند و خریدشان را به طور کامل به نمایشگاه کتاب موکول می کنند؛ ممکن است این امر در دراز مدت سبب ورشکستگی فروشگاه های کتاب و کتاب فروشی ها شود. شما این مسأله را به لحاظ اقتصادی چگونه می بینید؟
به نظر من چنین نیست، زیرا اولا در نمایشگاه های کتاب، ناشران مستقیما کتاب های خود را می فروشند و بنابراین پولی بابت توزیع آن نمی دهند. تخفیفی هم که می دهند حدود یک سوم پولی است که باید به توزیع کننده پرداخت کنند. ثانیا نمایشگاه ایجاد انگیزه های قوی برای خید کتاب می کند که نمادین و موقتی هستند و لزوما در طول سال وجود ندارند. ثالثا، نمایشگاه می تواند گروهی از رفتارها را گسترش دهد که احتمال دارد در شرایط غیر نمایشگاهی و در طول سال نیز ادامه بیابند و بنابراین فکر می کنم در مجموع نمایشگاه موقعیت مفیدی است واین چه در ایران و چه در سایر کشورها در تجربه به اثبات رسیده است که فروش نمایشگاهی فروش متعارف سالانه را کاهش نمی دهد بلکه آن را تقویت می کند.
۵) خوب می دانم که بررسی موضوعی تا این اندازه مهم در این گفتگو کار ساده و یا حتی کاربردی نیست. اما می خواهم درباره انسان شناسی نمایشگاه کتاب و بررسی رفتار و نگاه فرهنگی مردم از شما بپرسم. نمایشگاه کتاب پدیده ای با ابعادی است که نتایج مثبت و منفی مختلفی را به همراه می آورد. اینکه کتاب به عنوان کالای فرهنگی مردم در طول یک سال جایگاه چندانی ندارد و افراد کتاب را در اردیبشهت هر سال از نمایشگاه تهیه می کنند، تبعات منفی فراوانی به همراه می آورد. مثل اینکه مردم از انتشار، نقد و بررسی کتاب های مختلف، درجه اعتبار آن ها بی خبرند و این بی خبری تأثیر منفی مستقیمی بر خریدشان می گذارد، شما ابعاد پنهان و آشکار این مسأله را چگونه می بینید؟
شکی نیست که این پدیده مثل هر شدیده دیگری ابعاد مثبت و منفی دارد . اما آنچه اهمیت دارد تحلیل این ابعاد است و استفاده از آنها برای برنامه ریزی های فرهنگی. این کار را نیز نمی توان در یک پرونده مطبوعاتی کرد. جای آن هست که مسئولان به این کار به صورت جدی اقدام کنند و نمایشگاه کتاب را موضوع پژوهش های جامعه شناسانه و انسان شناسانه قرار دهند که قابل استفاده برای برنامه ریزی باشد. ابعاد منفی به نظر من در تغییر رفتارهای اقتصادی در زمینه کتاب در طول سال نیست. بلکه بیشتر به آن بر می گردد که نمایشگاه کتاب به دلیل کمبود امکانات و موقعیت های تفریحی برای مردم جنبه تفریح را دارد و بسیاری از افراد صرفا به نمایشگاه می آیند که روزی را گذرانده باشند. و این امر به صورت نمادین سبب کاهش ارزش کتاب و مولف در نظر مردم می شود. در حالی که در سایر کشورها برای ورود به نمایشگاه های کتاب افراد باید بلیط بخرند و همین امر سبب می شود که ارزش بیشتری برای آن قائل شوند و هر کس صرفا برای گدران اوقات فراغتش عازم نمایشگاه نشود. به نظر من مهم ترین امر مثبتی که نمایشگاه می تواند و باید انجام دهد بالا بردن ارزش کتاب در دید مردم است و همچنین ایجاد فرصت هایی برای بحث و گفتگو گه در نمایشگاه کتاب ما بر خلاف نمایشگاهای بزرگ بین المللی بسیار کم دیده می شود. در یک نمایشگاه کتاب مثل این نمایشگاه باید صدها میزگرد ، سخنرانی و نشست برگزار شود که معمولا چنین نیست و با چند برنامه کوچک و محدود کار خاتمه می یابد که در آنها نیز اغلب سلیقه ای عمل می شود و به همین دلیل کمتر جذابیت دارند.
۶) هر ساله تعداد بسیاری از مردم شهرهای مختلف برای نمایشگاه کتاب به تهران می آیند. مردمی که شاید برای اولین بار از پایتخت دیدن می کنند و از پایتخت هم فقط محل برگزاری نمایشگاه را می بینند. به نظر شما این مسأله به لحاظ فرهنگی چه ابعادی دارد؟
این امر به خودی خود امری منفی نیست، اما به دلیل نبود برنامه ریزی فرهنگی و شهری دقیقی در این زمینه بیشتر در این واقعیت یک بعد منفی دیده می شود تا مثبت. ورود این گروه از مردم به پایتخت هم فرصتی است برای آنها که با تهران آشنا بشوند و هم فرصتی برای تهرانی ها برای آشنا شدن با غنای فرهنگی کشور ما. در نهایت فرصت سومی هم در اینجا وجود دارد وآن اینکه این گروه های مختلف با یکدیگر آشنا شوند. به همین دلیل در کشورهای دیگر نیز از این موقعیت ها معمولا برای برپایی جشن هایی استفاده می شود که امکان این آشنایی ها و تبادل فرهنگ های را به وجود بیاورد. نمایشگاه ها فرصتی مهم برای برپایی جشنواره ها هستند بنابراین اغلب نمایشگاه های بزرگ در کنار خود سازمان یافتن برنامه های دیگری نظیر جشنوارهای تئاتر، موسیقی، فیلم و غیره را نیز دارند. ما نیز باید به این سو حرکت کنیم، این رفتارهای فرهنگی مختلف با یکدیگر در تضاد قرار ندارند بلکه یکدیگر را تکمیل و بر میزان موفقیت یکدیگر می افزایند.
۷) نمایشگاه چه رابطه ای میان مولف و مترجم با ناشر رقم می زند؟ برخی نمایشگاه را امپراطوری ناشران می دانند!
فکر نمی کنم چنین باشد، البته همه چیز بستگی به ناشر و مولف دارد. نمایشگاه ها اگر به صورت مناسب و در فضا و موقعیت های خوب برگزار شوند فرصتهای بسیار خوبی را برای گفتگو میان ناشران و مولفان و هر دوی این ها با مردم نیز به وجود می آورند. اما برای این کار همانگونه که گفتم نیاز به برنامه ریزی دقیق و جدی وجود دارد . در یک نمایشگاه مثل نمایشگاه کتاب تهران باید ده ها فضا ی سخنرانی و نشست و گرد هم آیی وجود داشته باشد و همه ناشران و مولفان آزاد باشند با پرداخت هزینه دست به تشکیل چنین برنامه هایی بزنند این امر برای موفقیت نمایشگاه ضروروی است. وگرنه اگر مسئله صرفا این باشد که گروه هایی برای وقت گذارانی و بی هدف میان سال ن های مختلف پرسه بزنند و تبلیغات ناشران را جمع کنند ، تشکیل نمایشگاه کاری بی فایده است. در حال حاضر بیشتر سود مالی نمایشگاه تا جایی که من اطلاع دارم از طریق خرید های سازمانی و هزینه شدن بن های کتاب تحقق می یابد که در هر دو مورد نوعی یارانه دهی به کتاب است که به نظر من باید از منطق آن خارج شد، کتاب کالایی پر ارزش است که یک نویسنده، یا مترجم یا پژوهشگر زمان زیادی را صرف آن کرده و باید ارزش اجتماعی آن به رسمیت شناخته شود. همانگونه که البته باید از فعالیت ناشران بی مسئولتی جلوگیری کرد. اما برای این کار به نظر من نیازی به دخالت دولت نیست و انجمن های صنفی و حرفه ای می توانند بهتر از دولت از عهده این کار برآیند البته به شرط آنکه در این کار دست آنها باز گذاشته شود و امکانات لازم نیز به آنها داده شود. در نهایت من فکر می کنم برگزاری نمایشگاه باید به طور کامل به ناشران و نمایندگان خوانندگان در جامعه مدنی داده شود و دولت نقش ستادی داشته باشد.
۸) نمایشگاه کتاب در کنار توزیع کتاب به لحاظ سیاسی و مذهبی چه کارکردی دارد؟
این دو حوزه را نمی توان نباید از حوزه های دیگر جدا کرد. سیاست و دین جزو ابعاد اساسی زندگی همه جوامه کنونی انسانی هستند و بنابراین روشن است که افراد بسیار علاقمند هستند در آن زمینه ها کتاب و سایر محصولات فرهنگی تهیه کنند. چیزی که به نظر من آسیب زا است اینکه به صورت تصنعی در این زمینه ها یا هر زمینه دیگر ما شاهد دخالت های دولتی یا سایر لابی ها باشیم که تمایل دارند بر سلیقه ها و یا گرایش های متعارف مردم تاثیر گزاری کنند که این اتفاق نخواهد افتاد اما آسیب عمومی به رفتار کتاب خوانی وارد می شود چنانکه تا حد زیادی این امر در کشور ما اتفاق افتاده است. بنابراین باز هم تکرار می کنم در این زمینه ها بهترین کار واگزاری کارها به افراد جرفه ای و منتحب کالبد های مدنی است و اینکه دولت خود را کنار بکشد و صرفا نظارتی دورادور داشته باشد. تصدی گری دولت بدترین سیاستی است که حتی منافع خود دولت را نیز تامین نمی کند. درک این موضوع البته اندکی دشوار است اما با تامل و مطالعه در این حوزه می توان آن رسید.
۹) نمایشگاه ها در سراسر دنیا چگونه در خدمت اهداف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار می گیرند و در ایران این مسأله به شکل و در دست چه گروه هایی است؟
در همه جای دنیا، گروه ها و لابی های مختلف سعی می کنند نمایشگاه ها را با اهداف سیاسی، ایدئولوژیک، اقتصادی و …. خود هدایت کرده و از آنها استفاده و یا حتی سوء استفاده کنند. اما دو چیز مانع این قضیه می شود یکی مدیریت و دخالت دولتی در حدی معقول و نه دخالت های تصدی گرانه که عموما اثر معکوس دارد. دیگر، وجود تکثر و آزادی گسترده بیان که می تواند این گرایش ها را تا حدی خنتثی کند. البته آرمان گرا بودن در این زمینه چندان معقول نیست، هیچ گاه نمی توان یک حرکت فرهنگی داشت که هیچ نقص و مشکل و تبعاتی منفی نداشته باشد اما اگر این دو شرط که گفتم رعایت شود بسیاری از مشکلات کاهش خواهند یافت و اگر برعکس این دو شرط به صورت معکوس زیر پا گذاشته شوند می توان انتظار داشت که با پدیده ای کاملا آسیب زا روبرو شویم.
۱۰) برای آخرین پرسش می خواهم بدانم دغدغه شخصی شما درباره نمایشگاه بین المللی کتاب ایران که آن را بزرگترین رویداد فرهنگی ایران قلمداد می کنند، چیست؟
اولا من تلاش می کنم از صفت های دارای «ترین» پرهیز کنم، به نظر من آنچه اهمیت دارد موقعیت ها و چگونگی گذران زندگی در شرایط عادی است یعنی مهم این است که خرید و خواندن کتاب به رفتارهایی روزمره در زندگی مردم تبدیل شود و نه اینکه آنها را در یک یا چند روز جمع کنیم و یا دائما به دنبال ایجاد مناسبت و برنامه ریزی از این طریق باشیم. اما این امر بدان معنا نیست که نتوان از این مناسبت ها با مدیریت مناسب استفاده لازم را نکرد. این نوع از مدیریت برای خودش روش های پیچیده ای دارد که اگر از آنها استفاده نشود، نمایشگاه برگزار کردن لزوما راه به جایی نبرده و تبدیل به رفتار شکل گرایانه خواهد شد. بنابراین دغدغه من درباره این نمایشگاه آن است که بتوانیم به تدریج آن را تبدیل به یک نمایشگاه واقعی کتاب همچون سایر نمایشگاه های بزرگ کتاب در سطح بین المللی بکنیم وبرای این کار نباید فقط شرایط درونی آن را در نظر گرفت و آماده سازی و تناسب بستر های گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز در این زمینه اهمیتی فوق العاده بالا دارند.
این گفتگوی الکترونیک در پرونده ی ویژه روزناه شرق، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ منتشر شده است