فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (سی و دو): آسیا: جنوب شرقی

 

Asia: Southeast


تامس گیبسون

ترجمه رشید احمدرش

 

اصطلاح جنوب شرقی آسیا شامل همه کشورهای آسیاییِ جنوب چین و شرق هند، منطقه‌ای به مساحت ۵/۴ میلیون کیلومتر مربع است. در سال ۱۹۸۵ ، جمعیت این منطقه بالغ بر ۴۰۴ میلیون نفر بود که ۲۴۳ میلیون نفرشان در جزایر جنوب شرقی آسیا (شامل: شبه جزیره مالزی) زندگی می‌کردند و ۱۶۰ میلیون نفر هم در سرزمین اصلی جنوب شرقی آسیا.

این پهنه به چندین منطقه متقابل تقسیم می‌شود. نخست،ساکنان جزایر جنوب شرقی آسیا که عموماً به زبان‌های متعلق به خانواده استرالیایی‌ـ‌اندونزیایی(آسترونیزیایی) صحبت می‌کنند درحالی‌ ‌که ساکنان سرزمین اصلی به زبان‌های متعلق به خانواده زبان‌های مون ـ خمر یا استرالیایی ـ آسیایی (آستروآسیایی)، تایلندی، تبتی ـ برمه‌ای صحبت می‌کنند. دوم، این منطقه قابل تفکیک به چهار بخش مذهبی است: مسیحیانِ* کاتولیک ساکن فیلیپین، مسلمانانِ* سنی شافعی‌مذهبِ اندونزی، مالزی، و برونئی و بودایی*‌های برمه، تایلند، لائوس، کامبوج، و آثار قوی کنفوسیونیسم بر ویتنام و سنگاپور. همه این کشورها دارای اقلیت‌های بزرگ مذهبی و فرهنگی هستند، ولی برمه از همه آن‌ها متنوع‌تر است. سوم، تفاوت‌های فنی ـ اقتصادی که دو تقسیم پیشین را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. در هر جایی از این منطقه می‌توانیم تقابل میان «کوهپایه‌نشینان» که به کشت چرخشی مشغول‌اند ، «جلگه‌نشینان» که برنج نشا می‌کنند، و «ساحل‌نشینان» که در طول تاریخ همواره به ماهیگیری و تجارت دریایی مشغول بوده‌اند را ببینیم. آخرین مورد از این سه مجموعه تقسیمات، ارتباط بیش‌تری با فهم مسائل نظری دارد که این منطقه انسان‌شناسی را در آن‌ها درگیر می‌کند.

 

سازگاری‌های فنی ـ اقتصادی

برنج غذای عمده مورد علاقه ساکنان جنوب شرقی آسیاست و احتمالاً از همین منطقه نشئت گرفته است. برنج قابلیتی دارد که می‌تواند مانند ذرت در سراشیبی‌های کوهستان یا در میان حوضچه‌های عمیق پر از آب رشد کند.(نک.: Geertz 1963)کشت متناوب در اکثر مناطق جنوب شرقی آسیا می‌تواند جمعیتی به میزان ۱۳۰ نفر در هر کیلومتر مربع را تأمین کند.(Conklin 1957)این امر را می‌توانیم با جمعیت موجود در یکی از مناطق مرطوب جاوه، که محل کشت برنج است، مقایسه کنیم که تقریباً تراکمی به میزان ۲۰۰۰ نفر در هر کیلومتر مربع دارد. تفاوت در تراکم کلی جمعیت به این واقعیت بر می‌گردد که کشت متناوب در هر زمان به ۹۰ درصد از زمین‌ها نیاز دارد تا در هر دوره از کشت مورد استفاده قرار گیرند. درحالی‌که جمعیت برنج‌کاران در سراسر جنوب شرقی آسیا بسیار بیش‌تر از کسانی است که به شیوه چرخشی کشاورزی می‌کنند. این امر ممکن است وقتی نخستین کشاورزان به‌دنبال زمین‌های جدید وارد زمین‌های بالادست می‌شوند، به کشمکش‌های قومی بینجامد.

 

کوهپایه‌نشینان

ویژگی تراکم کم‌تر جمعیت مربوط به کشت متناوب در سرزمین‌های مرتفع امکان کنترل بیش‌تر توسط گروه‌های نخبه را بر این کشاورزان کم‌تر کرده است.درحالی‌که قشربندی جوامع کوهستانی غالباً به‌صورت نجبا، عوام و بردگان، ولی شمار عوام از مجموع نجبا و بردگان بیش‌تر است .نظم عمدتاً با وراثت خونی تأمین می‌شود. مسئله‌ای که این امر در جنوب شرقی آسیا ایجاد می‌کند، آن است که در جوامعی که فاقد گروه‌های با تبار تک‌خطی هستند، نزاع‌ها چگونه سازمان می‌یابند.

در آغار سال ۱۹۱۹ ، بارتن نوشته‌های بسیاری درباره کالینگاها و ایفوگائو‌ها در لوزون شمالی چاپ کرد که نشان می‌داد چگونه نظام گسترده پیمان‌های صلح، نزاع‌های قبیله‌ای بین روستاهای خودکفا را با مجموعه‌های مرتبط خویشان دو‌گانه نظم و سامان بخشیده است (Barton 1919) توضیح بیش‌تر مفهوم خویشان دوگانه و کاربرد درون همسری‌های خویشاوندی در نوشته‌های فریمن†  در مورد ایبان‌های ساراواک نیز در سمیناری که به‌وسیله مورداک†  ترتیب داده شده بود، ارائه شد.

این بحث به ارزیابی مجدد نظریه گروه‌های تبار* انجامید که در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ که براساس الگوهای استرالیایی ـ افریقایی به‌وسیله رادکلیف براون* ، فورتس† ، و دیگران مطرح شده بودند. به‌تازگی ،تعدادی از نویسندگان سعی کرده‌اند تا از بحث مربوط به اصطلاح فرزندی و تبار صرف‌نظر، به سوی ملاحظه ساختارهای نمادین* خویشاوندی مانند: هم‌تباری (McKinley 1981) همزادی (Errington 1989) زناشویی، و شراکت (Gibson 1986) بروند.

متخصصان امور جنوب شرقی آسیا در ارتباط با الگوهای ازدواجی* که داچ آن‌ها را «همسرگزینی چرخشی»†  در اندونزی شرقی نامیده است، به‌گونه‌ای متفاوت نسبت به نظریه گروه تباری تک‌خطی انتقاد کردند. (van Wouden 1968(1935)) انگلیسی‌ها آن را در کوهپایه‌های برمه «ازدواج مادرتبارانه عمه‌زاده ـ دایی‌زاده»†  (Leach 1954) و لوی‌ـ استروس آن را «مبادله تعمیم‌یافته»†  نامیده است(نک.: وصلت*). این افراد که همگی به نوعی مستقل از یکدیگر کار می‌کردند، نشان دادند که قواعد حاکم بر جامعه کسی را که قصد ازدواج رد و هم‌چنین روابط مربوط به ارث میان خویشاوندان سببی را که در برخی از کشورهای خاص در ساختارهای اجتماعی، سیاسی، و ایدئولوژیکی نقش محوری دارند، محدود می‌کنند. به نظر می‌رسد این امر با افریقا که در آن فورتس استدلال می‌کرد پیوند†  سبب پدید آمدن «شبکه‌ای از خویشاوندی» می‌شود که افراد را به یکدیگر می‌پیوند و با روابط میان گروه‌های وصلت تقاطع پیدا می‌کند، در تضاد است.

اخیراً لوی ـ استروس بحث جدیدی را در مورد نظام‌های خویشاوندی در منطقه مطرح کرده است، با این قیاس که نهاد خانه* اشراف آن گونه که در فرانسه و ژاپن قرون‌وسطا گسترش یافته است، الگویی کلی‌تر را برای جوامع در حال گذار از جوامع مبتنی‌بر خویشاوندی‌های قبیله‌ای و جوامع مبتنی بر دولت طبقاتی ایجاد می‌کند. استدلال‌های او در طول دهه اخیر سبب تثبیت و ایجاد انگیزه در بسیاری از متخصصان جنوب شرقی آسیا شده‌اند (نک.: Carsten and Hugh-Jones 1995)

در سطح دین*، دو نهاد در مناطق بالادست جنوب شرقی آسیا از آسام تا گینه نو گسترده‌اند که توجه انسان‌شناسان را به خود جلب کرده‌اند .این‌ها جشن‌های رقابتی (نک.: Leach 1954) و شکار سر [دشمنان] هستند. شکار سر، موضوع مطالعات زیادی بوده است. در دهه‌های اخیر، م. روزالدو با جزئیات بیش‌تری باورها و اعمال مرتبط با شکار سر را در یک جامعه خاص، ایلونگوت‌ها در لوزون شمالی را مورد بررسی قرار داده است (نک.: Rosaldo 1980 و استنادهای آن )

 

جلگه‌نشینان

شواهد اندکی وجود دارند که فناوری مربوط به کشت آبی برنج به خودی خود نیازمند مداخله حکومت مرکزی به منظور سازماندهی آب‌بندها و بسیج گروه‌های کاری بزرگ، دست‌کم در جنوب شرقی آسیاست. (مفهوم استبداد شرقیِ†  ویتفوگل† ). کارهای پیچیده مربوط به آبیاری می‌توانستند به‌وسیله جماعت‌های برابرگرای روستایی انجام و اداره شوند. این امر به خوبی در بالی، سریلانکا، لوزون شمالی، و سایر جاها توصیف شوند. (نک.: Conklin 1980). درواقع، دانش محلی مرتبط با محیط‌زیست که برای کشت برنج لازم است، به این معناست که تولید درصدد کاهش نقش عوامل بوروکراسی بیرونی است. درست مانند اروپا، دولتِ* سنتی در آسیا درصدد دست‌یابی به مازاد اقتصادی، پس از تولید آن به‌وسیله دهقانان*، است.

داو استدلال می‌کند که دلیل این ‌که پرورش آبی برنج اغلب با دولت استبدادی در ارتباط بوده است، نه دلایل فناورشناختی محیطی که سلطه نظامی بوده است. برخلاف کشت‌کاران چرخشی، کشت‌کاران برنج با سرمایه‌گذاری‌های کلانی که خود و اسلافشان بر روی زمین انجام داده‌اند ، با آن پیوند دارند. این رشد جمعیت نبود که باعث روی آوردن از کشت چرخشی به کشت برنج آبی شد که بعدها زمینه توسعه دولت را به‌وجود آورد، بلکه توسعه دولت بود که باعث روی آوردن به کشت آبی برنج شد و این نیز زمینه رشد جمعیت را فراهم کرد (Dove 1985).

از آغاز عصر مسیحیت، حاکمان جنوب شرقی آسیا برای دست‌یابی به فنون جدید سیاسی و ایدئولوژیکی جهت تحکیم مشروعیت خود، به سرزمین‌های همسایه چشم دوختند. در دوره میان سال‌های ۲۰۰ و ۱۲۰۰ بعد از میلاد عمدتاً شکل هندویسم* سایواتی در جنوب هند به خود گرفتند که با بودیسم محلی ماهایانایی ترکیب می‌شد. (Coedès 1968[1944]).در تفسیر افراد محلی، حاکم تجسم شیوا یا بودا بود. دولت سنتی نواحی اصلی و جزیره‌ای جنوب شرقی آسیا به‌عنوان ماندالا در نظر گرفته می‌شد که بر شخص شاه متمرکز بود و دوایری متمرکز از قصر شاهی، پایتخت، قلمرو، و سرزمین‌های وابسته او را احاطه می‌کردند (Heine-Geldern 1943). هر جایی در جنوب شرقی آسیا ، اشکال ابتدایی مربوط به کیش‌های معنوی در سراسر نواحی مذهبی به‌وضوح وجود داشتند که از دیوان شاهی سرچشمه می‌گرفتند. از حدود سال ۱۳۰۰ پس از میلاد به این سو، تصویر مذهب پیچیده‌تر شد و نخبگان دیوانی در جنوب شرقی آسیا به‌گونه‌ای فزاینده‌ از هندوـ بودیسم به اسلام گرویدند، درحالی‌که ساکنان سرزمین‌های اصلی به شکل جدیدی از مذهب بودیسم تراوادایی که در سریلانکا وجود داشت، روی آوردند. هر دو مذهب جهت‌گیری‌های برابرگرایانه داشتند که نقش شاه را تقلیل می‌داد. تنها در جزیره بالی چیزی شبیه به هندویسم قدیمی باقیمانده بود. پس از آن ‌که اسپانیایی‌ها در فیلیپین یک مستعمره‌نشین به‌وجود آوردند، آن جزایر نیز به کاتولیسیسم گرویدند و به امیرنشینان اسلامی که قدمت آن‌ها به سال ۱۵۰۰ می‌رسید، در این نواحی پایان دادند. و مهم‌ترین مشکل برای نخستین دانشجویانی که بر فرهنگ و مذهب مناطق پایین‌دست کار می‌کردند، باورهای «درهم‌آمیخته»* میان جان‌گرایی†  ، هندو، بودایی، اسلامی، و مسیحی بود.

در دهه ۵۰ گیرتس†  دریافت که پیچیدگی مذهبی در جاوه به رویکردی همه‌جانبه‌تر نسبت به رویکرد متداول دورکیمی†  درباره مذهب نیاز دارد. درعوض او توجه خود را معطوفِ وبر†  و یک طرح سه وجهی ترسیم کرد که بین سکونت و مذهب رابطه برقرار می‌کرد. درحالی‌که ظاهراً ۹۰ درصد اهالی جاوه مسلمان بودند، دهقانان به‌سمت مذهب جان‌گرایی، تجار به‌سمت اسلام بنیادگرا، و دیوان‌سالاران از شکل قدیمی منتسب به نخبگان به‌سمت اشکال هندوـ بودایی روی آوردند (۱۹۶۰). مطالعه او به‌علت تمایل به آن‌چه یک گروه کوچک از «مسلمانان نوگرا»ی متعلق به سازمان محمدیه، که بنیادگرا در نظر گرفته می‌شوند، مورد انتقاد قرار گرفته است. با وجود این، هم‌چنان اقدامی پیشرو جهت پوشش پیچیدگی مذهبی و اجتماعی در این منطقه است.

تامبیا نیز به موضوعی مشابه در مورد دولت‌های بودایی سرزمین‌های اصلی مورد مطالعه پرداخت، که با تک‌نگاری همزیستی بودیسم تراودایی، رسوم برهمنی، و آیین‌های معنوی در تایلند آغاز (۱۹۷۰)، و با یک تک‌نگاری در مورد روابط تاریخی بین راهبه‌های بودایی و دولت دنبال می‌شد (۱۹۷۶). بهترین مطالعه در مورد پذیرش کاتولیسیسم توسط فلیپینی‌ها، به‌وسیله تاریخ‌نگاران انجام گرفته است(Ileto 1979).

 

ساحل‌نشینان

طی دوره‌هایی خاص، تجار دریایی در یک منطقه باریک ساحلی ساکن شدند و تجارت* دوردست را رواج دادند. چنین جوامعی از لحاظ وسعت و پیچیدگی در حد متوسط مردمان جلگه‌نشین و کوهپایه‌نشین قرار داشتند. ساکنان و سلسله‌ها ناپایدار بودند، امپراتوری بزرگ تجاری سری ویجایا، که از سده هفتم تا چهاردهم میلادی بر کامبوج حاکم بود، نشانه‌هایی اندک برجای گذاشت به‌گونه‌ای که بار دیگر در سال ۱۹۱۸ به‌وسیله کودس بازگشت. مجموع دارایی‌های قابل حمل، به شکل ادویه، برده و شمش طلا توسط اشرافزادگان بازرگان دست به‌دست می‌شد، ولی سرمایه ثابت اندک بود.

جوامعی که رگه‌های اولیه آن‌ها به چنین دولت‌های ساحلی بر می‌گشت، بسیار بیش از جوامع درون‌کشوری حالتی منعطف و رقابتی داشتند و نیز سلسله‌مراتب بیش‌تری نسبت به جوامع سرزمین‌های مرتفع و ترکیب خاص مالکیت و رقابت سخت وخشن نظام رتبه‌بندی اجتماعی داشتند که توسط ارینگتون درباره بوگی‌های جنوب توصیف شده است (۱۹۸۹). او نشان می‌دهد که چگونه ازدواج فرادست همسری†  به‌عنوان وسیله‌ای جهت اعتباربخشی به رتبه اجتماعیِ منسوب به زنان عمل می‌کند و نیز فرصتی برای مردان جهت تغییر جایگاهی است که در جامعه دارند. چنین جوامعی بودند که ابتدا در برابر پرتغالی‌ها در سال ۱۵۱۲ به رقابت فناورشناختی نظامی و تجاری پرداختند. فناوری دریایی اروپایی‌ها در مقایسه‌ پیشرفته‌تر بود ولی تا زمان ساخت کشتی بخار در دهه ۱۸۴۰ توان غلبه بر «دزدان دریایی» محلی را نداشت. طی این دوره شمار زیادی از روستاییان از سرزمین‌های پست و مرتفع دستگیر و به‌عنوان برده به مهاجمان غارتگری که از جوامع ساحلی می‌آمدند، فروخته شدند. ساختار این دولت‌های ساحلی با اصطلاحات کارکردگرایی توسط گالیک برای مالایای غربی توصیف شده‌ است (۱۹۵۸).

 

استعمار* و ملی‌گرایی*

در آغاز سده هجدهم، قدرت‌های اروپایی مستقیماً به سرمایه‌گذاری در تولید محصولات کالایی دست زدند. آن‌ها با تأسیس شرکت کشت اجباری قهوه در غرب جاوه و انحصار تنباکو توسط اسپانیایی‌ها در کشت و صنعت فیلیپین، محصولات شکر، تنباکو، کائوچو، و روغن خرما را انحصاری کردند که این امر در سده نوزدهم شتاب بیش‌تری یافت، به‌طوری که استولر در سوماترا (۱۹۷۵) و گیرتس در جاوه (۱۹۶۳) بیان کرده‌اند که قدرت‌های استعماری به تربیت دیوان‌سالاران بومی دست‌زدند تا دولت بتواند دولتی مداخله‌گر را بنیان‌گذاری کند، و نیز آن‌گونه که خود دوست داشتند، اقدام به جمع آوری مالیات کردند تا دهقانان مجبور شوند خطر برداشت نامناسب را تحمل کنند. این امر منجر به شورش‌های گاه و بی‌گاه دهقانان شد. بسیاری از دانشمندان سیاسی آمریکایی در آستانه جنگ ویتنام این شورش‌ها را تجزیه و تحلیل کردند. در بسیاری از این مطالعات از روش‌های انسان‌شناسانه استفاده شد که بهترین نمونه آن‌ها را می‌توانیم در کار اسکات بر پیامدهای «انقلاب سبز» بر روستاهای مالزی (۱۹۸۵) ببینیم. ایلیتو رویکردهای فرهنگی و نمادین بیش‌تری را به کار گرفت تا انقلاب و ملی‌گرایی در فیلیپین (۱۹۷۹) را مورد مطالعه قرار دهد.

 

برای مطالعه بیش‌تر

Barton, R.F. (1919) Ifugao Law, Berkeley: University of California Publications in American

Anthropology and Ethnology

Carsten, J. and S. Hugh-Jones (eds) (1995) About the House, Cambridge: Cambridge University Press

Coedés, G. (1968 [1944]) The Indianized States of Southeast Asia, Honolulu: East-West Center

Conklin, H. (1957) Hanunoo Agriculture, Rome: F.A.O.

——(۱۹۸۰) Ethnographic Atlas of Ifugao, New Haven: Yale University Press

Dove, M. (1985) ‘The Argroecological Mythology of the Javanese’, Indonesia ۳۹:۱–۳۶

Errington, S. (1989) Meaning and Power in a Southeast Asian Realm, Princeton: Princeton University Press

Geertz, C. (1960) The Religion of Java, Chicago: Chicago University Press

——(۱۹۶۳) Agricultural Involution, Berkeley: University of California Press

Gibson, T. (1986) Sacrifice and Sharing in the Philippine Highlands, London: Athlone Press

Gullick, J. (1958) Indigenous Political Systems of Western Malaya, London: Athlone Press

Heine-Geldern, R. (1943) ‘Conceptions of State and Kingship in Southeast Asia’, The Far Eastern Quarterly ۲:۱۵–۳۰

Ileto, R. (1979) Pasyon and Revolution, Manila: Ateneo de Manila University Press

Leach, E. (1954) Political Systems of Highland Burma, London: Athlone

McKinley, R. (1981) ‘Cain and Abel on the Malay Peninsula’ in M.Marshall (ed.) Siblingship in Oceania, Ann Arbor: University of Michigan Press

Murdock, G. (ed.) (1960) Social Structure in Southeast Asia, New York: MacMillan

Rosaldo, M. (1980) Knowledge and Passion, Cambridge: Cambridge University Press

Scott, J. (1985) Weapons of the Weak, New Haven: Yale University Press

Stoler, A. (1985) Capitalism and Confrontation in Sumatra’s Plantation Belt, 1870–۱۹۷۹, New Haven: Yale University Press

Tambiah, S.J. (1970) Buddhism and the Spirit Cults in Northeastern Thailand, Cambridge: Cambridge University Press

——(۱۹۷۶) World Conqueror and World Renouncer, Cambridge: Cambridge University Press

van Wouden, F.A.E. (1968 [1935]) Types of Social Structure in Eastern Indonesia, The Hague: Nijhoff