دفاع، موقعیتی طبیعی است که موجود زنده برای حفظ حیات خویش دست به آن میزند. در یک کلام، دفاع، فداکاریها و شجاعتها و از خودگذشتگیهای درون آن، فراتر از جنگ، در شهر و در پذیرش دیگری معنا مییاند. از این روست که تنشها و جنگهای مدرن با جنگهای باستانی که چیزی جز غارت و آدمکشی نبودهاند، متفاوت هستند. همانگونه که شهرهای مدرن به مثابه امکانی فضایی و زمانی، برای تحقق ِ دستاوردهای دموکراتیک، آزادی و تخیل، قابل مقایسه با شهرهای باستانی که چیزی جز محلی برای گردهم آمدن ِ همه سرکوبگران بیرحم انسانها نبودهاند، تفاوت دارند.
عکسهای ِ جنگ در ظرافت حرکات، در شادمانی ِ آنان که از حق «خود» به «خود» ماندن و در نهایت از حق «دیگری» به «دیگر» ماندن، دفاع میکنند، میتوانند از این لحاظ گویایی بسیار زیادی داشته باشند. عکاسی جنگ را به همین دلیل باید در معنایی، دقیقاً بر خلاف روند و روایت ِ جنگ در لایه سطحی آن و کنش بلافصلش، که چیزی جز خشونت و مرگ نیست، پیشبُرد تا بتواند دفاع را از پرخاشگری و زندگی را از مرگ تمیز دهد.