سالی دیگر در دوزخی که برپا کردیم!

و پروردگار آسمان‌ها، نگاهی بر خاک‌ها انداخت و انسان‌هایی حقیر را دید که چون کرم‌های در هم تنیده‌اند و  خشت بر خشت می‌نهند و شادمانند که با برج خویش،سر به فلک خواهند کشید. انسان‌ها شادان با یکدیگر سخن می‌گفتند، هم‌زبان بودند و هم‌دل. شاد و خوش که آسمان‌ها را فتح می‌کنند و تخت سلطنت همه جهان‌ها را به دست می‌آورند و پروردگار را به پرتگاه دوزخ پرتاب می‌کنند و بر جایش می‌نشینند. اینک: انسان جاودان، که چشم در چشم فرشته مرگ، او را نیز به درون دوزخ پرتاب می‌کند. و پروردگار لبخندی زد، انسان‌ها به یکدیگر گوش می‌دادند و دیگر هیچ کس زبان هیچ کس را نفهمید و هر کدام به سویی رها شدند و برج  بابِل را رها کردند. انسان‌ها گرگ هم شدند، یکدیگر را دریدند، گوشت هم را خوردند و  استخوان‌های یکدیگر را جویدند. کودکان خود را زنده زنده به سیخ کشیدند و در آتش سوزاندند. برادر، برادر را کشت و پسران پدر را. و آنگاه دوزخ را از ژرفای زمین بالا کشیدند و زمین دوزخشان شد تا خود و همه را بسوزانند و خاکستر کنند…

سال ۲۰۲۴ سالی دردناک بود.  امید آنکه  ۲۰۲۵، با غم و اندوه کمتری برای همه همراه باشد.