زندگی با آرزوها…

صد روز از روی کارآمدن دولت آقای روحانی می گذرد و در این مدت، به رغم تداوم سختی ها، ندانم کاری ها، تردیدها، به هم ریختگی ها، افزایش گرانی ها و فشار ها و حتی اغلب تشدید آنها، آنچه بیش از هر چیز مردم و سازمان اجتماعی را روی پا نگه داشته است، امید است و باید نیز چنین باشد. دولت های نهم و دهم، از لحاظ ضربه ای که به سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، روابط بین المللی، ارزش های اخلاقی و… به جامعه ایران و نظام به طور عام زدند، بی سابقه بودند.تنها اگر خواسته باشیم به چند مورد اشاره کنیم می توانیم به ضرباتی چون: از میان برداشتن سازمان برنامه و بودجه، تضعیف شورای پول و اعتبار، اجرای غیرعقلانی و نابسامان طرح یارانه های نقدی، مسکن مهر، تخریب سازمان میراث فرهنگی، تخریب محیط زیست، زیر سوال بردن اعتبار جهانی ایران، تصویب قطعنامه های پی درپی شورای امنیت و دادن بهانه به قدرت های بزرگ برای اجرای تحریم های خردکننده پس از آن… و اثرات فاجعه بار هر کدام از آنها را نام ببریم تا متوجه شویم، که بازگرداندن کشور به حتی موقعیت هشت سال پیش از آن چیزی در حد یک معجزه است و هر قدمی در این راه برداشته شود از سوی هرکس باشد، شایسته تقدیر.

از این رو انتظار می رفت و می رود که دولت آقای روحانی به صورت معتدل اما رادیکال وارد عمل شود و هنوز نیز این انتظار و امید برای اکثریت مردم ما وجود دارد. تداوم یک سیاست مستقل بین المللی برای ایران یک ضرورت مطلق است نه لزوما در رابطه با انرژی هسته ای بلکه برای حفظ و تثبیت یک موقعیت ژئوپلیتیک جدید که ما را از گزند خطراتی از نوع کشورهای منطقه که دولت های بزرگ در سال های پس از جنگ بر پا کردند و امروز تصمیم گرفته اند سیستم شان را تغییر دهند محفوظ دارد. اما، بالابردن آزادی های اجتماعی و باز شدن رادیکال فضای کشور نیز ضرورتی مطلق است، زیرا ما امروز کشوری با سرمایه فرهنگی بسیار بالا، با مشارکت گسترده زنان و با جمعیت اکثریت بزرگ جوانان هستیم که همه در آن می دانند یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان چه از لحاظ منابع زیرزمینی و چه از لحاظ منابع طبیعی و فرهنگی و بالاخره نیروی انسانی است. این کشور به دلیل برخورداری از پیشینه سیاسی دولتی هزاران ساله و نقش مهمی که در ژئوپلیتیک جهان دارد، باید مستقل، قدرتمند و مردمانش در رفاه و در سطح زندگی بالایی قرار داشته باشند در عین حال که باید اختیارات بالایی برای انتخاب شیوه و سبک زندگی خود داشته باشند ولی به یکدیگر و به شوونات دینی و فرهنگی و به مدنیت مدرن احترام بگذارند. انتظار از آقای روحانی آن است که بتواند در این راه قدم های رادیکال بردارد. و برای این کار پیش گرفتن سیاست های نولیبرالی به ویژه در اقتصاد، پیش گرفتن سیاست های انحصار جویانه به ویژه در رسانه ها، پیش گرفتن سیاست های حزبی مبتنی بر بده بستان های سیاسی در نظام سیاسی مدیریتی، بزرگ ترین اشتباهاتی است که اگر این دولت به خطا و با گرفتن آدرس غلط از اقتصاددانان نو لیبرال و سیاستمدارانی که تمام ذهنیت شان این است که ایجاد رابطه با غرب همه مشکلات را حل می کند، خط بگیرد، بی شک با شکست روبه رو می شود. مقایسه دولت آقای روحانی با دولت های نهم و دهم، به نظر من قیاس مع الفارق است، زیرا آن دولت ها را باید مصیبتی در حد «مصایب طبیعی» دانست و آرزو کرد هرگز در تاریخ ایران تکرار نشوند. اینکه چه اشتباهاتی سبب شدند چنین فجایعی اتفاق بیفتد، بحثی دیگر و فرصتی می طلبد که در آرامش بتوان درباره آن سخن گفت ولی به نظر من، تیم جدید که اغلب افراد با تجربه و دارای پیشینه مدیریت کلان، بینش و جهان بینی و آشنایی با نظام جهانی و مشکلات و مسایل کشور هستند به هیچ رو قابل مقایسه با تیم آن دولت ها، که هر روز یک ماجرا برای کشور در سطح داخلی و خارجی به بار می آوردند، نیستند. همین که امروز هر بار روزنامه ها را باز می کنیم با سخنانی روبه رو نمی شویم که به کشور یا به جامعه جهانی شوک وارد کرده و ما را بیشتر در بن بست فرو برد، مهم ترین و محسوس ترین تفاوتی است که شاید بتوان بر آن تاکید کرد و این آرزوی باستانی و نمادین را تکرار کرد که «خداوند این سرزمین را از بیگانگان، گرسنگی و دروغ محفوظ بدارد»؛ آرزویی که تا حدی در انتخابات اخیر به انجام رسید اما راهی بسیار طولانی و مشکل را نیز پیش ما گذاشت.

روزنامه شرق ، شماره ۱۸۸۸ به تاریخ ۳/۹/۹۲، صفحه ۱ (صفحه اول)
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2854153

روحانی نیوز :
http://www.rouhaninews.com/print:page,1,12154-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%D9%87%D8%A7—.html