انتخابات ریاست جمهوری فرانسه که در سال ۲۰۰۷ به انجام خواهد رسید سوای مباحث سیاسی و کنش ها و واکنش هایی که خاص این حوزه است و بارها از دیدگاه جامعه شناسی و سیاسی آنها را تحلیل کرده ایم، یعنی سوای آنچه بوردیو در یک میدان خاص رقابت میان کنشگرانی ارزیابی می کند که با سرمایه های کل خود ( اجتماعی، کاریزماتیک، فرهنگی و اقتصادی) وارد آن شده و در پی به دست آوردن امتیازاتی واقعی هستند و به همین دلیل نیز نمی توانند از گفتمان غالب بر حوزه «سیاست و سیاستمداری حرفه ای» چندان فاصله ای بگیرند، یعنی برغم تمام آن چیزهایی که از این انتخابات یک «تکرار» باز هم متعارف از انتخابات گذشته را می سازد، به باور ما یکی از بزرگترین تجربیاتی است که کشور فرانسه، از لحاظ فرهنگی در طول تاریخ خود در پیش روی خویش داشته است: آنچه تا کنون می توان حدس زد آن که این انتخابات یک زن (سگولن رویال) را که به چپ ترین جناح حزب سوسیالیست تعلق دارد در برابر یک مرد ( نیکولا سارکوزی) که او نیز عصاره خالصی از راست در بدترین تعریف و تاریخ آن در فرانسه است را رو در روی یکدیگر قرار خواهد داد. این رودررویی تقابل هایی قابل توجه را پیش می آورد که در معنایی انسان شاختی بسیار تامل انگیز هستند :
زن به مثابه آینده جهان رابطه ای ضد خشونت را تداعی می کند که در آن مادر بودن در تضاد با سیاستمدار بودن قرار نمی گیرد و این خود به معنای آلترناتیوی برای سیاست حرفه ای در معنای پدرسالارانه آن نیز هست. در مقابل مرد، به مثابه جهان کهن که در آن سلطه و قدرت حرف نخست و آخر را می زنند، گویای سیاست در معنای سرکوب گرانه، خشونت آمیز و در یک کلام فالیک آن نیز هست. انتخاب در اینجا ، اگر البته انتخاب نهایی چنین باشد میان جامعه ای است که الگویی زنانه و ناخالص بودن ( در مفهوم در هم آمیزی فرهنگ ها: فراسوی اروپایی تبار مسیحی – فرانسوی عرب تبار مسلمان ، و در هم آمیزی حرفه ها : زن- مادر، زن – سیاستمدار) دست کم یکی از موضوع های ریشه ای و اساسی آن خواهد بود. البته هر چند سگولن رویال ادعا می کند از فمینیسم به حزب سوسیالیست رسیده است و هر چند هر روز بیش از پیش مبارزه با تبعیض و خشونت علیه زنان را به هدف و محور اصلی تبلیغات خود تبدیل می کند و حتی اخیرا گفته است: « در خانواده من سرنوشت دخترها آن بود که ازدواج کنند و خود را برای خانواده شان ایثار نمایند. و برای گریز از این سرنوشت من چاره ای جز آن نداشتم که همواره شایستگی بیشتر خودم را نشان بدهم، بهترین نمرات را بیاورم و از این حق برخوردار باشم که در هر مرحله بیشتر و بیشتر جلو بروم» ، با این وصف زندگی خصوصی سگولن آن گونه که فمینیست های رادیکال تاکید می کنند بیشتر گویای یک نوع از زنانگی متعارف( ولو فعال ) است تا مبارزجویی رادیکال. با این وصف در این انتخابات شاید نه چهره ها که دو فرانسه بار دیگر در برابر یکدیگر قرار بگیرند. شاید این انتخابات یادآوری از زولا و مساله دریفوس باشد که این بار در قالب هایی تازه و با کنشگران جدیدی تکرار می شود. جهان تکرار می شود و ظاهرا زنانه شدن آن روندی گریز ناپذیر برای نجات آن است.