جنایت، جنایت را نمی شوید!

درباره اعدام‌های وحشیانه در عربستان سعودی و جنایات اوکراین

دو روز پیش، ۱۱ مارس ۲۰۲۲، عربستان سعودی، بار دیگر یکی از رکوردهای تاریخی خود را در اعدام هم‌زمان با اعدام ۸۱  جوان از طریق «گردن زدن»، شکست و نام خود را به مثابه یکی از خونبارترین دیکتاتوری‌های قبیله‌ای  و ننگین در جهان ثبت کرد. سکوت و یا انعکاس  بسیار ضعیف این  خبر در مطبوعات غرب، گویای همان فرایندی است که سال‌های سال است نه فقط  آزادیخواهان کشورهای جهان سوم، بلکه به ویژه به صورتی کاملا گویا و محکم، در خود آمریکا و اروپا نیز جریان اصلی دانشگاهیان و روشنفکران، با عنوان «سیاست تبعیض در حقوق بشر» و «واقع بینی سیاسی» به مثابه  دفاع از دیکتاتوری‌ها آن را افشا می‌کنند. اگر کودتاهای سیا در منطقه خاورمیانه از دهه ۱۹۵۰ نبود، اگر تجاوز هفتاد ساله اسراییل در این منطقه نبود،  اگر  تخریب و زیر فشار گذاشتن دموکراسی‌های ضعیف در کشورهای پیرامونی در طول شصت سال گذشته نبود، شاید امروز شرایط دیگری در اوکراین بر قرار بود و جهان این گونه در مرز سقوط قرار نمی‌گرفت. اما واقع بینی سیاسی اروپا و آمریکا سبب شد نه تنها  استعمار را به خونبارترین شکل پیش بردند و پس از ناچار شدن به خروج از کشورهای استعماری پس از جنگ جهانی دوم، آن تا امروز، از جمله با جنگ سرد (با میلیون ها قربانی  در کشورهای میانجی در جنگ‌های «گرم») ادامه دادند، بلکه با بهانه‌های واهی  چندین کشور خاور میانه را تخریب، و میلیون ها نفر را کشتند.

تصاویر  معدود  بمباران عراق و یمن و افعانستان، شکنجه‌ها و کشتارها هنوز در حافظه همه هست، همانگونه که دروغ‌های بزرگ غرب درباره  سلاح‌های جمعی  برای حمله کردن به افعانستان و عراق پس از یک عملیات تروریستی که مسئولانش همگی «سعودی» بوند. اکنون نیز همین سیاست‌های نولیبرال  مبتنی بر ترجیح دادن سیستماتیک جنگ بر صلح و دیکتاتوری بر دموکراسی، و توسعه جهان سوم بر تخریب و غارت و به تاراج بردن ثروت‌ها و مغزهایش حرف نخست را می‌زنند. ولی همین سیاست‌ها نیز بوده و هستند که امروز شتر را بر در خانه خود غرب خوابانده اند. امروز غرب  ثمره سیاست‌های خود را می‌بیند: بها دادن به  یک گانگستر به نام پوتین، پس از گانگستر دیگری به نام ترامپ و ناچار است برای بالا بردن شدید تولید و عرضه نفت و گاز و بزودی غلات اوکراین و روسیه، شاهد آن باشد که یکی از دیکتاتورهای گانگستری که به بازی با «بزرگان» راهش دادند، بازی جنون آمیز و خطرناکی را شروع کند که نیاز دارند این بار جدی با او برخورد کنند. به همین دلیل نیز هست که تلاش می‌کنند دل دولت‌های بی‌رحم و فاسد و کثیفی چون چین کمونیست و عربستان سعودی و اسرائیل را به دست بیاورند.
اما دو پرسشی که مطرح است آن است که آیا این‌ مسئله که کاملا روشن و واضح است و جزئی از  ارکان ابتدایی سیاست ِ سیاستمدارانه در جهان کنونی است، می‌تواند دلیلی باشد بر آنکه مردم آزادیخواه جهان، چشم بر کشتار گسترده و بی‌رحمانه پوتین در اوکراین ببندند، که بمباران بیمارستان‌ها، مدارس و خانه‌های مردم و  نزدیک به سه میلیون نفر را که در کمتر از دو هفته از خانه‌هایشان آوره شده‌اند را نبینند؟ عربستان، دولتی ارتجاعی، یک دیکتاتوری مطلق و عقب مانده است، هند و پاکسان، کشورهایی که هر چند میزان عقب ماندگی دموکراسی در آنها متفاوت است اما هر دو، بهر رو در رده جهان سومی  نابسامان و تخریب شده در فرایند استعمار قرار می‌گیرند و بمب اتمی داشتن نیز هیچ کمکی به هیچ کدامشان نمی‌کند، همانگونه که کمکی به کره شمالی نمی‌کند، کشوری که ناچار است، به نوعی نقش سگ دیوانه چین را ایفا کند. نکته، اما در آن است که بارها و بسیاری از کسانی که دغدغه صلح و دوستی و انسانیت دارند، از اینکه جهان بر مسئله اوکراین متمرکز شده و به جنایات مشابه در غزه و یمن به دست رژیم آپارتاید اسرائیل و رژیم  دیکتاتوری سعودی، ولو موقتا،  بی‌توجهی می‌کند، اظهار  ناراحتی می‌کنند.
اما این امر گویای نشناختن مسائل ژئوپلیتیک جهان است. مسئله اوکراین مسئله جنگ در جهان‌سوم یا تداومی استعماری در مقابله یک دولت بزرگ و دولتی کوچکتر نیست،بلکه یک درگیری است که  به سرعت می‌تواند به برخورد دو ابرقدرت جهانی هسته‌ای و از میان رفتن کل انسانیت منجر شود. پوتین دست به یک خودکشی سیاسی زد، او حتی اگر وکراین را با خاک یکسان کند، دیر یا زود ناچار است این کشور را تخلیه کند اما مسئله در حال حاضر نه مرگ سیاسی قطعی پوتین است و نه حتی، مستقیما، بی‌رحمی‌های جنگی در اوکراین؛ هم از این رو باید حساسیت و تلاش در جهت کاهش و بر جای نشاندن مُرده‌ای به نام پوتین را تا هنگامی که کاملا دفن نشده، در مرکز دغدغه‌های خود بدانیم؛ ولو آنکه نسبت به سیاست  تبعیض در حقوق بشر و حتی سوء استفاده از آن به صورت‌های مختلف در طول سال های گذشته همچنان واقف باشیم و بدون آنکه در این موارد سکوت کنیم. هیچ جنایتی جنایتی دیگر را نمی شوید و توجیه نمی‌کند
معماری جهان را به گونه کنونی ما نریخته‌ایم که دچار عذاب وجدان شویم و خود را مسئول اولویت‌های جهان کنونی بدانیم. اما این اولویت‌ها به قدرت خود باقی هستند. و این یک خیالپردازی بسیار خطرناک است که امری اخلاقی یعنی محکوم بودن و بی‌رحمانه و غیر‌انسانی بودن کشتار انسان‌ها را در هر نقطه جهان، که موضوع اصلی دغدغه خودمان است، با  وقایع سیاسی ژئوپلیتیک که در این جهان اتفاق می‌افتند و در اختیار ما، جز  مبارزه در جهت کاهش خطراتشان‌، نیستند، از یک جنس بدانیم. در یک سو با اخلاق و مسئولیت ولو سیاسی سرو کار داریم و در سوی دیگر با رسالت و وظیفه‌ای رسانه‌ای که  هر دو اهمیت دارند. اما ناچاریم دست به یک اولویت‌بندی بزنیم. این اولویت‌بندی به هیچ رو به معنای کم بها دادن به کشتار مردم یمن و فلسطین و غزه و عربستان نیست، اما این نکته‌ای است که  تقریبا همه روشنفکران غربی و شرقی که خود مباحث مربوط به مطالعات پسا‌استعماری را مطرح و دولت‌هایشان را به زیر سخت‌ترین انتقادات کشیده‌اند، می‌دانند. اما این نیز می‌دانند که اگر جهان در این ماجراجویی دیوانه مسکو  بر باد رود، دیگر جهان اول یا جهان‌سومی باقی نخواهد ماند که بتوان از آن دفاع کرد.
و این فرایندی نیست که جنایات اوکراین می‌تواند کلیدش را بزند. چیزی که نمی‌توان برغم تمام بی‌رحمی همیشگی شیوخ سعودی درباره اعدام‌های عربستان گفت. بنابراین شایسته‌ترین  رفتار، تداوم  افشای جنایات دولت‌ها علیه مردم در همه جای جهان و در همان حال  تمرکز مقطعی کنونی بر نقطه‌ای است که قدرت‌های سیاسی بزرگ نظیر روسیه با حرکات جنون آمیزشان می‌توانند کل بشریت و جهان را به باد فنا بدهند.