لومپنیسم، واژه ای شاید بیش از اندازه «شیک» برای گروهی از آدم هایی باشد که این روزها در جنگل فضای مجازی و بربعضی «سایت های روشنفکرانه» در رقابت با یکدیگر، ادبیاتی جاهلانه را برای «تجزیه و تحلیل» و اظهار نظر برگزیده اند. در ماه های پیش از انقلاب ۱۳۵۷، وقتی در خیابان های اطراف دانشگاه راه می رفتی، برخی از این جاهل ها را می دیدی، که خود را نماینده این و آن فکر و رویکرد ، مطرح می کردند، گاه چهارپایه ای زیر پا می گذاشتند و داد سخن می دادند و گاه همچون هذیان زده ها در کوچه و خیابان فحش های رکیک نثار مخالفان «فکری» خود می کردند. تمایل جامعه ما به جاهل منشی (که در دوره دهه ۱۳۴۰، پروژه ای امنیتی و متعلق به ساواک بود که با گروهی از رسانه ها نظیر تلویزیون، سینما، روزنامه ها و مجلات زرد به اجرا در آمد) در سال های بعد برغم انقلابی اجتماعی که اخلاق را شعار مرکزی خود قرار داده بود، ادامه یافت. در ماه های اول انقلاب ، روزنامه ها در بسیاری موارد، در مقالات و نوشتارهای خود از لحنی «جاهل منشانه» که خود آن را «مردمی» می نامیدند، استفاده می کردند. در این میان گروهی از «روشنفکران» که عمدتا در دو جناح مخالف قرار می گرفتند و تلاش داشتند با حکومت فاصله بگیرند، با ریشه ای که از جاهلیسم حزب توده از یک سو و جاهلیسم احزاب فاشیستی (نظیر سومکا) از سوی دیگر داشتند، بار دیگر سنت جاهلیسم «قلمی» را آغاز کردند که همگی بزودی در شور و فشارهای سال های نخستین انقلاب و جنگ تحمیلی تخریب شدند. اما پس از دوران جنگ، از نیمه دهه ۱۳۷۰، سنت «جاهلیسم» که حال گروه تازه نفسی از جوانان جویای نام به آن پیوسته بودند، آغاز شد. جاهلان جدید، بهترین بهانه را در دوران عامه گرایی دولت های نهم و دهم یافتند که دولتمردان باز هم با همان اصرار به استفاده از زبان مردم، بر آن بودند حتی در مجامع بین المللی از اصطلاحات «جاهلی» استفاده کنند که گاه حتی غیر قابل ترجمه بودند. اما با روی کار آمدن دولت یازدهم انتظار آن بود که شاید جاهلیسم رو به کاهش بگذارد ، اما متاسفانه شاهد آن هستیم که از پیوند نامقدسی که میان اینترنت، شبکه های اجتماعی و پدیده کامنت گزاری در رسانه های الکترونیک به وجود آمده است، نسل جدیدی از جاهل ها ظاهر شده اند که نوعی از جاهلیسم روشنفکرانه و گاه عقیدتی را باب کرده اند که قهرمانان خودش را نیز دارد: کسانی که در جمع روشنفکران شهرت بدان دارند که «صراحت لهجه» دارند و «مستقیم هدف را نشانه می گیرند»: «فرانکفورتی های میدان اعدام و ساکن فرشته». این جاهل های نوین، که اغلب جوان هستند و اطلاعات اندکی به صورت شفاهی از جلسات روشنفکرانه جمع آوری می کنند و در کامنت های رسانه ای به صورت گسترده ای با اظهار نظرهای کوتاه اما «کوبنده» و «شهامت آمیز» به نویسندگان و کسانی که از آنها نظری نخواسته اند، تحمیل می کنند، در دو مشخصه بی نظیرند: نخست در شهامت و تبحری که در استفاده از کلمات به مثابه «چاقو» و «پنجه بکس» دارند. و سپس در بی توجهی و ندادن کوچکترین اهمیتی به آینده خود، بدین معنا که کم ترین تصوری از آن ندارند که روزی به موقعیتی برسند که ناچار باشند پاسخی دربرابر این جاهل بازی های دوران جوانی بدهند. آنچه جاهل بازی را در دوره ما ساده تر کرده است آنکه: در شرایطی که مسئولان فیلترینگ به صورت خودکار و باشتابی وسواس انگیز، اکثر سایت هایی که کم ترین اثری از این یا آن کلمه «تابو» در آنها وجود داشته باشد، را مسدود می کنند، وبلاگ هایی که این جاهل بازی ها و فحش های رکیک و مستقیم و با ذکر نام و نشانی به افراد داده می شود با ازادی به کار خود ادامه می دهند: بهترین نمونه ها، وبلاگ های جاهل های «ملی گرا» یا «شوینیست های قومی» هستند. دومین دلیل اینکه جاهل ها خیالشان آسوده است، اینکه مطمئن هستند رفتار آنها به دو واکنش بیشتر نمی تواند منجر شود که هر دو به نفعشان است: یا طرف مقابل که معمولا آدم معروفی است یا دستکم بی آبرو نیست، شکایتی نمی کند اما هر بار کسی اسم او را جستجو کند، اسم آن جاهل ها هم، از گوگل در می آید و دوم اینکه، اگر شکایتی هم از آنها بشود، به شهرتی غیر منتظره و آرمانی دست می یابند: احضار به دادگاه برای آنها آرزویی اتوپیایی است. در این شرایط است که جاهل بازی در محیط روشنفکرانه از نوع رسانه ای و به ویژه اینترنتی آن، بدل به قاعده و اصلی می شود که راه های سریع به شهرت را فراهم می کند.
جاهل ها بشتابند!
این یادداشت در همکاری رسمی میان انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه اعتماد منتشر می شود.