تحلیل ساختارگرایانه یک اسطورۀ سیاسی[۱](بخش سوم)
اسطوره «وای» در فرهنگ ایرانی و همتایان غیرایرانی آن
زمین/ آسمان/ باد
مفهوم دیگری که اسطوره باد در بر دارد، رابطهای است که در مزداگرایی با دو مفهوم تهیگی یا گشادگی، جو میان آسمان و زمین بیان میگردد. این رابطه که در ایران باستان از خلال زُروانیسم، یعنی زایش دو اصل نیکی و بدی از بطن یک خدای زنمردِ[۲] نخستین دیده میشود در بسیاری از ادیان دیگر در آغاز آفرینش قرار گرفته است و بازیگران آن، آسمان، زمین و باد هستند.
در دین مصر باستان، اَتوم[۳] خدای زنمرد آغازین است که خود خویشتن را بارور کرده و به دو خدای دیگر، شو (مذکر) و تِف نوت[۴] (مؤنث) حیات میبخشد. این دو با یکدیگر آمیزش میکنند و زوج دیگری را که همان گِب[۵] (زمین مذکر) ونوت[۶] (آسمان مؤنث) هستند پدید میآورند. از این پیوند نیز چهار خدای دیگر یعنی سِت و اوزیریس[۷] مذکر، ایزیس[۸] و نِفتیسِ[۹] مؤنث پدید میآیند. شو که غالباً به شکل یک انسان یا انسانی با سر شیر نمایانده میشود، زمین و آسمان را از یکدیگر جدا میکند (هرنونگ، همان، ص ۲۰۲؛ دوما ۱۹۶۵، صص ۲۹ و بعدی).
اسطوره آفرینش بین النهرینی بسیار به اسطوره مصری نزدیک است. زوج آغازین، اَن[۱۰] یا آسمان وکی[۱۱] یا زمین هستند که به اِنلیل، خدای جو، حیات میبخشند. اما او پدر و مادر خود را از یکدیگر جدا میکند، آسمان را به بالا و زمین را به پایین میراند (الیاده ۱۹۷۸، صص ۷۰ و بعدی؛ گارلی ۱۹۶۹، ص ۲۸؛ هوک بی تا. صص ۳۲ و بعدی).
در چین، کویی[۱۲] به معنی بخار، دم، هوا، نفس، روح و ارواح زنده است (ساوینی کپی ۱۹۹۴، ص ۳۷). نام این خدا را گاه به انرژی یا توان هم ترجمه کردهاند، یعنی نیرویی که تمام عالم را میسازد و زنده میکند (همان ۳۷). چهار حرکت نفس یا باد با چهار شکل همایش و گسستگی آسمان (نماد مذکر و فعال یانگ[۱۳]) و زمین (نماد مؤنث و منفعل ینگ[۱۴]) انطباق دارد. در بهار و تابستان این دو به هم میآیند و در پائیز و زمستان از هم میرمند (همان، ۳۵). لائوتسه[۱۵] حکیم چینی قرن ششم پیش از میلاد و معاصر کنفوسیوس در فضای خالی میان آسمان و زمین مکانی را میبیند که نفس در آنجا به حرکت درمیآید و به همه موجودات حیات میبخشد (همان، ص ۴۵). به همین دلیل در تاتوئیسم، شُش اندامی است نزدیک به معنی یونانیاش، اندامی که رابطه میان «یک» موجود و «بی نهایت» موجودات، میان انسان و «ده هزار وجود» زاده از نفس را ممکن میسازد (همان، ص ۴۵).
باد نیک/ باد بد
سرانجام به مهمترین مفهومی میرسیم که در فرهنگ ایرانی، اسطوره باد را همراهی میکند. باد برخلاف تمام ایزدان مزدایی بار دوگانهای را حمل میکند. اینجا دو انگاری[۱۶] همیشگی در دین دوران ساسانی، جای خود را به اعتقاد به موجودی داده که به صورت ابهام انگیزی نیکی و بدی را در خود گردآورده است. شاید در این امر بتوان بازماندهای از زُروانیسم کهن ایرانی را یافت. اما شکی نیست که در این باور، مزداگرایی با ادیان دیگر، به ویژه ادیان یکتاپرست، مشترک است. اما، ابتدا ببینیم دوجنبه اسطوره باد، چگونه در مزداگرایی مطرح میشوند.
وای تنها خدای مزدایی است که حامل دو بار مثبت و منفی، نیک و بد است. باد نیک، عطرآگین و باد شریر طوفانی، متعفن و ویرانگر است (دوشن گیلمن، همان ص ۳۳۳). م. موله ایرانشناس بزرگ فرانسوی مینویسد:
«وایو، ایزد باد و نیروی جنگی است» خاصیت او همیشه دوپهلو بوده و به همین دلیل فقط بهطور نصفه پذیرفته شده است. در یکی از یشتها که در اوستا به او اختصاص دارد به خصوص تصریح شده است که «آن طرفی را که به سپندمَینو تعلق دارد» میستایند (۱۳۷۲).
رام یشت، یشت پانزدهم اوستا بهطور کامل به وای اختصاص دارد وتعلق آن را به کارکرد دوم هندوایرانی به خوبی نشان میدهد:
«تند، نام من است، تندترین، نام من است،
سخت، نام من است، سختترین، نام من است،
به یکبارگی شکننده، نام من است،
ستیره شکن، نام من است،
به ستیزگی چیره شونده، نام من است ……
زبانه کشنده، نام من است …. (بندهای ۴۷-۴۶)
نیزه سرتیز، نام من است، نیزه سرتیز دارنده، نام من است،
نیزه پهنه، نام من است، نیزه پهن دارنده، نام من است،
نیزه آخته، نام من است، نیزه آزنده، نام من است،
فرهمند، نام من است، بسیار فرهمند، نام من است،
و این نامهای مرا بخوان ای زرتشت پاک وقتی در میان لشکر تشنه به خون (باشی)
و در میان صف رزم مرتب شده در میان دو مملکتی که (دو قومی که) به ضد هم میجنگند» (بندهای ۴۹-۴۸) (همچنین: مهریشت، بندهای ۹-۸).
صفات و عباراتی همچون «وای زرینتاج…. زرین چرخ…. زرین سلاح»، «چالاکترین چالاکان»، «دلیرترین دلیران» (رام یشت)؛ «جامه زرین، سیمین، گوهرنشان و الغونه (ارغوانی) که جامه ارتشتاری است» (بندهش، ۴:۳۱) نیز حاکی از جنگجو بودن وای است. اما در همین کارکرد هم ابهام کلی شخصیت وای نمایان است. دو مفهوم ویرانگری و سازندگی در اینجا در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
در متون پارسی میانه (پهلوی) اطلاعات بیشتری درباره وای وجود دارد. در این متون دو جنبه وای به روشنی به صورت وای نیک و وای بد از یکدیگر متمایز شدهاند. وای نیک یا رام روز شوم پس از مرگ به صورت نسیم عطرآگینی از جنوب (سرزمین ایزدان) به استقبال درگذشتگان پرهیزگار میآید تا آنها را بر پل چینوَت هدایت کند (بندهش، ۱۱:۱۶؛ ارداویراف نامه، ۴:۸؛ شایشت ناشایست، ۱۲:۲؛ مینوی خرد، ۱:۱۱۵). برعکس، روان درگذشتگان بد کردار را اَسْتُویهاد یا وای بد، باد متعفن، ناپاک و سرد شمال (سرزمین دیوان) پذیرا میشود (بندهش، ۱۲:۶۸؛ ۶:۴۸؛ ارداویراف نامه ۹-۷:۱۷) اَسْتُودیهاد در معنی مرگ و پیری نیز آمده است (روایت پهلوی ۲۸:۴، ۴۷:۱۴؛ مینوی خرد ۴۶:۸).
این دوگانگی وای در سراسر متون پارسی میانه به چشم میخورد. در حالی که وای نیک همچون جان برای انسان دلپذیر توصیف میشود (بندهش ۹:۱۳۱) و حیات همه آفریدگان به حیات آن وابستهشده (همان، ۹:۱۳۲) وای بدتر یا اَسْتُودیهاد مسؤول مرگ و پیری و به خصوص بندی است که انسان در سراسر زندگی به گردن دارد:
«وقتی آدمی از پشت پدر به شکم مادر میرود، استویهاد پنهانی بندی در گردن او افکند و در طول زندگی نه به وسیله مینوی خوب و نه به وسیله منیوی بد، نمیتوانند آن بند را از گردن جدا کنند. اما بعد از مرگ کردار خوب مرد نیکوکار سبب میشود که آن بند از گردن او جدا شود. ولی مرد بدکار را با آن بند به دوزخ میکشند» (پوریوتکیشان، بند ۳۱) (نک، مینوی خرد، ۹۷؛ گزیدههای زادسپرم، ۷۹-۷۸).
هرچند این دوگانگی در شخصیت وای در دین مزدایی امری استثنایی است، اما همین امر آن را به ادیان یکتاپرست نزدیک کرده است. در قرآن مجید، باد (ریح) دارای دوبار مثبت و منفی است. گاه از باد نیک (ریح طیبه) (یونس ۲۲) یاد میشود. گاه باد با مفهوم بوی خوش و عطرآگین ترکیب میگردد (رحمن ۱۲، یوسف ۹۴، واقعه ۸۹). مفهوم باد گاه معنی آرامش را در خود دارد (شوری ۳۳) و در بسیاری موارد آیتی است الهی و نشانی از قدرت پروردگار چون گردش شب و روز (بقره ۱۶۴) و روزی دهنده (روم ۴۶). گاه نیز مثبت بودن باد در ثمره آن، بارندگی و باروری زمین به برکت آب است (اعراف ۵۷، حجر ۲۲، فرقان ۴۸، روم ۴۸، فاطر ۹). اما باد در عین حال قدرتی مخرب و منفی را نیز حمل میکند. باد عذاب الیم، تند، سخت و سرد است که خداوند برقوم عاد فرود میآورد (احقاف ۲۴، فصلت ۱۶، قمر ۱۹، حاقه ۶) و مجازاتی سخت وهمراه با طوفان (ریحه عاصفه) (یونس ۲۲، ابراهیم ۱۸، حج ۳۱) و مخرب و ویرانگر (آل عمران ۱۱۷).
در سنت یهودایی- مسیحی، طوفان، نشانهای الهی و نمادین از خشم پروردگار است. طوفان مجازاتی است که یهوه بر بدکرداران نازل میکند (ارمیاء ۲۳:۱۹) و انتقام اوست از نافرمانان (امثال ۱:۲۷؛ عاموس ۱۵-۱:۱۴)، نفرین و مصیبتی که یهوه نثار کافران میکند (ارمیاء ۲۵:۳۲). طوفان اغلب با گردباد همراه است و به آتشی تشبیه میشود که ریشه بیدینان را میسوزاند (اشعیاء ۶۶:۱۵؛ زبور ۸۳:۱۵).
به جز ادیان یکتاپرست، سایر ادیان نیز طوفان را نشانهای الهی میپندارند که با اصل قدرت پیوند خورده است. اما این پدیده اغلب دارای خدایی مستقل از باد است. برای نمونه در مصر باستان، سِت خدایی که قدرت مخرب طوفان را مینمایاند، از شو، تهیگی و جو و از آمون، هوای متحرک و معطر متمایز است (هرنونگ، همان، صص ۶۹-۶۸). در مذاهب پیش کلمبی آمریکا نیز، طوفان و باران با یکدیگر مترادفاند. مایاها، خدای طوفان را ایک، آزتک ها او را اهه کاتل و اوتومی ها او را اِداهی مینامیدند و او را یکی از اشکال خدای بزرگ، مار بالدار[۱۷] میپنداشتند (پاز ۱۳۷۶، صص ۸۳ و بعدی؛ کندری ۱۳۶۹، صص ۱۱۱-۱۰۱ و ۶۰-۳۵ …..)
در بین النهرین نیز اِشکورِ سومری و سپس عَدادِ اَکدی، خدای طوفان، باران، رگبارها و بادها از اِنلیل خدای جو وهوا متمایز بود و شباهتی کامل باتَسْحُوب، خدای طوفان و خدای ملی هیتیها داشت (گرنی ۱۳۷۱، صص ۱۸۷-۱۸۶).
[۱] این مقاله نخستین بار در دوره شانزدهم شماره شانزدهم مجله نامه علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در دی ماه ۱۳۷۹ به انتشار رسیده است.
[۲] -Androgyne
[۳] -Atoum
[۴] -Tefnout
[۵] -Geb
[۶] -Nout
[۷] -Osiris
[۸] -Isis
[۹] -Nephtys
[۱۰] -An
[۱۱] -Ki
[۱۲] -Qi
[۱۳] -Yang
[۱۴] -Ying
[۱۵] -Laozi
[۱۶] -Dualism
[۱۷] -Quetzalcoatl