پیر سانسو، برگردان ناصر فکوهی با همکاری زهره دودانگه
تصویر: ایستگاه سنت لازار اثر مونه
فصل سوم
تعیین شاخصها
به نظر می رسد اکنون ذکر شاخصهایی عمومی ضروری است؛ شاخصهایی که امکان میدهند مکانهایی را مورد توجه قرار دهیم که به بهترین وجه زندگی را به بیان درمیآورند. زیرا اگر انتخابهای خود را بر اساس شاخصهایی مشخص استوار نکنیم، همواره امکان دارد متهم شویم که به جای این مکان از مکان دیگری سخن گفتهایم: مساله آن است که انتخاب ما یا دلبخواهانه جلوه داده میشود یا ادعا میشود که دلایلی به اندازه کافی روشن برای آن وجود ندارد. این در حالی است که ما در انتخاب این یا آن مکان، مکانهای دیگری را از نظر دور نداشتهایم و یا مقصودمان برجسته کردن برخی مکانها نبوده است. ما دست به گونهای توزیع میزنیم که بتواند فیزیونومی شهر را برایش ایجاد کند. انتخاب ما صرفا برخی عناصر شهر را درگیر خود نمیکند؛ بلکه به شیوهای خاص یک فضای شهری را میسازد که وانمود میکنیم در انتهای هستیاش است؛ گویی چنین فضایی، بی آنکه خود حضور داشته باشیم، به ما داده شده باشد.
با برشمردن گونهای از قواعد، ما خواهیم توانست از این حرکت «ریاکارانه» بگریزیم. با وجود این مسالۀ ما آن نیست که مثلا از یک ریاضیدان تقلید کنیم، ریاضیدانی که دوست دارد از قوانینی بنیادین پیروی کرده و اجازه نمی دهد در خلال فرایند کارش بدیهیاتی وارد شوند که ادعا میشود «شهودی» هستند… از آنجا که به نظر ما همه چیز باید در روابط علت و معلولی قرار بگیرد، روش و موضوع پژوهش به یکدیگر کمک میکنند، ما باید بیشتر به سوی تعیین گروهی اصول برویم و از خود بپرسیم که آیا چنین اصولی میتوانند از آزمون توصیف سربلند بیرون بیایند. به این دلیل است که برخی از تاملات در زمینۀ روششناسی در فرایند تحلیل زاده میشوند. بدین ترتیب ما فرصت مییابیم که گروهی از پرسشها را در ملاحظات خود جای دهیم که با تداوم این کار ایجاد میشوند: رابطه میان امر واقعی و امر خیالین شهری، سطح این تخیل، روابط میان نوعی پدیدارشناسی و نوعی بوطیقا (شاعرانۀ فضای شهری) ….
برای شروع ما با کمال میل موقعیت رایج را واژگونه کرده و خواهیم گفت: برای آنکه به طور جدی میان دو مکان واقعی تمایز ایجاد کنیم، لازم نیست که در بدو امر در جستجوی چیزی باشیم که آنها را به شیوهای خیالین تمایز میبخشد، در حالیکه نمیدانیم مکانهای یاد شده مستعد چه دستاوردها و پیامدهای خیالانگیزی هستند. اگر عملکردهای دو مکان کمی نزدیک به هم باشد، محتمل است که با کمی بیتوجهی، این دو مکان را با هم اشتباه بگیریم. اما وقتی بحث دربارۀ مکانهای شهری حقیقی است، این ریسک را نمیکنیم که درباره آنها به همان شیوه خیالپردازی کنیم. برای مثال «مغازههای بزرگ»، «فروشگاههای زنجیرهای»، «سوپرمارکتها» را به خاطر بیاوریم. یقیناً اصول فروش آنها، مشتریانشان، فروشندگانشان، لحظه پیدایششان در بازار با یکدیگر متفاوت است، اما در طول زمان محصولات، تقریبا به صورتی شبیه بهم به فروش گذاشته میشوند و افراد مشخصی بیآنکه برایشان تفاوتی داشته باشد از یکی از این «نقاط فروش» روانه دیگری میشوند. (ما با رضایت اصطلاح شبه تکنیک (۱) را بکار میبریم که مکانها را در عملکرد فروششان خلط میکند). در مقابل، وقتی ما به طور فعال رویاپردازی میکنیم، میتوانیم آتشسوزی «مغازه بزرگ» را تصور کنیم- در حالی که اگر آتشسوزی یک «فروشگاه زنجیرهای» و به خصوص یک «سوپرمارکت» مطرح باشد، هرگز ابعاد واقعی خود را نخواهد داشت. اگر شهر آتش بگیرد، ]این آتشسوزی[ باید در یک سالن تئاتر یا در یک فروشگاه بزرگ اتفاق افتد.و در این حالت مطبوعات و مردم با احساسات زیادی از آن یاد خواهند کرد، زیرا حس میکنند، همانگونه که ژیرودو (۲) میگوید، آنجا باید فاجعهای فرود آمده و عارض شده باشد. چنان که گردبادی کاخهای قدیمی را تهدید کرده، یا طوفانی در کنارۀ دریا رخ داده است. مسأله آن است که در چنین موقعیتهایی «هولوکاست» (۳) شگفتانگیز مینماید. چه بسیار پیراهنهای توری، چه بسیار پارچههای ابریشمی و چه بسیار عروسکهای پلاستیکی و چه بسیار دفترچههای ثبت که در چنین حادثهای نثار آتش میشوند. زنان شیونکنان، در حالی که عصبی شدهاند و آمادهاند که در اندوهِ تمام تن به آتش بسپارند. آنها در فریادها و در بیصبریهای خود سر به شورش برداشته و از مصیبتی که نباید بر آنها فرود میآمده فریاد برمیآورند- مصیبتی که زمانی بر سرشان آمده که با خستگی برای خرید به این فروشگاه آمده بودهاند. طبقهها، سقفها و پلکانها تعادل زیبایشان را از دست میدهند و مانند آن که در سان و رژهای شرکت داشتهاند، درست پیش از آنکه [در پایان آن] بر زمین بیافتند، ]لحظهای[ ساکن میمانند. میتوان از خلال آبگینههایی گسترده آتش را به چشم دید که خود را میگستراند. در چنین حالتی هنوز رخبامها (۵) باقی است که برخی از خریداران در آنها پناه گیرند و در این تردید باقی بمانند که میان پرت کردن خود به پایین و شعلههای آتش کدام را انتخاب کنند.
۱-pseudo-technique
۲- Giraudoux
۳- l’holocauste
ه – هولوکاست به کشتار دستهجمعی و نسل کشی میلیون ها یهودی در سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ گفته میشود که در آلمان نازی به دست رژیم هیلتر و همدستانش اتفاق افتاد. ز.د.
۴- corniche
رخبام لبۀ تزئینی پشت بام ساختمانها است. ز.د.