انسان شناسی درد و رنج (۸۸)

داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور

هرچند محیط زایمان درجه رنج کشیدن از آن را مشخص می‌کند، اما گاه نکته‌ای کوچک کافی است تا همه چیز تغییر کند. فرانسواز (۴۱ ساله) چهار بار زایمان‌های «آرام» و «شادمانه» داشته است اما در پنجمین زایمان به دلیل یک قابله «نامناسب» که نمی‌گذارد او تمرکز داشته باشد و صبر او را به سر می‌آورد، وضعیتش عوض می‌شود. « او زنی بد بود، یک زن موذی، تنها بود وهیچ کمکی نمی‌کرد و وقتی در آخر کار، پزشک از راه رسید فریاد زد و گفت باید سریع به من بیهوشی بدهند. آن قابله مرا کاملا از پا درآورده بود، می‌خواستم زودتر همه چیز تمام شود، برای همین قبول کردم اما بعدها پشیمان شدم.» زنی دیگر که او هم چندین زایمان بدون هیچ مشکلی داشته است، به دلیل وجود یک زائوی دیگر در کنارش، مشکل پیدا می‌کند: « من درست زمانی رسیدم که زن دیگری را هم برای زایمان آورده بودند و قابله ما دو نفر را کنار هم قرار داد. اما باید او را از من جدا می‌کردند چون مرا عصبی می‌کرد‌، به من استرس می‌داد دائم گریه و زاری می‌کرد و من در این زمان دردهای انقباضی خودم را داشتم ، باز هم وقتی دردهایش شروع شد دست از زاری بر نداشت، اما وقتی او را به جای دیگری بردند، همه چیز برای من خوب شد» (آن، ۳۶ ساله).

بسیاری از زنان می‌گویند تمایل دارند که دردهایشان را خود کنترل کنند تا در زمان زایمان فعال باقی مانده و در آن شرکت فعالی داشته باشند. آنها مایلند زایمان خود را به مثابه یک رخداد صمیمی تجربه کنند که ترجمانی است از یک دگردیسی درونی و نیازمند است که آنها همه هوش و خواس خود را داشته باشند. این زنان خواستار احترام گذاشتن به حق خود هستند، آنها درد زایمان را نه به مثابه یک رنج بلکه به عنوان یک حس ضروری که به لحظه‌ای اساسی در زندگی‌شان به مثابه زن مربوط می‌شود، درک می‌کنند. «ما بهر‌حال می‌دانیم که این دردی نیست که دوام زیادی داشته باشد. این دردی است که بخشی از زندگی به حساب می‌آید. من به هیچ وجه آدمی خودآزار نیستم اما بهر حال فکر می‌کنم که زایمان یک نوزاد تجربه‌ای منحصر به فرد است و مایلم این تجربه را بدون مانع داشته باشم.» عدم پذیرش داروی پریدورال به آن مربوط می‌شود که برای از زنان مایل هستند فعال باقی بمانند و حرکات زایمان را را بدون آنکه مثل یک ناظر بیرونی باشند، تجربه کنند. درد به عنوان یک ضرورت فهمیده می‌شود و نه به مثابه تمایل به درد کشیدن یا ناآگاهی، بلکه تمایلی خود خواسته به تجربه یک فرایند پر‌شور در زندگی، تجربه‌‌ای نادر و منحصر به فرد که رابطه زن را به صورتی عمیق با جهان تغییر می‌دهد. ازاین‌رو هرچند بعضی از زنان می‌گویند در زندگی روزمره خیلی نسبت به درد حساس هستند اما همان‌ها وقتی به زایمان می‌رسند در موقعیت دیگری قرار می‌گیرند و خود را برای تحمل این درد با اعتماد بالایی آماده می‌کنند. ما در حرف‌های آن‌ها به صورت صریح یا ضمنی نوعی استناد به ابعاد مناسک گذار در رویدادی که دقیقا درد است که در آن ابعاد بنیانگذار را می‌سازد، می‌بینیم. بسیاری از زنان می‌گویند که تجربه زایمان بزرگترین شادی زندگی‌شان بوده است و در همان حال بزرگترین دردی که در زندگی کشیده‌اند، اما این زنان می‌گویند در این تجربه رنجی نداشته‌اند.

پریدورال

در هنگام زایمان دستگاه‌های فنی زیادی زن را همراهی می‌کنند و هدف از آنها کاهش خطرات زایمان اعلام می شود، و همین دستگاه‌ها از گذشته تا امروز همیشه یکی از دلایلی بوده که حرکت به سوی هر‌شکل دیگری از زایمان را ناممکن می‌دانسته‌اند. همه چیز نشان می‌دهد که گویی خطرات زایمان‌، که بسیار اندک هستند، به صورت سیستماتیک باید در هر‌گونه بحثی درباره اشکال آن در نظر گرفته شوند، گویی لازم است که با این کار چارچوب بسیار پیشرفته فناوری در پزشکی معاصر را حتی برغم خواسته‌های زنانی که زایمان را انجام می‌دهند حفظ کرد برای مثال این خواسته که در خانه خود و یا در یک محیط انعطاف‌پذیر‌تر زایمان کنند. این امر سبب می شود که بسیاری از زنان در برابر این تجربه به موقعیت انفعال در بیایند و از آن وحشت داشته باشند و همین امر سبب می‌شود که منابع درونی وجود خود را در برابر پیچیدگی فرایندهای فناورانه و حرفه‌ای که آن‌ها را احاطه کرده‌اند، از دست بدهند. با وجود این، چنین موقعیت‌هایی لوکسی از فراهم بودن دستگاه‌های مختلف فناورانه هیچ نوع ضمانتی برای آنکه مشکلی به وجود نیاید، نیستند.

در میان این فنون، استفاده از داروی پریدورال بسیار مناقشه‌برانگیز است. کسانی که با این فن مخالفند آن را نوعی «دو تکه کردن وجود زن»(ویوین، ۳۶ ساله) نام می‌دهند و به خصوص نوعی «سلب اختیار» از زن در تجربه‌اش (این واژه بسیار می‌آید). هر‌چند پریدورال برای تیم پزشکی و برای اکثر زنانی که از درد زایمان وحشت دارند، کارایی دارد، برای زنانی دیگری که تمایل دارند تجربه خود را تا نهایت آن با کنترل درد داشته باشند، مناسب نیست، این زنان مایل هستند برای تحمل درد از فنون بدنی استفاده کنند. بحث درباره پریدورال به حدی جنبه اخلاقی پیدا کرده که به آن اعتراض می شود و گفته می شود که امروز هر زنی ناچار است با آگاهی کامل درباره روشی از زایمان که در آن حس بهتری دارد، انتخاب کند: « شاید دفعه آینده از پریدورال استفاده کنم، چون طاقت درد را ندارم اما نمی‌خواهم در زمان دردهای انقباضی اول کار به من پریدورال بزنند چون دلم می‌خواهد این دردها را احساس کنم. در آخر کار، وقتی آدم زور می‌زند احساس می‌کند که دارد در خلاء زور می‌زند و این آدم را عصبی می‌کند. ما بچه را نمی‌بینیم و آن‌ها می‌گویند: زور بزنید، اما هیچ احساسی نداری واقعا احساس می‌کنی که بی‌فایده هستی و از خودت می‌پرسی‌: من اینجا چه می‌کنم؟» (آنی، ۲۸ ساله). « پریدورال زمانی لازم شد که دردم خیلی زیاد شده بود و فریاد می‌کشیدم. یک زمانی هست که دارو حیاتی می‌شود. وقتی درد انقباض قطع می‌شود موقعیت آرامش‌بخشی داری ولی باز شروع می‌شود. واقعا درد خُرد‌کننده‌ای است. دفعه بعد من خواهم خواست که پریدورال بزنند» (هودیا، ۳۱ ساله). آن از آرامش خود بعد از تزریق پریدورال می‌گوید: « وقتی اثر می‌کند، واقعا احساس خوبی به آدم دست می‌دهد. دوباره خودت را پیدا می‌کنی. دیگر درد نداری و می‌توانی تجربه زایمان را به صورت دیگری احساس کنی، در آرامش بیشتری.» زنان در این مورد از ایمنی، آسایش، آسودگی خیال، نبود درد صحبت می‌کنند. پریدورال موضوع ارزیابی‌های متفاوتی در زنانی که از آن استفاده کرده‌اند، بوده است. بعضی از آنها احساس می‌کنند که چیزی را از دست داده‌اند و به همین دلیل می‌گویند دیگر هرگز از آن استفاده نخواهند کرد، بعضی دیگر برعکس بسیار از اینکه درد نداشته‌اند، خوشحالند. در زنانی هم که بدون پریدورال زایمان کرده‌اند همین موقعیت‌های متناقض مشاهده می‌شود‌. برخی از آن‌ها از اینکه بدون پریدورال زایمان کرده‌اند، ابزار پشیمانی می‌کنند.