نوشته داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور
حالت زایمان موسوم به «ژینکولوژیک» (پزشکی زنان) یعنی لم دادن به پشت در طول چندین ساعت، اغلب به وسیله پزشکان و قابلهها مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا نه تنها برای زنان راحت نیست بلکه دردناک هم هست.اما افزون بر این، حالتی مناسب فرایند درست یک زایمان به حساب نمیآید. رواج این حالت از قرن هفده گویای چرخشی تاریخی است که در آن پزشکان (مرد) فرایندی را که مدتهای طولانی ( و هنوز در بسیاری از جوامع) به زنان تعلق داشته است، دوباره تعریف کردهاند. زنان تا پیش از این زمان، بر روشهای کالبدی خاصی که برای زایش خود مناسب میدیدند حالت آن را تعیین میکردند. حالت «پزشکی زنان» موقعیتی تصنعی است که در آن زن در حال زایمان از کمک قوه ثقل محروم میشود، زایمان پیچیده شده و به همین دلیل درد افزایش مییابد و نیاز به تلاش بیشتری از طرف زن برای زایش دارد. این روش امروز سبب شده است که خارج کردن نوزاد با ابزارهای جراحی، مراقبت بر میاندوراه، اپیزیوتومی (جراحی در محل میاندوراه) بیهوشی… تشویق شوند. در سال ۱۸۸۵، یک پزشک به نام انگلمن بر نامناسب بودن این حالت برای زایمان تاکید داشت، زیرا دخالت پزشک را در عمل زایمان ایجاب میکرد ولی سبب میشد تلاش زن برای زاییدن بیشتر شود: «حالت افقی، روند زایمان را طولانیتر کرده و در تضاد با خروج آسان و بدون خطر نوزاد است». او عنوان میکرد که زنی که برای زایمان به حال خود رها شود، بنا بر روند این عمل، حالتهای مناسب و مختلفی را برای خود انتخاب میکند و تنها در آخرین لحظه است که به حالتی در میآید که نوزاد از بدنش خارج شود. او بر میزان بالای تنوع حالتهای زایمان در جوامع سنتی تاکید میکند. انگلمن میگوید: «در طول یک زایمان متعارف که کارکردی صرفا مکانیکی است، باید به زن بیشترین میزان از آزادی را داده و به او اجازه داد که از انگیزههای غریزی خویش در حرکاتش استفاده کند، آزادیای بسیار بیشتر از آنچه امروز شاهدش هستیم». بعضی از زنان میگویند که در این زمان دچار شرم میشوند: والری میگوید: «آنچه در این کار بسیار برای من نفرتآور است اینکه احساس میکنم اعضای تیم پزشکی اصلا متوجه نیستند که این حالت برای زن ناراحتکننده است و فکر میکنند اینکه زنی روی تخت خوابیده و پاهایش را از یکدیگر باز کند و حتی افرادی که در راهرو بیمارستان هستند بتوانند به خصوصیترین بخشهای بدنش نگاه کنند، برای او مشکلی ندارد. برای من اینکه در برابر مردی که همسرم نیست، برهنه شوم دردآورتر از دردهای زایمان است. در حقیقت، بدترین چیز برای من در این نکته است که نسبت به آن اطمینان دارم: از آنجا که در این لحظات آرامش روانی ندارم، درد فیزیکی بسیار بیشتری را تحمل میکنم». بسیاری از زنان مهاجر [در فرانسه] نیز این حالت از زایمان را نمی پذیرند، آنها نمیفهمند چرا باید در هنگام زایمان به پشت بخوابند و تعداد زیادی از افراد با وسایل فنی آنها را احاطه کنند و افزون بر همه اینها، ناچار باشند وحشت مسئله حجب و حیای خود را نیز داشته باشند.
در برابر روش مزبور، روشهای دیگری در فرانسه از سالهای دهه ۱۹۷۰ با هدایت م. اودان یا م. پلوکن به اجرا درآمدند. در این روشها، زوج، کاملا در فرایند زایمان صاحب اختیار است و در رابطهای حسی با فنون بدنی قرار میگیرد که زایمان را ساده میکند: حالت عمودی، نشسته یا ایستاده، با تکیه به همسر، گاه حتی در موقعیت نبود جاذبه ثقل مثلا در یک استخر بنا بر خواست زن و یا زمان زایمان. وقتی زنان را به حال خود رها کنیم اغلب حالت چهار دست و پا را انتخاب میکنند، به خصوص در ابتدای زایمان، دلیل این امر آن است که این حالت بروشنی درد کمتری دارد و زایمان را تسهیل میکند» . در تجربهای که در پیتیویه انجام شد، م. اودان مشاهده کرد که زنان زایمان خود را در «حالت خمیده و با تکیه گاه» به اتمام میرسانند. زن بدین ترتیب در حالت افقی و کشیده شده روی یک تخت که با هر منطقی جز منطق فناورانه پزشکی، مخالف است، قرار نمیگیرد. او در آغوش همسرش باقی میماند که میتواند در طول عمل زایمان او را نوازش یا ماساژ بدهد.
تجربه درد
در جوامع ما، دو نوع بارداری و زایمان با یکدیگر همزیست هستند: از یک سو بارداری بسیار پیشرفته با روشهای فوق فناورانه و از سوی دیگر بارداری در نهادهایی بسیار انعطافآمیزتر همچون زایشگاهها که در این مورد آخر، فناوری به هیچ عنوان در تضاد با همراهی کردن زنان درحال زا با شیوههای انسانیتر نیست. بعضی از زنان نیز ترجیح میدهند در منزل فرزندشان را به دنیا بیاورند. این روش در کشورهایی چون هلند (۳۵ درصد از زایمانها) با موفقیت زیادی همراه بوده است زیرا زن باردار از محیط متعارف خود خود خارج نشده و شرایط زیستیاش را برای زایمان تغییر نمیدهد. در این حالت زن دچار بیگانگی نسبت به محیط فناورانه و نشانههای آن نمیشود، موقعیتی که بیشتر از آنکه برایش آرامشبخش باشد، دچار دلهرهاش میکند. زن در این حالت خود را آسوده خاطر مییابد زیرا عموما برای چنین کاری باید تمرینهایی طولانی به وسیله زوج انجام شده باشد. در این حالت یک قابله و یک پزشک برای همراهی زوج حضور دارند. زن در این شیوه میتواند حالتی را که دوست دارد برای زاییدن انتخاب کند و ناچار به تبعیت از قوانین نهاد بیمارستان نیست. او درباره چگونگی زایمان خود، درباره ضربآهنگ آن، روشهای بدنی، شیوه نفس کشیدنهای خود تصمیم میگیرد و هیچ عاملی برای ایجاد اجبار بر او وجود ندارد. همسر او در جلسه حاضر است و گاه حتی فرزندان دیگرش .
درد زایمان به دردهای انقباضی نهایی محدود نمیشود، بلکه به شرایط خاص مرتبط است که شدت و درجه آنها، در قالبهای معنایی تعیین میشوند. درد به این ترتیب انعکاسی از تاریخچه زندگی زن، تمایل او به فرزند، کیفیت پیوند او با همسرش و دادههای خصوصیتری که گاه زخمهای دوران کودکی او بودهاند، یا برعکس احساس اعتمادهایی که او را قوی کردهاند، مربوط میشود. کیفیت همراهی گروه پزشکی و همسر زن باردار مهمترین نکته در کاهش درد است و بدونشک مهمترین عامل تاثیرگذار در این زمینه. این امر ایجاد نوعی احساس اعتماد میکند که سبب خواهد شد منابع درونی زن برای معنا دادن به زایمان و بهرهبرداری بهتر استفاده از روشهای کالبدی به نتیجه مطلوبتری برسند. با کمک این عوامل زن میتواند با درد زایمان رودر رو شود، ولو آنکه گاه ممکن است نتواند این درد را تحمل کند: یک سخن آرامشبخش، یک حرکت محبتآمیز، یک تماس بدنی پُرمهر میتوانند به زن کمک کنند که قدرت تحمل خود در این تجربه را افزایش دهد. افزون بر این زن، در این تجربه از روشهایی چون تنفس، آرام کردن و تصاویر مغزی برخوردار است تا بتواند زایمان را برای به صورتی مناسب در بیاورد و سبب شود که او صرفا در آن، بر درد متمرکز نشود.
ادامه دارد …