اندیشه های تصویری(۹): انسان بودگی

ناصر فکوهی / طرح: ایرج اسماعیل پور قوچانی

گاو وحشی در چینی فروشی

انسان بودگی را باید پیش و بیش از هر چیز حاصل بیرون راندن بزرگترین بخش و تنوع حیات از دایره زندگی دانست، مرگ دوستی (necrophily) به همین دلیل، بدل به شرط اساسی زیست دوستی (biophily) انسانی می شود و دایره موجودات پذیرفته شده در بالاترین رده سلسله مراتب حیات، به شکل بی پایانی تنگ تر می شود. انسان ها زنده اند تا بیشترین شمار از موجودات دیگر را به نابودی بکشند و از چرخه حیات بیرون برانند. در میان گونه هایی که طبیعت تاکنون به خود دیده است، هیچ گونه دیگری همچون انسان تا امروز چنین طبیعت را تخریب و دیگر موجودات و گونه های دیگر را اسیر و قربانی خود نکرده است. به تعبیر یک زیست شناس: «یک گاو وحشی که در یک مغازه چینی فروشی رهایش کرده اند». انسان از نابودی گونه های دیگر، یک «صنعت»، یک «هنر» ساخته است؛ هنری که آن را در موزه ها و نمایشگاه ها و تماشاخانه هایش به نمایش می گذارد و تنها کسانی که از این نمایش لذت بار برای انسان ها، محرومند، سایر موجوداتند. انسان کشتار گسترده سایر موجودات را در اردوگاه های بزرگ مرگ خود سازمان داده ست تا طبیعت و همه گونه هایش عاقبتی جز قربانی شدن بر سر میز و در مناسک خوراک او نداشته باشند و تمام جهان از زباله هایی که او تولید کرده است آکنده شود. اما انسان حتی از این نیز پیش تر رفته است، زیرا تنها گونه ای است که به هم نوعان خود نیز رحم نکرده است و کشتار سازمان یافته آنها و بی رحمی و خشونت درون گونه ای را سازمان داده است. و شاید از هر چیز دیگری حاد تر، انسان تنها موجودی است که این حد شگفت انگیز از تخریب را در نظامی ذهنی به نام زبان و شناخت برای خود به امری «مشروع» و یک «حق» نسبت به طبیعت تبدیل کرده است. با این حال، اگر انسانیت، به موازات این تخریب، ولو در سطحی درون گونه ای نمی توانست، دستکم زیبایی انسانی را در قالب هایی فرهنگ بیافریند، این تخریب به معنایی کامل پوچی خود را نشان می داد، هم از این رو شاید تخیل، نه تنها الگوی نابودی و مرگ دوستی برای انسان باشد، بلکه الگوی نجات و دگر دوستی او نیز به شمار بیاید.

ستون مشترک انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه اعتماد (صفحه آخر شنبه ها)

این مطلب روز شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱ منتشر شده است

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2694984