در حالی که باند دزدسالار و بیکفایت ترامپ در آمریکا، هر روز با رسوایی جدیدی روبرو و یکی از پرونده های دیگر آن باز می شود و در حالی که استیضاح کثیفترین (در تمام معانی این کلمه) رئیس جمهور تاریخ آمریکا، با سرعت به پیش می رود، شاهد آن هستیم که مذاکرات پنهانی که دولت ترامپ با دولت آردوغان داشت و چراغ سبزی که به او نشان داد تا با کنار کشیدن نیروهایش از منطقه، دست وی را در تجاوز و سرکوب مردم مظلوم این منطقه را باز گذارد، به نتیجه اسفبار خود رسید و غوغایی در آمریکا و در جهان به پا کرد. کشورهای دنیا همه یک به یک در حال محکوم کردن این تجاوز آشکار و سرکوب مردم بیگناه کرد به بهانه های واهی هستند. لحظه ای شک نکنیم که در این میان مظلوم ترین مردم، مردمان کرد بوده و هستند که با امید بستن رهبرانی سیاسیشان به حمایت دولت فاسدی چون آمریکا، تصور می کردند که از تجاوز دشمن دیرینه خود یعنی ناسیونالیسم نژادپرست همسایه شمالی در امان خواهند بود، بار دیگر قربانی شدند.
روشن است که امروز بخش بزرگی از منطقه خاور میانه به خرابه ای تبدیل شده و یا در آتشی می سوزد که آمریکا برای منافع هژمونیک خود از دهه ۱۹۸۰ آن را روشن کرد و با براه انداختن وهابیسم و تروریسم بین المللی القاعده و طالبان و سپس داعش، تخریب کشورهای عراق و افعانستان و سوریه به بهانه های واهی همراه بود. آمریکا نیازمند کنترل بازار انرژی جهان بوده و هست تا از این طریق سطح تصنعی بالای اقتصادی را برای مردم خود، برتریجویی اقتصادی و تداوم بیرحمانه موقعیتی را تضمنین کند که از جنگ دوم جهانی تا امروز در جهان ایجاد کرده و با فروپاشی شوروی مطمئن بود به هژمونی قدرت یکجانبه گرایانه این کشور در جهان خواهد انجامید. اما با روی کار آمدن ترامپ که حاصل عقب ماندگی و نابرابری گسترده اقتصادی و اجتماعی در این کشور است، عرصه هر چه بیشتر نه فقط برای رشد نژادپرستی و ناسیونالیسم سفید و ضد دموکراتیک در این کشور فراهم شد، بلکه در سطح جهان نیز شاهد قدرت گرفتن دولت های مستبد و مافیایی مثل چین و روسیه و یورش گسترده آنها علیه دموکراسی در همه جای جهان بودیم. افزون بر این دیدیم که چگونه هر روز گروه های پوپولیست فاشیست و ملی گرا در سطح دولت های اروپا از ایتالیا تا اسکاندیناوی و در سطح جهان نظیر برزیل روی کار می آیند. کما اینکه در کشور خود ما نیز پدیده «ترامپیسم جدید» در برخی گروه های حاشیهای اما دارای نفوذ در رده های قدرت با ایدئولوژی فاشیستی نژادپرستانه ای قدرت بیشتری یافته و تبلیغات شدیدی را همزمان علیه وحدت ملی و علیه اقوام ایرانی – که همواره خود را جزئی تفکیک ناپذیر از تمامیت سیاسی و اجتماعی ایران می دانسته اند و می دانند – آغاز کرده است. در این میان رژیم آپارتایدی اسرائیل نیز بیشترین سهم را برای بر هم ریختن خاور میانه و تقویت حکومت های ضد دموکراتیک این منطقه به ویژه عربستان سعودی و امارات عربی و ترکیه و نفوذ در میان کردها داشته است. آردوغان امروز با تجاوز علیه سوریه که هدف اصلی آن سرکوب نژادپرستانه کردهای بی دفاع است، بار دیگر چهره زشت ضد دموکراتیک، پوپولیستی، پان ترکیستی خود را نشان داد و بدون شک باز هم ثابت کرد که از مدافعان اصلی داعش در منطقه به سود استبداد در کشور خود و توجیه حضور و خشونت دولت اسرائیل و دولت آمریکا در منطقه است. اینکه ایران این تجاوز را محکوم کند و فراتر از سیاست، از تداوم فرهنگ و مردم کُرد و حق آنها در برخورداری از صلح و آرامش ، دفاع کند، طبیعیترین کاری است که باید از همه دست اندرکاران، روشنفکران و دانشگاهیان انتظار داشت. بی عدالتیها و ظلمی که به مردم کُرد در قرن بیستم روا شده، تنها با چند مورد اندک دیگر در این قرن، قابل مقایسه است: کردها مثالی گویا هستند از آنکه سیاست چگونه برای منافع پست خود، فرهنگ ها و مردم بیگناه را به نابودی میکشد . اما شک نداشته باشیم که مقابله جهانی مردم با ناسیونالیسم نژادپرستانه آردوغان از آزادیخواهان خود ترکیه گرفته تا همه مردم آزادی خواه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه این وسوسه های ناسیونالیستی را محدود کرده و آتشی که او برافروخته دامان خودش و تمام نیروهای نژاد پرست و ضد دموکرات این کشور را خواهد گرفت و آرزوی این کشور برای جای گرفتن در اروپا را شاید برای همیشه به باد خواهد داد. ترکیه با خواب های پوچ پان ترکیسم و برتری طلبی ضد فرهنگی و ضد دموکراتیک هرگز نخواهد توانست از رده کشورهای عقب مانده و فاسد خارج شود.