ولادیمیر پوتین، آخرین رئیس سازمان پلیس امنیتی ک. گ.ب. شوروی پیشین، یکی از جنایتکارترین و فاسدترین رهبران کنونی در جهان به شمار میآید. او که از لحاظ شخصیتی بسیار شبیه به دانالد ترامپ است، همچون او، به هیچ مکتب و ایدئولوژی اعتقاد ندارد و تنها یک هدف میشناسد: تداوم بخشیدن به یک خودشیفتگی بیمارگونه خود و در این راه برای خود هدفی تغیین کرده: بازگشت ناممکن به شوروی پیش از سقوط بزرگ ۱۹۹۰. امروز در حالی که وی یورش خود را با بهانه کردن حمایت از روسهای اوکراین در بخش شرقی آن آغاز کرده ، دست به یکی از بزرگترین قمارهای زندگیاش زده است. روسیه کشوری است از لحاظ اقتصادی ورشکسته و مردمانش که صدها سال است به حاکمیتهای دیکتاتور و فاسد و بیرحم خو گرفتهاند، هنوز زخمهای دوران سرکوب کمونیستی را از یاد نبرده بودند که گرفتار حکومتهای دزدسالار یلتسین و پوتین شدند، اینک ناچارند دیکتاتوری پوپولیستی پوتین و اراذل و اوباش او را تحمل کنند. سیاست پوتین از دستکم پانزده سال پیش آن بوده که آخرین پهنههای دموکراسی را (ولو اینکه همین پهنهها را نیز نولیبرالیسم تضعیف کرده، یعنی اروپای غربی و آمریکا) از میان ببرد. در آمریکا، وی سالها تلاش کرد که سیستم پرتناقض این کشور را از طریق گُسلهای قانون اساسی غیر دموکراتیکش به نابودی بکشاند و با پیروزی ترامپیسم تا حد زیادی موفق شد. در اروپا نیز تمام تلاش خود را برای تخریب اتحادیه اروپا از طریق برگزیت (خروج بریتانیا از این اتحادیه) به کار برد و آنجا نیز موفق بود. با پیروزی ترامپیسم و سربلند کردن یک دیکتاتوری بزرگ و فاسد دیگر، چین، وی توانست در خاور میانه نیز نفوذ کرده و به موفقیتهایی برسد. اسباب تاسف است که شخصیتی به فساد و جنایت پیشگی او بارها به ایران دعوت شده و مورد استقبال قرار گرفته. اسباب شرمندگی است که در این پهنه برای جنایتکارانی چون پوتین و شی – قاتل بزرگ مسلمانان چین در کنار آزادیخواهان این کشور – و غارتگر بزرگ این کشور که هنوز در قرن بیست و یکم اردوگاههای مرگ دایر دارد و اعضای بدن زندانیان اعدامی را میفروشد، هنوز فرش قرمز پهن میشود. بهر رو، امروز ممکن است برنده قمار پوتین در اوکراین، در کوتاه مدت، چین باشد، اما بیشک روسیه برگ برندهای در دست ندارد، نظام اقتصادی ضعیف و ورشکسته این کشور توان جنگی تمام عیار در اوکراین را ندارد و اصولا اینکه دست به چنین کاری بزند، زیر سوال است و تنها شاید به دنبال باجخواهی برای جلوگیری از ورود اوکراین به پیمان ناتو باشد. در تاریخ ایران، رژیم پیش از شوروی و سپس شوروی، بدترین ضربات را به استقلال ایران وارد کرده و تا امروز در غارت کشور ما – در کنار چین تازه نفس اما بسیار مشتاق تر به دزدی و غارت ایران- به ادامه میدهد. امید آن است که اگر پوتین آنقدر ابله باشد که به جنگ تمام عیار با اوکراین برود که بعید به نظر میرسد – این بازی برایش یک خودکشی سیاسی به شمار بیاید. اما برای ایران ضروری است که از اوکراین به مثابه حقوق کشوری در جستجوی آزادی و استقلال خود از فساد و دیکتاتوری روسیه دفاع کند. کاری که دیروز در اوکراین انجام داد، یعنی به رسمیت شناختن دو ایالت جداییطلب به مثابه دو کشور مستقل، انجام داد، در گذشته در ایران انجام داده و در آینده نیز ممکن است، انجام دهد.
ناصر فکوهی / اسفند ۱۴۰۰