هدف دشمنان در حمله به ایران تضعیف و تجزیه کشور ما است و موضوع تسلیحات و برنامه هستهای بهانهای سطحی بیش نیست. در این راه،نژادپرستی، دشمنی، بیرحمی و خشونت با مهاجران، ضدیت با اقلیتهای ملی و مخالفان درونی سیاستهای دولت، کاهش آزادی و افزایش فضای بسته سیاسی و شعارها و اقدامات تندروانه و جنگطلبانه، ابزارهای اساسی استراتژی دشمنان پس از جنگ دوازده روزه برای حمله مجدد به ایران و تلاش برای پیاده کردن نقشه تجزیه ایران هستند.
جنگ دوازده روزهای که ایران از سرگذراند و پیش و بیش از هرچیز با توان فرهنگی و میراث قدرت تمدنی آن – که خود را نسل اندر نسل تا امروز منتقل کرده- ضربه سختی به ایران نزد، به دلایل بسیار ممکن است باز هم تکرار شود. شکی نیست که دفاع و شهامت نیروهای دفاعی ایران نقشی اساسی در کاهش خسارات جنگی داشتند. اما یک لحظه تردید نکنیم اگر شاهد انسجام ملی و همبستگی مردم ایران از همه عقاید و سبکهای زندگی، از همه اقوام و فرهنگهای غنی ایرانی در آن نبودیم، نمیتوانستیم و در آینده نخواهیم توانست از حملات بعدی، سربلند بیرون بیاییم. آنچه همواره ایران را در چند هزار سال پیشینه تاریخیاش نجات داده و نگهداشته، نه تندخویی و جنگجویی، که فرهنگ و شعر و هنر، مهربانی و میهماننوازی و آدابدانی و تمدن بوده است. هم از این رو، بهترین دفاع ما در گذشته همچون در آینده (بیآنکه دفاع نظامی و سیاسی را فراموش کنیم) تقویت همان فرهنگ انسانیت و نوعدوستی، دوری از ادبیات و شعارها و اقدامات تندروانه و تحریکآمیز و باقیماندن در قانون و حقوق بینالملل است و نه تندادن به سخنان نژادپرستانه و ملیگرایانهای که تاکنون در طول تاریخ دهها امپراتوری و تمدن را به کام مرگ فروکشیده است.
مشکلات کشور ما به دلایل بیشمار و بسیار پیچیدهای که از مهمترین آنها بیکفایتی دستاندرکاران و رها کردن مسائل مهم به سود مسائل کم اهمیت و دخالت در زندگی خصوصی مردم به جای توجه به نفوذ دشمنان و جاسوسان زیر پوشش تندروی انقلابی، بوده، بسیار زیاد و فشار بر مردم ایران نه فقط از بیرون و از سوی دشمنان بلکه از درون و از سوی مسئولان بسیار بالا بوده است. اما متاسفانه سطحینگری و نبود آگاهی از یک سو، و نفوذ گسترده دشمنان در کشور سبب شده که دامهایی هر روز گستردهتر برای ایران پهن شوند تا تلاش کنند آن را بر زمین بکوبند. کاسبان تحریم، سلبریتیهای جایزهبگیر، سودجویان و قدرتطلبان، لحظهای از آن نومید نشدهاند که بار دیگر سخنان و شعارهای تندروانه خود را در کوچه و خیابان یا در تریبونهای بینالمللی سردهند و راه را بر هرگونه دیپلماسی و مذاکره و حل مشکلات به صورت صلح آمیز ببندند. تعلق رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل اطلاعرسانیهای نادرست و دادن بهانههای واهی برای جانبداری از خصومت علیه ایران و انتقال اطلاعات محرمانه به صورت آگاهانه یا ناخودآگاهانه به دشمنان، کاری درست است. اما باید هر چه زودتر مسائل مشخص شوند و ضمانتهای اجرایی برای احقاق حقوق قانونی ایران و جلوگیری از آنکه این آژانس تبدیل به آژانس خبررسانی به دشمنان باشد، انجام شود. اما بیرون آمدن از «ان پی تی»، ما را از حوزه قانونی خارج کرده و یا سبب گرایش به محور شرق و وابستگی به آن میشود و یا سبب انفراد بیشتر ایران و یا هردو.
دومین اقدام یعنی هرگونه افزایش یا تمایل به بازگشت به حقوق اجتماعی و سیاسی کمتری برای مردم، ضربه دیگری است که دشمنان از طریق ماموران نفوذی خود در پی آن هستند. و سرانجام زیر فشار گذاشتن اقلیتهای قومی یا مخالفان سیاسی در ایران و در کنار آنها، مهاجران افعانستانی، باز هم ممکن است از نقشههای احتمالی باشد که برای سیاه کردن چهره ایران و دادن بهانه باشد تا تهاجم دوباره به ایران آغاز شود. ما بارها و بارها از اینکه افعانستانیهایی که حتی چندین نسل در ایران زندگی کردهاند، هدف تبعیضنژادی قرار گرفتهو میگیرند، هشدار دادهایم. ایجاد احساسات ضد قومی یا ضد مهاجر و ضد افعانستانی به باور ما کاملا در چارچوب ساختن چهره منفی و شیطانی کردن ایران قرار میگیرد؛ همانگونه که اقدامات تند مثل شعارهای تند با مصرف داخلی این کار را میکنند. اگر به دنبال نفوذیهای دشمن میگردیم، خوب میدانیم که آنها نمیتوانند در میان افعانستانیها که قشر زحمتکش و و برادر و همزبان و هم فرهنگ و جزئی از خاک و پهنه ایران بوده و هستند، یا در میان مردم عادی باشند که کمترین اطلاعات نظامی و امنیتی ندارند. اینکه در این روزها بر چنین مسائلی تاکید شود خود میتواند برای آن باشد که دشمنان اصلی پنهان بمانند.
سالهاست در کشور ما افعانستانیها، بدل به بهانهای برای مسئولان شدهاند که هر مشکل و کمبود و بیکفایتی و امروز حتی جاسوسی و نفوذ را توجیه کنند. در حالی که تنها اندکی اندیشه کافی است که درک کنیم اینها جز تبلیغات فاشیستی گروهی افزاد ابله، سودجو و یا نفوذیهای واقعی نیست. در طول پنج دههای که از انقلاب میگذرد، افعانستانیهایی که آنها نیز قربانی همین دشمنانی بودهاند که کشور ما را هدف گرفتهاند به سرزمین مادری و ایران بزرگ تاریخی خود پناه برده و اکثریت مطلق آنها با شرافت زندگی کرده و میکنند. اما رفتاری که امروز با آنها میشود، ضد انسانی و در خور فرهنگ ایرانی نیست. به جز آنکه این امر میتواند و مسلما بر ضد ایران مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت. ما همانگونه که بارها تکرار کردهایم شهروندان کشورهایی که در پهنه تاریخی زبان فارسی و فرهنگ ایرانی قرار میگیرند و تا صد سال پیش جزئی از خاک ما بودهاند، باید بتوانند در صورت تمایل شهروندی ایران را دریافت کنند و این به خصوص شامل همه افغانستانیهایی میشود که در ایران به دنیا آمده و یا با ایرانیان ازدواج ردهاند. اما نژادپرستان راستگرای ایرانی یک لحظه دست از تبلیغات علیه این گروه اقلیت ضعیف ولی به شدت زحمتکش، برنداشته و دائما تلاش میکنند با تبلیغاتی فاشیستی خود انگشت اتهام را در همه موارد به سوی آنها بگیرند. فراموش نکنیم که این دقیقا کاری است که امروز فاشیسم نو در کشورهای دیگر با مهاجران ایرانی میکند. بنابراین جای آن هست که مسئولان نه فقط دست از این کار بردارند بلکه اقدامی جدی علیه افراد بی وجدانی که حقوق (از جمله سرمایههای این مردمان) را به غارت بردهاند، انجام دهند. هیچ بیشرافتی و خیانتی بزرگتر از این ضعیفکشی وجود ندارد و شکی نداشته باشیم که جایی تاوان این بیعدالتی را مستقیم و یا غیرمستقیم کل مردم ما باید بدهند. افغانستانیها، تاجیکها، ترکمنها و سایر پهنههای قفقاز جزئی تفکیکناپذیر از فرهنگ ایران هستند و با ما در تاریخ و سرنوشت این فرهنگ که حافظ همه ما است، شریکند. نگذاریم وسوسه شیطانی ناسیونالیستهای خیانتپیشه سرزمین ما را آلوده و به خطر بیاندازد: وسوسه اندیشههای پلید و خطرناکی که گاه با شعارهای تند انقلابی و گاه با شعارهای تند ضدانقلابی، اما هر دو بایک هدف، در طول جنگ ۱۲ روزه با تمام قدرت در کنار دشمنان ایستاندند و امروز هر کاری میکنند تا فضای سیاسی بستهتر و سختتر، فاصله مردم با دولت و با یکدیگر بیشتر و فشار بر آنها به حداکثر برسد تا شاید شورش و تفرقه و آشوب کشور را فرا بگیرد و بتوانند سناریوی لیبی و عراق و سوریه را در ایران تکرار کنند. این گروهها به چیزی جز گسترش انفراد جهانی، قطع رابطه ایران با نهادهای بینالمللی و سیاه کردن هر چه بیشترموقعیت درونی ایران نمیاندیشند تا شاید بار دیگر حملات گسترده به ایران آغاز شود و دقیقا به همین دلیل است که حتی در شرایط بحرانی کنونی باز هم سخن از پان ایرانیسم و ندادن حقوق فرهنگی به اقلیتهای قومی و اخراج افغانستانیها میزنند.