نام دونالد ترامپ بدون شک از امروز، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ (سوم آوریل ۲۰۲۳) برای همیشه در تاریخ امریکا در مکانی ویژه ثبت خواهد شد. مکانی که او را دقیقا در نقطهای معکوس با چندین رییس جمهور بسیار محبوب تاریخ دویست و پنجاه ساله این کشور: جرج واشنگتن، آبراهام لینکلن، فرانکلین و تئودور روزولت، جان اف. کندی و باراک اوباما و… در کنارهربرت هوور، ریچارد نیکسون، جرج دبلیو بوش و… آن هم با فاصلهای، زیاد قرار میدهد. این نکتهای است که با جستجویی بر روی شبکههای اجتماعی و امروز با پرسش از هوش مصنوعی، هر علاقمندی میتواند نسبت به حقیقت آن پی ببرد. دونالد ترامپ نه فقط فاسدترین، کلاهبردارترین، زنستیزترین و بیاخلاقترین رییس جمهور این کشور، بلکه تنها رییس جمهور در تاریخ چند صد ساله امریکاست که دو بار استضیاح شده و امروز برای نخستین بار در تاریخ امریکا به او تفهیم یک اتهام جنایی میشود. از هم اکنون به دلیل تهدیدهایی که ترامپ بسیاری از دادستانها و مقامات امریکایی و خانواده آنها را در تلویزیون و شبکه اجتماعی انجام داده و سبب یک شورش علیه کنگره (آن هم تنها با یک بار سابقه در دو قرن پیش) با چندین کشته و دهها زخمی شده، پلیس نیویورک بزرگترین اقدامات امنیتی را برای جلوگیری از هر احتمال جنایتباری برای دادگاه او، پیشبینی کرده است. در موقعیت کنونی امریکا، کشوری که از هر لحاظ در دنیای توسعهیافته یک استثنا به حساب میآید، بین سی تا چهل در صد از مردم کمسواد یا بیسواد، روستایی و فقیر، سفیدپوستان نژادپرست و طرفداران نظریههای توطئه و یهودستیزان و مسیحیان افراطی راستگرا نسبت به او نوعی کیش شخصیت دارند، اما تقریبا شصت درصد امریکاییها نفرتی بیسابقه از او دارند؛ زیرا در طول چهار سال ریاست جمهوری خویش بسیاری از نهادهای قدرتمند این کشور، به ویژه قوه قضاییه، دیوانعالی، رسانهها، سازمانهای امنیتی و سیاست خارجی این کشور را به شدت تخریب و اسباب سرافکندگی هرچه بیشتر آن در کل جهان شد. در مقایسه با ترامپ، بایدن گویای بازگشت به یک «موقعیت متعارف» یعنی همان ابرقدرت متهاجم و ویرانگری است که امریکا همیشه بوده، اما دستکم با تمام دستاوردهایی که این کشور در زمینه ادبیات و هنر و دانش و آزادی بیان نیز داشته و موازنه قدرتی که سبب شده نه فقط بسیاری از دیکتاتوریها را به وجود بیاورد، بلکه بسیاری از آنها را نیز همچون شوروی پیشین از میان ببرد و یا همچون چین مهار کند. اما مهمترین نکته قابل توجه برای ما، این نیست. بلکه در آن است که برخی از ایرانیان، به ویژه آنها که خود را «اپوزیسیون رادیکال» معرفی میکنند، به شدت طرفدار ترامپ هستند و او را به روشنی «امید آینده» خود برای سال ۲۰۲۴ اعلام میکنند. افراد این اپوزیسیون، برخلاف امریکاییهای طرفدار ترامپ، اغلب افرادی تحصیلکرده، دانشگاه رفته و به ظاهر، از لحاظ عقل و شعور، خود را موجه نشان میدهند، اما هرگز حتی در تلویزیونهای رسمی دولت امریکا که در دستشان است، نمیتوانند کیش شخصیت او را در خود پنهان کنند. برای این امر دلایل زیادی وجود دارد که تنها یکی از آنها سودجویی سیاسی ولو خیالین آنهاست. مسئله وابستگی به امریکا هم، برخلاف آنچه ممکن است به نظر بیاید، آخرین موضوع است، زیرا کسی که تنها اندکی با زبان انگلیسی و شبکهها و رسانههای این کشور آشنا باشد به درجه نفرت و خسته شدن امریکاییهای متعارف، حتی جمهوریخواهان، از ترامپ پی میبرد. اما هر چند در اینجا فرصتی برای تحلیل دقیق این موضوع وجود ندارد و دادهها نیز آن دقت را ندارند که به این امر کمک زیادی بکنند، اما به مثابه یک فرضیه میتوان این را مطرح کرد که شاید «سواد» و «دانشگاهدیدگی» و «دانش علمی و ادبی و هنری» این مدعیان دموکراسی برای ایران و ترامپیسم برای امریکا، تنها از لحاظ «ظاهر»ی با آن ترامپیستهای اصیل که از یک کیلومتری میتوان قیافههای مسخرهشان را تشخیص داد، فاصله داشته باشند. این ترامپیستهای ایرانی، از ادبیاتی «متعارفی» در بیان خود استفاده میکنند که کسانی که ترامپ و جریان «ماگا» (MAGA) او را نمیشناسند، گول میزند. نزدیکی این گروه از لحاظ سطح شعور سیاسی و رفتارهای اجتماعی واقعی که به آن باور دارند و البته ضدیتشان با هر چیزی که نامی از عدالت اجتماعی و آوانگاردیسم سیاسی داشته باشد، میتواند توضیحی بر جریان نفرتانگیزی باشد که امروز در همه جا از آنها میبینیم. امریکا، امروز به شدت شاهد تحول چشمانداز و جریانهای اصلی سیاسی خود است و بایدن جز نمایندهای از سیاست سیاستمدارانه و پشت سرگذاشته شده این کشور ولو بدیلی ناگزیر در برابر ترامپ، نیست؛ آنچه روبروی این کشور قرار دارد، انتقال تکثر قومی گسترده اجتماعیاش به نهادها و جریانهای سیاسی و اجتماعیاش، ضرورت انطباق یافتنش با موقعیت یک کشور توسعهیافته و دموکراتیک و نه یک دیکتاتوری عقبافتاده، و البته ضرورت تغییر رادیکال سیاست خارجی غیر قابل قبولش است که در حال انجام گرفتن است. اما بازنده ماجرا گویی همواره باید ما باشیم که هم چوب ضعیفترین دموکراتهای تاریخ آن را خوردهایم و هم کثیفترین جمهورخواهاناش را.
ورود
ورود
بازیابی رمز عبور .
کلمه عبور برایتان ایمیل خواهد شد.