شهر بهمثابه بدن: نگاهی انسانشناختی به میدان امام خمینی (توپخانه) تهران با تأکید بر رابطه کالبد انسانی و فضای شهری[۱]/ ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور
بخش دوم
بدن اجتماعی یا جامعهشناختی در رابطه با گروههای اجتماعی
«بدن اجتماعی یا جامعهشناختی» سازهای اجتماعی – فرهنگی است و مراد از آن عرصهای است که توانایی بازنمایی جنبههای مختلف فرهنگ را دارد. از سوی دیگر این بدنها وقتی درکنار یکدیگر قرار میگیرند، جامعهای را میسازند که بهسان آینه میتوانند آن را در خود منعکس کنند (عربستانی به نقل از داگلاس: ۱۳۸۱، ۲۰۷). با این نگاه تن جایگاه آشکارسازی و شکلگیری فرهنگ و هویت فرهنگی است (ادگار و سجویک، ۱۳۸۷: ۹۸). بدین ترتیب از سطح بدن بیولوژیکی به سطحی دیگر از بدن میرسیم که وجهی اجتماعی دارد و با توجه به فرهنگ زمینهای آن میتواند بازتولید شود.
جمعیت و شکلگیری تهران بیش از هر چیز حاصل امواج مهاجرتی پیدرپی فرهنگها، اقوام، زبانها و ادیان گوناگون است (فکوهی و دیگران، ۱۳۹۲: ۴۸). اکنون نسلهای بعدی با گذر دو قرن در شکلهای جدیدی از گروههای اجتماعی مانند گروههای زیستمحیطی، فضای مجازی، ورزشی، دانشجویی و غیره حیات اجتماعی خود را بازتولید کرده (فکوهی و دیگران،۱۳۹۲: ۲۵۲-۲۶۷) و به تشکیل سبکهای خاصی از زندگی در فضایی که به لحاظ کالبدی با شهرهای دیگر کاملاً متفاوت است، روی آورده و هویتهای جدید و درعینحال نامنسجم از خود را بروز دادهاند که در آینه تهران میتواند بازتولید عدم انسجام هویتی این شهر باشد. چه اینکه واژگان «تهرانی» و «اهل تهران بودن» امروز معنای دقیقی ندارند و این گروههای اجتماعی نمیتوانند خود را درعینحال که از گروههای مرجع اولیه جدا میسازند، هویتی را بسازند که بازنمای شهر تهران باشد. بهاینترتیب در این سطح میتوان به بررسی رابطه گروههای اجتماعی با فضای شهری تهران پرداخت و آن را شناخت. از سوی دیگر میتوان این رابطه را درعینحال با سطح قبلی تحلیل یعنی بدنهای فردی نیز در ارتباط قرار داد و نوع آن یعنی فرادستی/ فرودستی آن را بازشناخت. چراکه به نظر میرسد تهران درعینحال که شهر گروههای اجتماعی، بهمثابه بدنهای اجتماعی است که نوعی هژمونی دارد و افراد را درعینحال که در فردیت خویش به رسمیت نمیشناسد، هویتی برای آنان ایجاد میکند که نه کاملاً مربوط به گروههای اجتماعی منسوب به آنان است و نه هویتی است که میتوانند از تهران بهمثابه یک فضای شهری دریافت کند؛ بنابراین این سطح بدن(گروههای اجتماعی)، رابطهای فرادست نسبت به بدنهای فردی (شهروندان) یافته است.
بدن کیهانی در رابطه با شهر آرمانی (اتوپیایی) و ذهنی
بدن کیهانی نوعی اتوپیاست که بیش از هر چیز در حافظه و تاریخ موجودیت خود را تثبیت میکند و با زبان بیان میشود و در حقیقت نوعی ذهنیت فرافکنی شده به چیزی است که لزوماً وجود ندارد. البته میتوان برای درک بهتر این مفهوم از هانری لوفبور[۲] کمک گرفت که در طراحی شهری نوعی آرمانگرایی را مدنظر داشت که هدفش خلق جامعهای ایده آل بود که در آن مطالعه کنشهای پیچیده روزمره مردم اهمیت دارد (درگاهی، ۱۳۹۳). این مفهوم در منابعی مانند ادبیات، سینما، نقاشی، موسیقی، مجلهها، کتابها و غیره بازنمایی[۳] میشود و آن را میتوان بازسازی شناختی پدیدههای طبیعی در ذهن تعریف کرد که به جهان فیزیکی بازگشته و خود را در قالب «اشیای نمادین» یا مادیتیافتن ذهنیت انسانی، به بخشی جدید از فیزیک بدل میکنند (فکوهی، ۱۳۹۰)؛ بنابراین منظور از این مفهوم کاربرد زبان، نشانهها و تصاویر است که نماینده چیزها میشوند (هال، ۱۳۹۱، ۳۱). بهاینترتیب برای این مفهوم در تهران میتوانیم سراغ منابعی مانند رمانها، فیلمهای مستند، شعر، موسیقی، مجله، کتاب، ساختمانهای مسکونی و اداری و … و خلاصه هرآن چه تهران را به موجودیتی تاریخی و حافظهاند و درعینحال اثیری بدل کرده، رفته و به مشاهده شهری بپردازیم که در روزگار پیشین از خود بهجای گذاشته اما با پیوستن به تاریخ و حافظه و ماندگاری در زبان و اندیشه، بازهم به تشکیل هویتی نامنسجم اقدام کرده و همچنان بر عدم انسجام هویت و شخصیت دامن میزند. رابطه فازی میان این سه سطح را در شکل میبینیم:
روششناسی
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد روششناختی این پژوهش بر مبنای روشهای انسانشناسانه و اتنوگرافیک با تأکید و ترکیبی از مواد تصویری (عکس، فیلم، فیلم مستند، معماری)، مواد نوشتاری (کتاب، شعر، مجله)، مواد شنیداری (موسیقی و صدا) سعی میکند با تلفیق دادههای میدانی حاصل از مشاهده پژوهشگران، در نهایت بتواند در روابطی پویا و غیرایستا به پاسخ خود برسد. ازاینرو این پژوهش در روششناسی خود به دادههای پژوهشی ارجاع میدهد که در سال ۱۳۹۳ توسط گروه پژوهشی انسانشناسی و فرهنگ برای سازمان زیباسازی شهرداری تهران به سرپرستی ناصر فکوهی با عنوان «ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه مطالعه و طراحی معماری ساختمان شهرداری (بلدیه سابق)» انجامشده است. در این پروژه درمجموع با ۱۱ نفر زنان و مردان شاغل بخش دولتی و خصوصی که در محل تردد دارند، مصاحبه کیفی انجامشده و پژوهشی پیمایشی با ۴۰۰ نفر ۱۸ تا ۵۰ ساله نیز صورت گرفته است. جامعه آماری پیمایش مذکور، شامل کلیه ساکنان، مالکان، شاغلان و عابران محدوده فراگیر طرح احداث بلدیه بوده است. در این پژوهش محلهها، خیابانها، گذرها، تعاملات اجتماعی، روابط شغلی، جنسیتی و غیره موردمطالعه کمی و کیفی قرارگرفته و طی آن به بررسی راهکارها و پیشنهادهایی پرداخته که اجرای این پروژه با در نظر گرفتن آنها ازلحاظ اجتماعی موفقتر خواهد شد. از سوی دیگر استفاده از مفاهیم انسانشناسی بدن در مطالعات فرهنگی شهر نوعی روش استعارهای و مورد تأکید در آن است.
توصیف جامعه موردمطالعه[۴]
جامعه موردمطالعه این پژوهش میدان امام خمینی یا توپخانه شهر تهران است. میدان توپخانه در منطقه ۱۲ شهر تهران واقع و جزء مناطق نسبتاً کمتراکم در نظر گرفته میشود. مهمترین نقش منطقه اقتصادی و عمدهفروشی است. اما نقش مهم دیگر آن تاریخی و ناظر بر برگزاری جشنها، رژههای نظامی، آتشبازی، اجتماعات سیاسی (تجمعات دوره ملی شدن صنعت نفت، اعدام شیخ فضلالله نوری و…) بوده است. از آن گذشته محلات معروفی مانند لالهزار، فردوسی، بهارستان و غیره نقطه شروع یا بازسازی تهران برای اجرای پروژه مدرنیته از زمان ناصرالدینشاه بوده است.
بر اساس طرح تفصیلی منطقه ۱۲، به دلیل تعداد زیادی پایانههای اتوبوس، تاکسی و ایستگاههای مترو جمعیت روز این میدان حدود یکمیلیون نفر و جمعیت ساکن شبانه آن حدود ۲۷۰ هزار نفر است که میتوان گفت یکچهارم جمعیت روزانه آن است (۱۳۸۵: ۱۴). ساختمان بزرگ و تا حدی متفاوت مخابرات، ایستگاه۱۴۰نیروی انتظامی، دستشویی عمومی، پارکینگ موتورسوارها، محله پشت شهرداری(فروش وسیع لوازم صوتی، تصویری و دیجیتالی)، دستفروشان، مغازهها، باربران، کسبه، خریداران عمده،، داروفروشان(غیرمجاز) خیابان ناصرخسرو، آلودگی هوا، سروصدای زیاد خودروها و موتورسیکلتها، موزه تندیسهای استاد صنعتی، اغذیه، آبمیوه و بستنیفروشان و فروشندگان دورهگرد لوحهای فشرده، مهمترین عناصر شکلدهنده هویت این محدوده هستند. ترکیب این عناصر بهگونهای است که توپخانه محلهای بیشتر مردانه است و حضور کودکان نیز در آن کمرنگ و منحصر به کودکان کار است.
با توجه به نبود آمارهای واقعی نمیتوان از خاستگاههای قومی- مذهبی بهطور دقیق سخن گفت؛ اما به نظر میرسد تشکیل حس هویت و تعلق و ایجاد «ما» در این میدان به چشم نمیخورد. دراینبین میتوان افراد حاضر در میدان را در ۴ دسته رهگذران، مشتریان، شاغلین و ساکنین دستهبندی و تعریف کرد.
درباره ویژگی پاسخدهندگان پرسشنامه پیمایش پروژه باید گفت به لحاظ جنسیتی، اکثریت پاسخگویان (۵۸.۸ درصد) را مردان تشکیل دادهاند و زنان تنها ۱۴.۲ درصد حجم نمونه را دارند. گروه سنی ۴۰ تا ۴۹ ساله بیشترین فراوانی (۳۴.۵ درصد) و در مقابل، گروههای سنی ۱۸ تا ۲۹ سال و ۵۰ سال به بالا هرکدام با ۱۷.۹ درصد کمترین فراوانی را در میان پاسخگویان داشتهاند. در تحصیلات، بیشترین فراوانی به دیپلم (۳۳.۷ درصد) و در مقابل، کمترین به تحصیلات راهنمایی (۰.۵ درصد) متعلق است. به لحاظ شغلی، بیشترین فراوانی متعلق به مغازهداران بوده (۳۱.۸ درصد) و کمترین مربوط به پیکهای موتوری و باربران (هرکدام با ۲.۶ درصد) است.
پرسشهای پژوهش
این پژوهش به دنبال بررسی سازوکارهای هویتی شهر تهران، درصدد است تا بفهمد چگونه این شهر بیهویت میتواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهد؛ زیرا اگر وضعیت کالبدی و ظاهری تهران را در مقایسه با شهرهای بزرگ توسعهیافته کشورهای مختلف در نظر بگیریم تا رسیدن به چنین موقعیتهایی فاصله زیادی وجود دارد درحالیکه تهران بهعنوان پایتخت یک کشور درحالتوسعه به شهرهای بزرگ کشورهای درحالتوسعه هم، شباهت چندانی ندارد و این موقعیتی که شاید بتوان آن را با مفهوم «گذار[۵]» توصیف کرد یعنی موقعیتی که بیهویتی به کالبد و فضای شهری آن منتقل و تهران یک شهر با هویتهای نامنسجم شده است. بنابراین باید پرسید تهران «بیهویت» چگونه اداره میشود؟ آیا «بیهویتی» تهران موقعیتی درونیشده و تغییرناپذیر است یا امکان بازگشت به گذشته یا رفتن بهسوی هویتهای منسجم در واقعیتهای کالبدی یا بازنماییها در آینده وجود دارد؟
ادامه دارد
[۱] مقاله مشترک ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور (کارشناس ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران)
[۲] Henri Lefebvre
[۳] representation
[۴] دادههای پژوهش ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه مطالعه و طراحی معماری ساختمان شهرداری (بلدیه سابق)، ۱۳۹۳.
[۵] transition